بذر کار و تلاش در خانواده
شغل
خانوادگی ما کشاورزی و دامداری بود. از نسلهای قبل تا امروز باغدار و
مزرعه دار بودیم، اما وقتی حملههای بعثی شروع شد اوضاع کاملا به هم ریخت.
همه درگیر جهاد شدیم. از تیر ماه سال ۶۰ اعزام شدم به جبهه تا در نهایت
در مرداد سال ۶۷ و در آخرین ماههای دفاع مقدس در یک منطقه مین گذاری شده
مفتخر به درجه جانبازی شدم.
بهرهمندی از نعمت رودخانه دز باعث شد کار خانوادگی ما
تولید انواع غلات و حتی باغات مرکبات باشد. در دوران دفاع مقدس هرچند من
فرمانده پادگان آموزشی قدس در شوش دانیال بودم اما وقتی چند ماهی هم مرخصی و
فرجه میگرفتم، به جای استراحت، روی زمین زراعی کار میکردم.
از جهاد دفاعی تا جهاد زراعی
با توجه به تخصصی که در دورهٔ دفاع مقدس در جبهه داشتم،
پیشنهادات مختلفی به من میشد اما فکر کردم حالا عرصهٔ نبرد تغییر کرده و
شاید دیگر مثل سابق به حضور نظامی من نیاز چندانی نباشد، برای همین به شغل
خانوادگی خودمان برگشتم تا دست روی زانوی خودمان بگذاریم و کشور را تا جایی
که امکان دارد آباد کنیم.
ابتدا از زمینهای کوچک و استیجاری شروع کردیم و کم کم و
پس از سالها پس انداز کردن تصمیم گرفتیم زمینهای بزرگتری را زیر کشت
ببریم. اما منطقهٔ ما یک منطقهٔ جنگی شده، و حتی زمینها تفتیده و لم یزرع
شده بود. جاهایی هم که شاید میشد کار زراعی کرد پر از تپه و پستی و بلندی
فراوان بود. همین امر باعث شد زمینها کم ارزش باشند اما ما میخواستیم به
فرمان رهبرمان روی پای خودمان بایستیم برای همین عزم خود را جزم کردیم تا
این زمینها را آباد کنیم.
ما به خاطر تجدید خاطرات زمان جنگ هم که شده میخواستیم
به این اراضی برگردیم. دقیقا خاطرم هست یک غروب دلگیری بود که این زمینها
را خریداری کردم. چندین هکتار زمین که نیاز به حداقل دو متر خاک برداری
بود تا تسطیح شود. تمام مشکلات هم با تسطیح حل نمیشد چرا که وقتی چنین
عمقی از خاک برداشته شود عملا هیچ ماده آلی مورد نیاز زراعت در خاک باقی
نمیماند. بالای یکی از تپههای بلند نشستم و به اطراف نگاه کردم. اینجا
دقیقا همان زمینهایی بود که در عملیات فتح المبین آزادسازی شده بود و من
به یاد تک تک دوستان و هم رزمانم افتادم. اما خب حالا سنگر جدیدی در این
زمین باید میزدیم تا در عرصه اقتصادی هم پیروز شویم.
عزم راسخ در برابر مشکلات
چون ناملایمات جنگ را دیده بودیم، روحیهای در ما ایجاد
شده بود که بتوانیم در برابر هر مشکلی ایستادگی کنیم. با همین روحیه شروع
کردیم به بازسازی این زمینها. با مشورت مهندسین کشاورزی از کودهای حیوانی
برای غنی کردن زمین بهره بردیم. با اضافه کردن سولفور هم جذب رطوبت را در
خاک بالا بردیم. حتی بقایای زراعت هر سال را آتش نزدیم و یا به خوراک دام
ندادیم و تبدیل به گیاخاک کردیم تا به طور طبیعی مواد آلی را به زمین
برگرداند. تمام تلاش خودمان را کردیم تا از مواد شیمیایی حداقل استفاده را
بکنیم، همین کود حیوانی باعث شد حاکمیت رطوبت در خاک به شکل مطلوبی بالا
برود.
دو مشکل عمده این منطقه ریزگردها و کمبود آب است. برای
بحث ریزگردها که متاسفانه غرب کشور را گرفته، باید از تورهای مخصوص حفاظت
از محصولات استفاده کنیم که متاسفانه بسیار گران هستند و فعلا استفاده از
آنها به صرفه نیست اما در امر آب از سال ۸۹ زمینهای کشاورزی را مجهز به
سیستمهای آبیاری تحت فشار کردیم. این موضوع به قدری در مصرف آب و انرژی به
یاری ما آمد که باعث شد طی سال گذشته با نسبت بیش از ۶۰درصد در قیاس با
همسایگانمان که از این سیستم استفاده نکردند صرفه جویی داشته باشیم.
قطعا طی یک دهه آینده وسعت اراضی کشاورزی افزایش پیدا
میکند و به همان نسبت و با توجه به وضعیت خشکسالیهایی که پیش میآید،
منابع آبی ما هم کاهش میابد، بنابراین فکری باید کرد. من بارها به دوستان
و همسایگانمان گفتهام که باید دست در دست هم دهیم و با استفاده از همین
فناوریها کشاورزیمان را نجات دهیم. چراکه کاهش منابع آب یعنی کاهش تولید،
کاهش تولید هم یعنی بالا رفتن وابستگی. وقتی هم ما وابستهٔ یک کشور خارجی
بشویم دیگر نمیتوانیم مقاومت کنیم و هرچیزی که غریبهها بگویند باید تن
دهیم. در این شرایط نمیتوانیم هم نوا با ندای «هیهات منا الذله»
اباعبدالله (ع) شویم. بنابراین من به تمام دوستانم در زمینه کشاورزی توصیه
میکنم که همه با هم بیاییم و طرحهای آبیاری تحت فشار را پشت گوش
نیندازیم. با دیدن چند بارندگی فصلی ساده، دلخوش نکنیم. خشکسالی گریبان ما
را رها نکرده و تا سالهای آتی بدتر هم میشود.
تلاش برای بهترین کیفیت
طبق فرموده مقام معظم رهبری در گام نخست ما موظفیم کاری
کنیم که کمیت تولید به حد مطلوبی بالا برود تا وابسته به بیگانگان نباشیم
اما ما در گام دوم تلاشهایمان، طی سالهای اخیر کیفیت محصولاتمان را هم
ارتقا دادیم. الآن کیفیت محصولات ما سمت و سوی سلامتی دارد و برای مثال
میزان نیترات گندم ما در حد کاملا استاندارد است. در همین راستا از هر
وسیلهای استفاده میکنیم تا از مواد شیمیایی و سموم استفاده نکنیم. همه
این عوامل و رونق تولید محصولات ما باعث شد تا در سال ۹۲ به عنوان کشاورز
خبرهٔ استان معرفی شوم.
هیچ چیز مانع امر الهی نمیشود
چند سال قبل وقتی فرزند سومم شانزده ساله بود، در ماه
مبارک رمضان سرِ زمین رفته بودیم. گرما به شدت به ما فشار آورده بود. آن
زمان ما مجوز برداشت آب از رودخانه داشتیم، پسرم را بردم کنار یکی از
شیرهای آب و چند لحظهای زیر شیرآب نشست تا خنک شود. در همان لحظه دیدم
گریه میکند. پرسیدم از شدت گرما گریه میکنی؟ گفت نه، یاد مظلومیت حضرت
اباعبدالله افتادم. ما که گرممان میشود میاییم و زیر آب خنک میشویم، اما
فدای لبهای تشنهٔ خاندان رسول الله (ص) در کربلا بشوم که چه مشقتهایی
کشیدهاند. این روزه داری ما که در مقابل آنجان فشانیها چیزی نیست.
ما در تمامی روزهای ماه مبارک رمضان سال گذشته و همچنین
امسال، برداشت محصول داشتهایم. ریزگرد، گرمای هوا، کار زیاد و هیچ چیز
دیگری نمیتواند ما را از امر الهی دور کند. ما یازده ماه از سال را
زندهایم و کار میکنیم و حالا یک ماه که از آن خداست نباید تباه کنیم. اگر
کار در ماه رمضان باعث شود روزه داری ما مخدوش شود، یا خدایی نکرده کار را
بهانه کنیم و روزه نگیریم، برکت و رحمت از زندگی ما میرود. هرچقدر هم از
لحاظ اقتصادی توجیه کنیم در نهایت وقتی برکت نباشد همه اینها تباه
میشود.
برنامهای برای کار و عبادت
ما قبل از شروع ماه مبارک رمضان یک جلسه با خانواده و
حتی کارگرانمان میگیریم. برنامه ریزی میکنیم تا هم به کار برسیم و هم به
عبادت. اتفاقا چون من و فرزندانم با همین برنامه پیش رفتیم و بدون مشکل هم
روزه گرفتیم، برخی کارگرها هم که قبلا به خاطر سختی کار در تابستانهای
خوزستان نمیتوانستند روزه بگیرند، الآن هم پای ما روزه میگیرند و از
عبادتشان هم دور نشدهاند.
ما برداشت برخی محصولاتمان را شبانه انجام میدهیم تا
مشکلی برای روزه داری نداشته باشیم، حتی وقتی شبانه کارگر میآید مزد
بیشتری هم به او میدهیم که راضی هم باشد. سحری را هم میبریم و در صحرا
میخوریم. برخی روزها هم که کار باید در طول روز انجام شود بلافاصله بعد
از سحر به صحرا میرویم و نهایتا تا ساعت یک بعد از ظهر کار را تمام
میکنیم.
سحری و افطاری ساده
از نکات مهم روزه داری در ماههای گرم سال و همراه با
کار سخت تنظیم کردن نوع سحری و افطار است. سبزی و خیار و گوجه تقریبا
هیچوقت از سفرهٔ ما حذف نمیشوند. حتی وقتی غذا خوردنمان تمام میشود برای
تنوع سبزیهایی همچون پونه و ریحان میخوریم. حتی گاهی از ماست و خیار هم
به عنوان شام استفاده میکنیم که باعث میشود در طول روز کمتر تشنه شویم.
نمک را از سفرهٔ سحر حذف کردهایم و به جای شکر و قندهای مصنوعی از
کلوچههای خرمایی مخصوص منطقه خودمان استفاده میکنیم. همه اینها در کنار
اینکه خداوند روزه داران را یاری میکند.
همیشه پشتیبان ولایت فقیه باشیم
میخواهم به همه مردم عزیز ایران بگویم که نگذارند این
کلام ظریف حضرت امام (ره) زمین بماند و فراموش نکنیم که پشتیبان محض ولایت
فقیه باشیم. امروز اگر پشت رهبرمان باشیم، دست به دست هم تلاش میکنیم تا
اقتصادی مقاومتر و امنیت غذایی بالاتری داشته باشیم.
منبع: بسيج سازندگي