میخواهند بروند برای حسینی شدن. برای حک کردن تندیس «کربلایی» بر دلهایشان. کسانی که خیلیهایشان سالهای سال است اربعین را در کنار ابا عبدالله الحسین به سر بردهاند اما باز هم سال بعد که میشود نمیتوانند آشوب دلشان را تاب بیاورند. دلهایی که میخواهند هر سال عشق به حسین را با گرفتن ضریح با صفای حرم برای خود تداعی کنند. گویا هرسال تشنهتر از سال قبل لبیک «یا حسین» سر میدهند.
حوالی ظهر است که به مسجد الغدیر واقع در کوی آزادگان دزفول میروم چرا که کاروانی بزرگ قصد عزیمت به کربلا را دارد. کاروانی که به گواه همه، تنها کاروان دارای مجوز و بزرگترین و قدیمیترین کاروان زائران حسینی شهرستان دزفول در ایام اربعین است.
مرد و زن، پیر و جوان و کودک و خردسال در حوالی مسجد گرد هم آمدهاند، عدهای عازم هستند و عدهای نیز با دلی پر از حسرت به بدرقه آمدهاند تا بلکه بتوانند حاجتهای دلشان را در کولههای سنگین زائران جای دهند تا حال که خودشان نمیتوانند به پابوس آقا بروند حداقل صدای دلشان را پنهانی روانه کربلا کنند.
به اسامی کاروان که دقت میکنم متوجه میشوم که مخصوص آقایان است. جمعیت زیاد است اما زائران به راحتی قابل تشخیص هستند. زائرانی با لباسهای یکدست مشکی و با چشمانی که برق دیدن آن گنبد طلایی از حالا در اعماق چشمانشان خودنمایی میکند و لبهایشان که از ذکر نمیایستد...
آری همه از روزها پیش «هرکه دارد هوس کربلا بسم الله» را مصداق خود کردهاند و با عزمی جزم، کوله بارها را بستهاند تا راهی سفری باشند که سوغاتش دلدادگی حسین (ع) است.
به داخل جمعیت میروم. هرکدام از زائران به شکلهای مختلف درحال حلالیت طلبیدن هستند، گویی شربت شهادت را نوشیدهاند و سختی و خطرهای راه را فدای عشق به حسین کردهاند. در این میان چهره عدهای که به سرعت در حال دویدن به سوی مسجد هستند نیز دیدنی است. اینها زائرانی هستند که با گمان جا ماندن از کاروان تمام مسیر را دویدهاند و حال نفس نفس زنان با دیدن همسفران نفس عمیق میکشند.
در این بین اما جالبترین نکته کاروان این است که اکثر مسافرانش آزاده و یا جانباز ۸ سال دفاع مقدس هستند... گویا این آدمها از همان ابتدا آفریده شدهاند برای ساختن حماسه و شور...
با بیش از ۱۰۰زائر عازم هستیم
به سراغ مسئول کاروان میروم. وی که خود از آزادگان هشت سال دفاع مقدس است صحبتهای خود را اینچنین آغاز میکند: مدتها که در اسارت بودیم دلمان پر میزد برای زیارت آقا ابا عبدالله و با وجود اینکه عراقیها پیشنهاد میدادند ما قبول نمیکردیم چون میخواستیم سقوط رژیم بعث را ببینیم و سپس به پابوس آقا برویم.
اسماعیل بامیان ادامه میدهد: حوالی سال ۷۲ یعنی زمانی که از اسارت برگشتیم کاروان بزرگ اربعین حسینی آزادگان دزفول را تشکیل دادیم به گونهای که این کاروان که قدیمیترین کاروان حسینی شهرستان است هرسال با بیش از هزار و ۵۰۰ مسافر عازم نقطه صفر مرزی و مناطق جنگی از جمله فتح المبین و فکه و سایر مناطق میشود تا با شهیدان هشت سال دفاع مقدس بیعت کنیم.
وی که آنقدر کربلا رفته است که آمار آن از دستش خارج شده، میگوید: در حال حاضر حدود شش سال هست که این کاروان در ایام اربعین به کربلا میرود و اکنون نیز با حدود ۱۴۰ زائر عازم نجف و کربلا هستیم.
دلمان در کربلا میماند
مسئول کاروان بزرگ اربعین دزفول با بیان اینکه این کاروان تنها کاروان مجوز دار شهرستان است، در خصوص حس و حالش برای رفتن به کربلا اظهار میکند: وقتی کسی به زیارت آقا میرود دلش آنجا میماند و نمیخواهد که برگردد. وسعت بزرگی و صفای زیارت امام حسین (ع) را فقط خدا میتواند درک کند.
کربلایی بامیان میافزاید: سنت پیاده روی تا کربلا از گذشته تا حال پابرجای مانده است. خیلی خونها داده شد تا این مسیر باز شود. حضور پرشور و میلیونی زائران حسینی قطعا تمام توطئهها را خنثی میکند و هیچکدام از ما از شهادت هراسی نداریم.
نور خورشید امام حسین (ع) تمام عالم را گرفته است
در میان زائران به یک روحانی برخورد میکنم که از قضا امام جماعت مسجد الغدیر است.
حاج عطا محمد سجادی با بیان اینکه تاکنون شش بار به کربلا رفته است، اظهار میکند: امام حسین (ع) آنقدر نزد خدا عزت و احترام دارد که حس و حال کسی که قرار است با سرور آزادگان عالم دیدار کند یک حس رهایی از دنیا و بخشش از گناهان است.
وی با بیان اینکه نور خورشید امام حسین (ع) تمام عالم را گرفته و صدای لبیک بلند است، در پاسخ به این پرسش که از اتفاقات ناگواری که ممکن است در مسیر رخ دهد، هراسی ندارید؟ میگوید: امام حسین ترس را از همه برداشته است. ایشان نشان داد که انسان مؤمن باید عزت داشته باشد پس عزت با ترس سازگاری ندارد بلکه کسانی باید بترسند که با نور خورشید حسین (ع) تمام چهرههایشان در حال تاریک شدن است.
حیفم آمد در اجتماع حسینیان شرکت نکنم
در این میان به پسرک کم سن و سالی برخورد میکنم که کوله پشتیاش گواه زائر بودنش است. پسرکی که قطعا محصل است و همین موضوع، رفتنش به کربلا را کمی عجیب کرده است. نزدیکش میشوم میگوید ۱۳ ساله است و حاضر شده تا چند روز درس خواندن را رها کند و به زیارت آقا ابا عبدالله برود.
عادل مدیری در خصوص انگیزهاش از این سفر حسینی میگوید: وقتی میبینم که عدهای حتی با وجود معلولیت و شرایط بد جسمانی عازم کربلا میشوند حیفم آمد که من در این اجتماع بزرگ عاشقان امام حسین (ع) شرکت نکنم و همین باعث شد که امسال با پدرم به پابوس آقا برویم.
وی میافزاید: عشق به امام حسین (ع) باعث شده که هرگز از سختیهای راه نترسیم و امیدوارم که امام خوبیها کمکم کند تا در دین موفق باشم.
میرویم تا حماسه آفرین باشیم
امیر رئوفیان دیگر زائر کاروان اربعین حسینی دزفول نیز با بیان اینکه حس و حالم قابل وصف نیست، بیان میکند: با توجه به تهدید دشمنان این اربعین با سالهای گذشته خیلی تفاوت دارد بنابراین میرویم تا حماسهای را که ۱۴۰۰ سال است مردم آن را تکرار میکنند را ما نیز تکرار کنیم چرا که ما ادامه دهنده راه تمام آن عاشقانی هستیم که در راه نهضت عاشورا هیچ کم نگذاشتند.
این زائر ۳۳ ساله حسینی ادامه میدهد: ما میرویم تا خودمان را به این نهضت متصل کنیم و بگوئیم که یا ابا عبدالله الحسین هر چند ما در صحرای کربلا کنارت نبودیم اما امروزه در تمام شرایط کنارت هستیم.
وی تصریح میکند: ما شیعیان حاجات و تمام زندگی امان را از در خانه اهل بیت گرفتهایم و میگیریم. بنابراین اکنون نیز با دلهایی پر از حاجت به پابوس آقا میرویم.
بیش از ۲۰ بار به کربلا رفتهام
در میان جمعیت اما حضور یکی از جانبازان هشت سال دفاع مقدس بدجور خودنمایی میکند. اینجانباز ۵۵ درصد که ۸ سال نیز در اسارت بوده، اظهار میکند: از بدو تاسیس همراه این کاروان اربعین، به مناطق جنگی و کربلا عزیمت کردهام اما امسال کاروانی با حدود ۲۸ نفر از کسانی که مشکل دارند و یا مسیر را بلد نیستند را تشکیل دادهام تا اگر خدا بخواهد فردا شب به سمت مرز حرکت کنیم و از آنجا پیاده عازم کربلا شویم تا آنجا نیز به این کاروان بپیوندیم.
کربلایی دباغ با بیان اینکه تاکنون بیش از ۲۰ بار است که به همراه کاروان و یا متفرقه به کربلا رفته است، ادامه میدهد: در زمان اسارت نیز صدام ملعون ما را به کربلا برد و با وجود اینکه در آن سفر بسیار شکنجه میشدیم اما آنچنان حال معنوی و عشق حسینی داشتیم که شکنجهها برایمان بیمعنا بود.
این جانباز آزاده میگوید: در آن زمان آرزو داشتیم وقتی از اسارت خارج میشویم باز هم به پابوس آقا برویم که خدا را شکر این مسیر با خون شهدا باز شد تا ما بتوانیم هر سال پای پیاده عازم این سفر پر از عشق و صفا باشیم.
هر یک از زائران به نیابت از یک شهید برود
وی تصریح میکند: پیغام ما آزادگان به زائران حسینی این است که هرکدامشان به نیابت از یک شهید به این سفر بروند چرا که اگر شهدا نبودند این راهها نیز نبود و معلوم نیست چه اتفاقات ناگواری میافتاد.
این جانباز آزاده تاکید میکند: عشق به امام حسین تمام توطئههای دشمنان را خنثی میکند و ما علاوه برخود، فرزندانمان را نیز به این سفر میبریم تا دشمنان بدانند که در مقابل عشق ما به اهل بیت و وحدت شیعیان هیچ اقدام سوئی نمیتوانند انجام دهند.
اول و آخر دلشان عشق به حسین است
اسامی خوانده میشود. با ذوق و شوق وصف
ناشدنی وارد اتوبوس میشوند سرها را از پنجره بیرون میآورند و بیرقها را
میچرخانند... خدا میداند در دل تک تکشان چه میگذرد اما قطعا هر چه هست
اول و آخر دلهایشان عشق به حسین است.
کاروان دور میشود ولی مردمی که برای بدرقه آمده بودند همچنان در گوشه و
کنار خیابان ماندهاند. گویی آنچنان میل رفتن به کربلا در دلشان ریشه
دوانده که پای برگشتن به خانه را ندارند... و منی که در این لحظه به این
فکر میکنم که گاهی حسادت چقدر دلنشین میشود وقتی به زائران ابا عبدالله
الحسین حسودیات شود... حسادتی که نه تنها دلت را کور نکند بلکه تورا به
آیندهای روشن امیدوار کند. آیندهای که ندا میدهد تو نیز به پابوس آقا
خواهی رفت... فقط اندکی صبر، تا دستانش برای طلبیدنت به سمتت بیاید...