تاریخ انتشار: ۰۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۰
کد خبر: ۱۲۳۲۲۲
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
دلیل کینۀ بعثی‌ها به دزفول
بدون تردید، یکی از اهداف عراق در تهاجم به خاک جمهوری اسلامی ایران، تسلط بر استان زرخیز خوزستان بود.
بدون تردید، یکی از اهداف عراق در تهاجم به خاک جمهوری اسلامی ایران، تسلط بر استان زرخیز خوزستان بود.
اگر عراق به این هدف دست می‌یافت:
- می‌توانست در مسیر براندازی نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران گامی اساسی بردارد.
- قادر بود با تجزیۀ این استان زرخیز، تسلط خود را بر شمال خلیج فارس اعمال نماید.
- قدرت چانه زنی خود را در گرفتن امتیازات حداقلی نظیر آنچه در نطق صدام آمد بالا ببرد، مانند بازگرداندن دنباله شط العرب (اروند رود) به حالت قبل از سال 1975 یا موضوع جزایر سه گانه ، تنب بزرگ ،تنب کوچک و ابوموسی و. ..
بنابرین عراق با شروع جنگ تحمیلی عملیات برق آسایی را برای تصرف این استان مهم، شروع نمود و با بکارگیری حدود دو سوم توان نظامی خود، در مناطق عملیاتی جنوب در حد فاصل خرمشهر تا دهلران، و طراحی دقیق و برنامه‌ریزی شده، اقدام به پیشروی نمود.
لشکر یک مکانیزه و 10 زرهی عراق مأموریت داشتند تا با استفاده از معابر وصولی منطقه شامل دو معبر « فکه – دوسلک – جسرنادری-دزفول» و
« شرهانی – عین خوش – جسر نادری – دزفول» و با عبور از رودخانۀ کرخه و قطع جاده اهواز از شمال و دزفول از جنوب را کامل کنند، براساس این طرح لشکر 10 زرهی در محور شرهانی – عین خوش – امام زاده عباس به سمت پل نادری پیشروی کرده و سرانجام در پشت پل نادری و در غرب رودخانه کرخه متوقف شد.لشکر یک مکانیزه نیز در محور فکه – دوسلک به سمت شوش پیشروی کرده و توانست تا پشت رودخانه کرخه نفوذ نماید.
نیروهای خودی در این محور، علاوه بر تیپ دو زرهی از لشکر 92 زرهی که بنا به مأموریت سرزمینی، در این منطقه حضور داشت و نیز تیپ 36 زرهی ارتش جمهوری اسلامی و بخصوص برادران پاسدار از سپاه شوش و دزفول و نیروهای مردمی در برابر دشمن صف آرایی کردند، هرچند با سقوط پادگان عین خوش، نیروهای خودی به شرق رودخانۀ کرخه عقب نشینی کردند و دشمن توانست ظرف مدت یک هفته به ساحل غربی رودخانه کرخه برسد ولی عدم الحاق لشکر 10 زرهی و یک مکانیزه عراق به دلیل وسعت و عمق منطقه و همچنین موانع طبیعی مانند رودخانه کرخه و ایستادگی مردم و سپاه موجب زمینگیر شدن دشمن در پشت این رودخانه شد، اما دشمن باز از تلاش خود در این نقطه باز نایستاد و توانست با الحاق این دو لشکر کل منطقۀ شوش و دزفول را زیر آتش توپخانه‌ای خود بیاورد.
محور دیگر در استان خوزستان محور چزابه، سوسنگرد، اهواز، بود که لشکر 9 زرهی عراق مأموریت داشت تا با عبور از معبر عبوری چزابه با تصرف شهرهای بستان، سوسنگرد، حمیدیه به سمت شهر اهواز پیشروی نماید،یعنی در واقع محور سوسنگرد، بستان، حمیدیه از یک طرف و محور نشوه – طلائیه – جفیر از سوی دیگر، با هدف تصرف اهواز طراحی شده بود.
لشکر 9 زرهی عراق با حرکت از العماره و ورود از معبر وصولی چزابه برای تأمین جناح چپ خود و الحاق به لشکر 1 مکانیزه به سمت اهواز پیشروی نمود و توانست با تصرف ارتفاعات الله اکبر همزمان با عبور از سمت شمال کرخه و با اتکاء به جاده بستان، سوسنگرد، حمیدیه حرکت خود را به سوی اهواز ادامه دهد البته مقاومت‌هایی در بستان پل سابله و سایر محورها توسط نیروهای خودی و مردمی انجام شد ولی به دلیل حجم سنگین تهاجم دشمن نیروهای خودی برای استقرار در موضع مناسب‌تر عقب نشینی کردند و دشمن با یک خیز بلند خود را به دروازۀ حمیدیه رساند و شهر اهواز را در معرض تهدید قرار داد.
در این شرایط نیروهایی از برادران سپاه و بسیجی که تعدادشان 28 نفر بود به فرماندهی شهید «غیور اصلی» از فرماندهان سپاه اهواز که فقط چند قبضه
 آر پی جی داشتند و سلاح سبک با کمین در جاده حمیدیه – اهواز آنها را غافلگیر کرده و به آنها شبیخون زدند،  نیروهای عراقی با وحشت ضمن بجا گذاشتن تجهیزات و تانکها پا به فرار گذاشتند و سرانجام در حوالی دیوارهای غربی شهر سوسنگرد در غرب رودخانۀ نیسان زمینگیر شدند.
در محور نشوه –جفیر – اهواز لشکر 5 مکانیزه عراق مأموریت داشت تا ضمن پاکسازی منطقه، جاده اهواز – خرمشهر را قطع کرده و پس از محاصره خرمشهر از شمال با حرکت به سمت اهواز محاصره این شهر را نیز کامل کنند و بعد از آن لشکر 9 زرهی که قرار بود در محور چزابه، با هدف تصرف بستان و سوسنگرد به سمت اهواز حرکت کنند و در شهر اهواز به هم ملحق شوند. این لشکر بعد از تصرف پاسگاه‌های طلائیه و کوشک به سمت اهواز پیشروی کرد و در محور کوشک تیپ 1 از لشکر 92 زرهی اهواز در برابر دشمن مقاومت نمودند و موفق شدند پاسگاه‌های مذکور را آزاد نمایند در نهایت لشکر 5 مکانیزه عراق در 15 کیلومتری اهواز در منطقۀ نورد با مقاومت مردمی مواجه و در آن منطقه متوقف گردید. بخش دیگر این لشکر نیز پس از عبور از منطقۀ جفیر در جنوب رودخانۀ کرخه متوقف شد.
و محور دیگر، لشکر 3 زرهی و تیپ 33 نیروی مخصوص عراق بود ،که باید ضمن محاصره و تصرف خرمشهر، از رودخانه کارون عبور و شهر آبادان را محاصره و به اشغال خود درآورد. این محور به محور شلمچه -خرمشهر -آبادان معروف است که لشکر 3 زرهی عراق با عبور از 15 کیلومتری شمال خرمشهر به سمت رودخانه کارون حرکت کرده و همزمان تیپ 33 نیروی مخصوص نیز به منظور تصرف خرمشهر پیشروی را آغاز نمود.
مقاومت در خرمشهر باعث شد تا لشکر 3 زرهی عراق با تأخیر مواجه و بالاخره شکست بخورد ولی در تاریخ 19 مهر 59 با عبور از رودخانۀ کارون و قطع جاده اهواز – آبادان موفق به حصر آبادان شود و از رودخانۀ بهمنشیر وارد کوی ذولفقاری آبادان شود اما باز هم بدلیل مقاومت مردمی و نیروهای سپاه از منطقۀ ذوالفقاری عقب نشینی کرده و در شمال رودخانۀ بهمنشیر استقرار یابد.
با ترسیم این وضعیت در محورهای فوق می‌بینیم علی رغم اشغال برخی از مناطق، تحلیل گران نظامی، صدام را در تحقق اهداف خود ناکام می‌دانستند زیرا حساس‌ترین نقطه‌ای که جنبۀ تعیین کنندگی در جداسازی استان خوزستان داشت محور دزفول – پل نادری و جادۀ استراتژیک اندیمشک – اهواز بود ،که با دفاع جانانۀ نیروهای سپاهی و مردمی در شوش، اندیمشک، دزفول و با محوریت و هدایت سپاه دزفول که در پادگان کرخه حضور داشتند، دشمن را در رسیدن به اهداف خود ناکام گذاشت.
این ترسیم صحنه، و وضع  نظامی صدامیان، با آغاز جنگ تحمیلی است، اگر قدری به عقب‌تر برگردیم یعنی قبل از شروع جنگ، دستگیری عوامل نفوذی رژیم بعث عراق، توسط سپاه دزفول و زندانی و محاکمه و اعدام برخی از آنان، ریشه این کینۀ حزب بعث از دزفول را بهتر متوجه می‌شویم، حضور تعدادی از برادران پاسدار دزفولی در آبادان و فرماندهی سپاه آن شهر ،در ناکام گذاری اغتشاشات اوایل انقلاب اسلامی، تحت عنوان جدایی طلبی به نام خلق عرب (که دروغی بیش نبود و افراد معلوم الحالی بودند که بین عربها هم جایگاهی نداشتند) برعمق این کینه توزی می‌افزاید.
به هر صورت از دشمن جزدشمنی انتظار نیست، اما، شاید به همین دلایل بود که صدام، سرکوب دزفول را در ردۀ اول قرار داد و سرلیست بمباران‌ها و موشک زدن ها( الف –دزفول )بود، البته این بدین معنا نیست که صدام از دیگر شهرها دلخوشی داشته باشد، خیر، اتفاقاً گسترش دامنۀ جنگ توسط صدام به بیرون از میدان رزم و هدف قراردادن شهرها و مردم عادی، بوسیلۀ موشک و توپ و بمباران هوایی، موسوم به جنگ شهرها، نشانگر همین خوی ددمنشی و انتقام از مردم پشتیبانی‌کننده از رزمندگان دفاع مقدس بود، حتی توسل به سلاح‌های غیرمتعارف، غیرمجاز و شیمیایی و میکروبی علیه مردم و نیز رزمندگان اسلام علامت دیگری از استیصال و درعین حال عدم پایبندی دشمنان، این ملت، به خصوص صدام و حامیان مستکبر او، به کنوانسیون‌های بین‌المللی بود./ محمّدعلی سخاوت- کیهان
:
:
:
آخرین اخبار