تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۱
کد خبر: ۱۲۳۱۴۸
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
دکتر بهنام شکیبایی مقدم، بنیانگذار جراحی‌های میکروسکوپی بازسازی استخوان فک و ایمپلنت درجهان
گفت و گو با نابغه خوزستانی / از زندگی در پرورشگاه تا چهره برتر جهانی
دکتر بهنام شکیبایی مقدم، فوق تخصص جراحی‌های میکروسکوپی بازسازی استخوان فک، لثه وایمپلنت از آلمان و سوئیس و رئیس بخش جراحی‌های کم تهاجمی ایمپلنت بزرگ‌ترین انجمن دندان‌پزشکی میکروسکوپی جهان «میکروویژن»، ۱۱مرداد ماه ۱۳۵۱در اهواز متولد شد. پدرش استاد دانشگاه جندی شاپور و یکی از مؤسسان بیمارستان کورش، که تنها بیمارستان خصوصی آبادان در آن زمان محسوب می‌شد، بود.

خوزنیوز:با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، تغییرات زیادی در زندگی آن‌ها ایجاد شد. طی چند روز تمام دارایی خود را از دست دادند و به عنوان جنگ زده عازم شهرهای بهبهان، شیراز، اصفهان و سپس تهران شدند. به همین دلیل دکتر شکیبایی تحصیلات ابتدایی خود را در شهر‌های گوناگون ایران گذراند و پس از اتمام دوره راهنمایی، برای ادامه تحصیل عازم کشور آلمان شد. در ادامه گفت‌وگوی  قدس با ایشان را می‌خوانید.

 آقای دکتر! از فعالیت‌های علمی تان برایمان بگویید و اینکه چه سختی‌هایی را در راه رسیدن به اهدافتان تجربه کردید؟

  پس از دریافت دیپلم آلمانی، تحصیلات رشته دندان‌پزشکی را به مدت 6 سال در دانشگاه برلین گذراندم و تخصص جراحی دهان وفک را به مدت چهار سال در دانشگاه برلین و بن خواندم و پس از آن دوره فوق تخصص لثه را در انجمن جراحان آلمان به مدت دو سال گذراندم.همچنین موفق به گذراندن دوره دوساله جراحی‌های ایمپلنت در انجمن ایمپلنتولوژی آلمان شدم و دو سال هم دوره فوق تخصص جراحی‌های میکروسکوپی داخل دهان را در سوئیس گذراندم.

اما این دوره‌ها بسادگی سپری نشد. تابستان سال 1986 وقتی که 12 ساله بودم، برای ادامه تحصیل نزد خانواده عمویم که در آلمان مشغول تحصیل بودند، مهاجرت کردم و وارد مدرسه شدم، اما به دلیل اینکه با زبان آلمانی آشنایی نداشتم، دوران خیلی سختی را در مدرسه سپری کردم. کمبود فضای خانه دانشجویی عمویم نیز مزید بر علت بود، چون آن‌ها یک خانواده چهار نفره بودند که با رفتن من نزد آن‌ها، پنج نفر شده بودیم و در فضایی 70 متری سکونت داشتیم، به همین دلیل در برخی مواقع، زمان‌هایی را تجربه کردم که برای درس خواندن به آشپزخانه سه متری پناه می‌بردم و یا وان حمام را خشک می‌کردم و داخل آن درس می‌خواندم. با این حال از محبت همه جانبه خانواده عمویم برخوردار بودم و آن‌ها به من لطف داشتند.

پایان این دوسال که نزد خانواده عمویم زندگی کردم، آغاز سختی‌های زندگی من بود. چون پلیس آلمان اعلام کرد، باید طی دو هفته آلمان را ترک کنم. به رغم آنکه پدرم به آلمان آمد و برایم از کنسولگری ایران پاسپورت گرفت، باز هم پلیس آلمان حاضر به صدور ویزا برای من نشد و تنها راه ماندن من در آلمان این بود که تحت سرپرستی شهرداری برلین در کمپ بچه‌های بی سرپرست اقامت کنم. به همین دلیل از روی اجبار سرپرستی من به شهرداری برلین سپرده شد و وارد خوابگاهی شدم که زندگی در آنجا بسیار سخت و البته آموزنده بود. من این چهار سال را با تمرکز روی درس خواندن سپری کردم و توانستم همیشه جزو نفرات ممتاز دبیرستان باشم.

اما باز هم سختی‌ها به اینجا ختم نشد. حضور من در آلمان از همان ابتدا با مشکلات اقتصادی زیادی همراه بود، به طوری که مجبور بودم از 15 سالگی کارهای گوناگونی نظیر آموزش به کودکان، بسته بندی وسایل برقی، گارسونی در رستوران، فروشندگی در مغازه‌های پوشاک وحتی نگهداری از سالمندان را تجربه کنم. پس از دریافت دیپلم ممتاز، درخواست تحصیل در رشته دندان‌پزشکی برلین را دادم و پذیرفته شدم. از همان ترم اول علاوه بر تحصیل، برای تأمین هزینه‌های تحصیلی و زندگی‌ام مشغول کار بودم. پس از گذراندن ترم هفت دندان‌پزشکی، پایان نامه دکتری ام را در رشته جراحی ایمپلنت آغاز کردم وبا اتمام تحصیل، ارتباط خوبی با بخش جراحی فک وصورت دانشگاه برلین برقرار کردم. اما به دلیل نداشتن پاسپورت آلمانی و با توجه به اینکه اقامت یکساله داشتم، نظام پزشکی آلمان اجازه فعالیت پزشکی را به من نداد و به رغم داشتن رتبه ممتاز دانش آموختگی، مجوز کار نداشتم و این، پایان سختی‌ها نبود.

 فکر می‌کنید دلیل یا دلایل توفیقات جهانی تان چه بوده است؟


 تلاش، پشتکار وامید. من هرگز دست از تلاش بر نداشتم. برای گذراندن تخصص جراحی فک وصورت که دوره ای چهار ساله است، باید در بیمارستان دانشگاهی فعالیت می‌کردم، اما به دلیل اینکه اجازه کار رسمی نداشتم، مجبور شدم به عنوان دندان‌پزشک داوطلب 35 ساعت در هفته به صورت رایگان در بیمارستان دانشگاه کار کنم. همان سال پدرم فوت کردند و سرپرستی مادرم نیز برعهده من بود، به همین دلیل مجبور بودم برای تأمین هزینه‌های زندگی، شب‌ها در کلینیکی دیگر با حقوق بسیار اندک مشغول کار شوم تا جایی که 100 ساعت در هفته کار می‌کردم و این شرایط به قدری دشوار بود که به دلیل استرس، ضعف و خستگی، چند ماه دربخش سایکو سوماتیک بیمارستان دانشگاه بستری شدم و این تجربه به من آموخت زندگی همیشه تخته گاز نیست، بعضی وقت‌ها باید ترمز را بکشیم و به پشت سرمان نگاه کنیم تا ببینیم چه چیزهایی را به چه قیمت به دست آورده‌ایم.

پس از بهبود با خودم عهد کردم مراقب سلامتم باشم، اما این تعهد به این معنا نبود که دست از تلاش بکشم. به بیمارستان‌های دانشگاه‌های گوناگون درخواست کار دادم تا سرانجام پروفسور بکرز از بیمارستان زیگن متعلق به دانشگاه بن (شهری سردسیر و دور افتاده) با درخواست من موافقت کرد و پس از پذیرش در این بیمارستان و اقامت در خوابگاه پزشکان، مشغول به کار شدم. در مجموع هفته‌ای 90 ساعت کار می‌کردم. پس از اتمام دوره تخصص، مدتی آلمان را ترک کردم و پس از تأیید مدرکم توسط وزارت بهداشت انگلستان و سوئیس، در کلینیک‌های برتر دندان‌پزشکی لندن وزوریخ به عنوان مسؤول جراحی فک و ایمپلنت مشغول کار شدم تا علاوه بر آلمان، در سایر کشورها نیز تجربه کسب کنم.

 آقای دکتر! شما در جهان از پیشروهای اصلی رشته فوق تخصصی جدید «جراحی‌های میکروسکوپی وکم تهاجمی ایمپلنت» به شمار می‌آیید، برایمان بگویید چگونه به این مقام دست یافتید؟


پس از دوره‌هایی اقامت در انگلستان و سوئیس، دوباره به آلمان بازگشتم و تنها استاد آسیایی آکادمی دندان‌پزشکی میکروسکوپی زایس آلمان بودم. با ایجاد مطب شخصی، شروع به طبابت کردم. روزها 10 ساعت در مطب کار می‌کردم و شب‌ها مشغول ایده‌های جدید میکروسکوپی و نوشتن مقاله‌های علمی بودم تا سرانجام پس از دو سال مجوزهای لازم برای 12 ابزار جراحی میکروسکوپی را کسب کردم و مدتی بعد نیز مقاله « تکنیک جدید بازسازی کف سینوس به صورت میکروسکوپی» را که معروف‌ترین تکنیک شکیبایی در جهان است، ارایه دادم. در مجموع با ابداع بیش از 20 ابزار جدید جراحی میکروسکوپی ایمپلنت و ارایه چهار شیوه جدید جراحی کم تهاجمی ایمپلنت طی 10 سال، در جهان از پیشروهای اصلی رشته جدید «جراحی‌های میکروسکوپی و کم تهاجمی ایمپلنت» به شمار می‌آیم. تاکنون در 12 کشور و سه قاره جهان بیش از 150 سخنرانی و سمینار بین‌المللی ارایه کرده وپنج جایزه بین‌المللی معتبر دریافت کرده‌ام که این جوایز شامل «جایزه بهترین جراح لثه آلمان سال 2007 و 2010»، «جایزه نوآوری در علوم پزشکی پروفسور یلدا در سال 2011»، «جایزه مدرس برجسته زایس آکادمی آلمان در سال 2012» و«جایزه کنگره دندان‌پزشکی میکروسکوپی آمریکا در سال 2014» می‌شود.

 آقای دکتر! چه شد که به ایران بازگشتید؟


سال 2009 از سوی دولت ایران به کنفرانس «جذب دانش وسرمایه، ویژه 100 دانشمند ایرانی» که در هامبورگ آلمان برگزار شد، دعوت شدم. در آنجا از ایده‌های من استقبال شد و به طور رسمی از سوی دولت وقت ایران برای احداث نخستین مرکز تعلیماتی، تحقیقاتی و درمانی دندان‌پزشکی میکروسکوپی و کم تهاجمی جهان (در تهران) به کشور دعوت شدم و این شد که سال 2011 به ایران آمدم و به رغم وعده‌های بسیار، بدون هیچ گونه حمایتی با سرمایه شخصی نخستین مرکز اختصاصی جراحی‌های میکروسکوپی و کم تهاجمی بازسازی استخوان فک و ایمپلنت آسیا را در تهران تأسیس کردم که اکنون کشورهای متعددی در جهان در حال الگو برداری از این مرکز هستند.
هم اکنون نیز با همکاری تیمی از مشاوران به دنبال تدارک تأسیس مرکز تعلیماتی،تحقیقاتی ودرمانی در زمینه «دندان‌پزشکی میکروسکوپی و کم تهاجمی »هستیم که در دنیا بی نظیر بوده و جایگاه علمی بین‌المللی کشورمان را به صورت قابل توجهی ارتقا خواهد داد.

 آقای دکتر! به عنوان رئیس بخش جراحی‌های کم تهاجمی ایمپلنت انجمن بین‌المللی میکروویژن که بیش از 23 هزار عضو از 165 کشور دنیا دارد، دندان‌پزشکی ایران را در مقام مقایسه با سایر کشورها چگونه ارزیابی می‌کنید؟


 من هشت سال پیش برای دو همایش آموزشی «همایش جراحان لثه» و« همایش جراحان فک وصورت» به ایران دعوت شدم و اکنون 9 سال است که وضعیت دندان‌پزشکی ایران را دنبال می‌کنم. در سه سال اخیر سالیانه هفت ماه در ایران فعالیت دارم. به اعتقاد من از زمانی که ارزش ریال کاهش یافت، ضربه بزرگی به دندان‌پزشکی کشور وارد شده است، زیرا دندان‌پزشکی رشته‌ای است که وابستگی کامل به مواد و تجهیزات دارد و به دلیل اینکه شرکت‌های تولید کننده اروپایی و آمریکایی با ایران قطع همکاری کردند و شرکت‌های بی کیفیت کشور‌های درجه دو و سه جایگزین آن‌ها شدند، سطح کیفی دندان‌پزشکی در کشور کاهش یافت. ضمن آنکه تعرفه گذاری‌های رسمی در رشته دندان‌پزشکی نیز کمکی به ارتقای کیفیت درمانی این حوزه نکرده است.

مرجع/ قدس

:
:
:
آخرین اخبار