روزی یکی از نویسندگان خوزستانی درباره اثرگذاری عواملی که بطور معمول مشهود نبوده ولی تاثیر تعیین کننده ای بر مسیر اتفاقات دارند، در همین خوز نیوز نوشت:
"باز هم و مثل همیشه یک لندکروز وجود دارد. لابد می پرسید این لندکروز دیگر چه صیغه ای است؟ عرض می کنم. در زمان جنگ تحمیلی، لندکروز، ماشین مورد استفاده در جبهه ها بود با رانندگان بسیجی که بسیاری از آنها هم ناشی بودند و هم نترس. در بیشتر تصادفات، لندکروزها حضور داشتند. برای همین لطیفه ای ساخته شد: در امتحان آیین نامه رانندگی، از یک نفر می پرسند، در یک چهارراه چهارتا وسیله هستند،پیکان، موتور، دوچرخه و آمبولانس. حق تقدم با کدام است؟ می گوید، لندکروز. می پرسند ولی اینجا که لندکروز نیست؟ می گوید، اون می یاد و کاری به این حرف ها هم نداره!"
پس از برکناری یا استعفاء یا بازنشستگی مقتدایی استاندار پیشین، از همه سوی رایزنی برای استاندار جدید آغاز شد. در حال حاضر قریب به اتفاق نیروهای خوزستانی ها به دنبال گزینه ای بومی برای مرد اول دولت در خوزستان هستند. اما این اتفاق نظر، تاکنون و به خودی خود چندان سودمند واقع نشده است زیرا تعداد گزینه ها و تنوع طرفداران آنها آنقدر زیاد است که ما را گیج کرده است چه برسد به وزیر کشور یا چند نفری که در این تصمصم گیری، حرف آخر را می زنند.
مهم ترین اتفاق نظر مربوط به شورای هماهنگی اصلاح طلبان بود که چند روز بیشتر دوام نیاورد. اما صرف نظر از این اجماع نسبتا بزرگ، هیچ اتفاق نظر موثری در درون استان برای یک استاندار بومی وجود ندارد. این خود شاید دلیلی است برای آنچه ما را به یک گمانه مهم دیگر رهنمون می کند و آن روند مجزای تصمیم گیری در وزرات کشور و نهاد ریاست جمهوری است. یعنی وقتی توافق موثری در استان نیست و نیروهای موثر با وزن کشی به دنبال گزینه های انحصاری خویشند، مرکز نشیان دلیلی نمی بینند تا با رویکرد موجود، یعنی انتخاب یک استاندار بومی همراه باشند.
شاید به همین دلیل و برخی دلایلی که نمی توان به سادگی بالا بیان شان کرد، باید باور کرد که علیرغم همه اسامی که در حافظه یکی دو هفته اخیر ما جاخوش کرده است، نام دیگر و غیرمنتظره ای از کشکول وزرات کشور برای مقام استاندار خوزستان بیرون آمده و همه را غافلگیر کند.
اجازه بدهید پایان این نوشته را به پایان همان نوشته ای که در ابتدا ذکرش رفت پیوند بزنیم و منتظر رویدادهای چند روز آینده باشیم: "من هم مانند خیلی ها خوشبین هستم اما این را می دانم که محاسبه و استدلال، همیشه کارساز نیست. حالا هم همین است. اگر لندکروز نیاید، همه می دانند که حق تقدم با کیست. خدا کند که نیاید!"
بهزاد شیخی
چرا مسئولان بفکر خوزستان نیستند؟!
چرا شاخه های نخلها همیشه لرزانند؟!
چرا کارون تنها و مظلوم مانده؟!
چرا؟؟؟؟!!!!