نخبگان جامعه نباید اجازه دهند لات و لوت های سیاسی، در نشست های شبانه استاندار خوزستان را مشخص کنند.

پس از عزل و برکناری سوال برانگیز جناب مقتدایی از سمت استانداری گروه ها و طیف های مختلف سیاسی، اجتماعی و ... سخت مشغول رایزنی هستند تا شاید گزینه خود را روی صندلی شماره یک ساختمان ذوزنقه ای استانداری بنشانند.

در این بین گروهی می گویند استاندار باید عرب باشد، جمع دیگری نظر دارند که چرا  بختیاری نباشد، دار و دسته دیگری تاکید بر اصلاح طلبی و برخی اصرار روی اصول گرایی دارند و ده‌ها نظر دیگری که این روزها رد و بدل می‌شود و امان از دورویی برخی افراد و صاحبان تشکل ها که برای فریب مردم و افکار عمومی درحالی که پرچم بومی گزینی بردوش خود گرفته اند، اما در پشت پرده خود را همچون کودک یتیمی به خدمت برخی از گزینه های غیربومی می رسانند و ابراز وفاداری با آنان می‌کنند و اینجاست که به این نتیجه می رسیم هرکس بدنبال کوک کردن ساز خود است و کمتر کسی نگران خوزستان است.

گروهی بدنبال منافع سیاسی و حزبی و تشکیلاتی خود هستند که شاید هم زیاد نگران حال مردم نباشند و گروه دیگری دلالان و صاحبان زر و زور هستند که بدنبال گزینه های می روند که تامین کننده منافع شخصی شان  باشند.

حال کدام یک از این گروه ها پیروز میدان در زمین وزارت کشور خواهند بود...

اگر چه به شخصه بر این اعتقاد بوده و هستیم که همه ایران سرای ماست و هر شخص با لیاقثی می تواند در هر جای این مرز و بوم در هر منصبی خدمت کند و خوزستان ما هم از این قاعده مستثنی نیست اما حرف حسابی که این روزها کمتر به ان پرداخته شده این است مگر در خوزستان قحط الرجال است که از اول انقلاب تا کنون از بین 15 استانداری که امده اند و رفته اند فقط 3 نفر بومی بوده اند.

متاسفانه انچه این روزها دردآور است گاهی از تریبون احزاب و تشکل های سیاسی ، افراد به ظاهر نخبه جامعه و حتی نمایندگان و منتخبان مردم در مجلس و اصحاب رسانه خواسته  و یا ناخواسته نام و فهرستی از افرادی برده و مطرح می شود که قبا و ردای استانداری خوزستان خیلی بزرگتر از قواره و قد و قامت آنان است و شاید اگر سابق بر این فرمانداری شهر اهواز را به برخی از گزینه های مطرح شده پیشنهاد می کردند از شوق سکته ای هم می زدنند.

نمیدانم چرا برخی از خواص جامعه‌ی خوزستان نمی خواهند بپذیرند که خوزستان امروز خسته تر از هرروزگاری است. خوزستان امروز خسته و وامانده از حاشیه هاست خوزستان زخم خورده‌ی مدیران ناتوان است. خوزستان خسته از افراط گرایی و تفریط است. خوزستان تشنه یک استاندار بومی معتدل در گفتار و رفتار و کردار است. خوزستان تشنه ی یک استاندار بدون حاشیه است. خوزستان استانداری می خواهد که تفکر فراقومی داشته باشد.

برخی از گزینه های مطرح شده حتی درحد یک بخشدار هم نمی باشند و شاید هدف از مطرح کردن انها این است که ما را به مرگ بگیرند تا به تب راضی شویم. نخبگان جامعه باید هوشیار باشند که در این طناب کشی کلاه گشادی بر سر مردم خوزستان نرود.

جناب رییس جمهور ، جناب وزیر کشور در خوزستان قحط الرجال نیست که اقایان پایتخت نشین هر روز یک گزینه غیربومی را به حیاط خانه وزارت کشور دعوت می کنند و درصدد پوشاندن ردای استانداری خوزستان برتن آن هستند و این در حالی است که عبا و قبای استانداری خوزستان برازنده ی هرتنی نیست.
 
جناب وزیر کشور درخطه خوزستان این سرزمین شیران افرادی و نخبگانی حضور دارند که روحشان به عظمت کوه‌های سربفلک کشیده زاگرس و همت شان به بلندای دنا و سیطره ی وجودشان به وسعت تمام دشت های مردپرور از دامنه زاگرس تا حواشی کارون و اروند است، شیرمردانی که تبلور شرف و افتخار این سرزمین هستند، نگاه‌های فراقومی دارند، مردان کار ازموده ای هستند که توان شان فراتر از اکثر وزیران حال حاضر در کابینه دولت تدبیر و امید است اما چون لابی ندارند و خودشان هم سهم خواه نبوده و نمی باشند دیده نمی شوند و یا بهتر است بگوییم عده ای نمی خواهند و نمی گذارند انها دیده شوند.

چه باید کرد که استان خوزستان از یک طرف چوب پدر خوانده هایی را می خورد که سوار بر اسب‌های تشکل ها و... فقط بر رویمان لبخند می زنند و از بغل خنجر می‌زنند.

جناب وزیر صرف نظر از دلایل عزل جناب مقتدایی قطعا برتوانایی های ایشان اشراف داشته اید پس دست روی گزینه ای نگذارید که در کار خود بماند که اول خارش بچشم دولت و بعد هم دودش بچشم ملت رود.
بیشتر حرف امروز من شهروند با نخبگان ، بامنتخبان مردم با یکه تازان تشکل های ذی نفوذ با پدرخوانده های پشت پرده هاست.

امروز وقت درنظر گرفتن منافع شخصی ،حزبی و گروهی نیست؛ امروز وقت تسویه حساب های شخصی و قدیمی نیست؛ امروز وقت یارگیری و سهم خواهی برای خود و یا حزب و تشکل خود نیست؛ امروز روز پررنگ کردن قومیت نیست؛ امروز حتی روز تعارف هم نیست.

آری؛ وقتی باوجود این همه صنایع نفت و گاز این همه جوان بیکار داریم، وقتی که مهمان ناخوانده ای بنام پدیده ریزگردها داریم که نفس هایمان را به شماره انداخته است، وقتی کارون خروشانمان را نه قطره قطره بلکه کانال به کانال می خواهند بدزدند برای مصارف غیر شرب، وقتی آب شرب مان در برخی از شهرها تهوع آور شده است، وقتی که آمار طلاق، اعتیاد، خودکشی، بیکاری و...در استانمان بیداد می کند، وقتی که در کابینه ادوار دولت ها خوزستانمان بی کس و تنها و غریب است،وقتی که خوزستانمان حال خوشی ندارد پس می طلبدبا تمام وجودمان، با تمام توانمان ،با تمام قدرتمان بدنبال یک استاندار بومی-توانمند -فرا قومی-کار آزموده باشیم. تا شاید باز کارونمان خروشان و امید به زندگی یمان افزون شود. ای نخبگان اگر غفلت کنید بخشوده نخواهید شد.

بد بودن های امروز خوزستان بخاطر سکوت و شاید معامله های آدم های خوب آن است -بخاطر سکوت نخبگان جامعه خورستان است- بخاطر تعارف اصحاب رسانه است و بلند شدن صدای آدم های بد و فرصت طلب آن است.

باید برای احیای حقوق مان از هر تریبونی استفاده کنیم...

نمایندگان مجلس خبرگان، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نخبگان شایسته در سطح استان که تعداد آنان هم کم نیستند، اصحاب رسانه همه و همه با یک صدا بدنبال راهی باشند که خوزستان را از این بیقراری خارج کنند، امروز نباید اجازه داد که به راحتی با یک انتخاب نا بجا و خصوصا غیر بومی بیش از این در حق و حقوق خوزستان کوتاهی شود فقط کافی است به این باور برسیم که در خوزستان قحط الرجال نیست.

وحرف آخر اگر همه با هم و یک صدا شویم هرکسی نمی تواند بر کرسی استانداری خوزستان جلوس کند.