تاریخ انتشار: ۰۶ تير ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۶
کد خبر: ۱۲۵۵۹۰
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
وظايف ما و بازماندگان بمباران‌هاي شيميايی
تقريباً تمامي منطقه غربي كشور از سال ٦١ شاهد اين نوع جنايات بود. از شمال به جنوب از سردشت، الوت بانه، روستاهاي قلاجي و مژمار در مريوان، روستاي «زرده» در كرمانشاه و نيز مناطق اطراف دهلران و مهران و بيمارستان صحرايي در اطراف آبادان تا شادگان خوزستان نيز به تناوب دچار اين وضع شدند.
اعتماد در سرمقاله خود آورده است؛
  فردا سالروز حمله شيميايي جنايتكارانه و غيرقانوني رژيم صدام حسين به سردشت است؛ حمله‌اي كه در ٧ تير سال ١٣٦٦ انجام شد. البته اين جنايت او نه نخستين بود و نه آخرين. تقريباً تمامي منطقه غربي كشور از سال ٦١ شاهد اين نوع جنايات بود. از شمال به جنوب از سردشت، الوت بانه، روستاهاي قلاجي و مژمار در مريوان، روستاي «زرده» در كرمانشاه و نيز مناطق اطراف دهلران و مهران و بيمارستان صحرايي در اطراف آبادان تا شادگان خوزستان نيز به تناوب دچار اين وضع شدند. ولي اتفاق سردشت از اين نظر مهم بود كه بمب‌ها به مركز شهر و مناطق مسكوني ريخته شد و حتي چشمه آب آشاميدني شهر را زدند كه تا چند روز آلوده بود و هر كس از آن خورد مصدوم شد؛ و اين شايد نخستين بار در جهان بود كه چنين اتفاقي عليه مردم عادي رخ مي‌داد.

اگرچه صدام حسين با اين اقدام پرونده سنگين خود را سنگين‌تر كرد و در نهايت هم به شكل خجالت‌آور و ذليلانه‌اي از اين دنيا رفت، ولي او توانست پرسش مهمي را در برابر جهان امروز طرح كند اين پرسش كه آيا مقررات و معاهدات بين‌المللي فقط يك مشت كلمات زيبا و فريبنده هستند يا ضمانت اجرايي داشته و تعهدآور هستند؟ آيا جهان غرب قانون و انسانيت و اخلاق را مطابق ميل و منافع خود تعريف و اجرا مي‌كند، يا آنكه فراتر از اين منافع و ميل، جايي هم براي اخلاق و انسانيت گذاشته مي‌شود؟ وقتي كه چند مورد استفاده مشكوك از بمب شيميايي در سوريه به گوش رسيد و حتي به طور دقيق معلوم نشد كه دولت سوريه آن را به كار برده يا مخالفان، غرب و در راس آن ايالات متحده دستور آماده‌باش براي حمله دادند. از سال ١٣٦٦ تا سال ١٣٩٢ چه اتفاقي افتاد كه در آن زمان غرب در برابر آن حمله شيميايي گسترده و آشكار كه بيش از صد نفر را شهيد و هزاران نفر را مجروح كرد، سكوت همراه با رضايت اختيار كرد، ولي در سال ١٣٩٢، آماده‌باش براي حمله نظامي داد؟ كدام قانون بين‌المللي تغيير كرد؟

از حمله سردشت بگذريم، حمله شيميايي ٨ ماه بعد از آن، در حلبچه را چگونه بايد تحليل كرد كه فاجعه‌بارترين نوع حملات شيميايي در تاريخ است و باز هم غربي‌ها سكوت كردند و به بقاي صدام حسين رضايت دادند. نه تنها او را تهديد نكردند بلكه مانع جدي براي دستيابي او به سلاح‌هاي شيميايي نيز فراهم نكردند. حتي افراد و شركت‌هايي كه به صدام حسين كمك كردند تا به اين بمب‌هاي كثيف دسترسي پيدا كند، آزادانه فعاليت مي‌كردند. تفاوت در چه بود؟ آيا تفاوت در افراد كشته شده بود؟ آيا تفاوت در مواد شيميايي استفاده شده بود؟... تفاوت فقط در منافع غربي‌ها بود. آنان حتي اجازه ندادند كه نهادهاي مدني غربي نيز در اين مورد عليه صدام حسين و اقداماتش به نحو موثري فعال شوند!!

شايد پرسيده شود كه اكنون در سالگرد آن جنايت، چرا به اين موضوع پرداخته شده است؟ پاسخ اين است كه ريشه آن جنايت همين برخورد دوگانه است. وجود معيارهاي دوگانه، خطرناك‌تر از سلاح شيميايي است. چه اين معيارها در داخل كشور باشد چه در سطح بين‌المللي. قرار نيست فراموش كنيم كه ريشه اصلي حمله به حلبچه در سكوت غرب در برابر حمله به سردشت بود. از صدام كه انتظاري نبايد داشت، او نه ادعاي اخلاقي داشت و نه انسانيت، كساني بايد پاسخگو باشند كه چنين ادعايي دارند ولي مسووليت متناسب با آن را نمي‌پذيرند.

نه تنها حلبچه، بلكه جنايت سردشت هم ريشه در سكوت‌هاي قبلي غربي‌ها در برابر استفاده از بمب‌هاي شيميايي داشت. صدام حسين از ٥ سال پيش از حمله به سردشت جسته و گريخته و شايد با هدف تست كردن جهان از اين بمب‌ها استفاده مي‌كرد و اتفاقاً هم تست او پاسخ داد و متوجه شد كه «از غرب خبري نيست.»

واقعيت اين است كه ما از چند جهت در برابر بمباران شيميايي سردشت كوتاهي كرده‌ايم. يا حداقل آنچنان كه شايسته است عمل نكرده‌ايم. اول از جهت مبارزه با سلاح شيميايي.

اگر استفاده از اين سلاح غيرانساني است، چه كسي بهتر از ايران مي‌تواند هر سال به مناسبت سالروز اين فاجعه، برنامه جامعي را در منطقه بمباران شده و با حضور مصدومان و بازماندگان شهداي اين حادثه برگزار كند و از سراسر جهان و نهادهايي كه عليه اين نوع جنايات هستند، دعوت كند تا در اين مراسم و يادبود شركت كنند. حتي مي‌توان بناي يادمان مهمي را در تهران براي آنان ساخت و آن را به نمادي در مبارزه با كاربرد سلاح شيميايي تبديل كرد. متاسفانه هنرمندان ما هم تاكنون در اين زمينه فعال نبوده‌اند.

در نقاشي، مجسمه‌سازي، فيلم و موسيقي مي‌توان ياد و خاطره آنان را زنده نگهداشت و اين جنايت را محكوم كرد.

از سوي ديگر نقد عملكرد غرب و قدرت‌هاي بزرگ در جريان آن بمباران بسيار ضروري است. اتفاقاً بايد از دولت‌هاي آنان درخواست كرد كه كليه اطلاعات دولت‌هاي‌شان را در زمان بمباران از حالت محرمانه خارج كنند، تا دنيا بداند چرا جهان غرب در برابر اين جنايت سكوت پيشه كرد و اين سكوت چه هزينه‌اي را بر جهان تحميل كرد؟ خودمان هم بايد دربرابر كساني كه به نحوي در اين جنايت شركت داشتند حساس باشيم.

اخيراً گفته شده است كه يك شركت ايراني با يك شركت دارويي در آلمان قراردادي را منعقد كرده كه آن شركت در تجهيز صدام به بمب شيميايي نقش داشته است. در صورت درست بودن خبر بايد در برابر اين اقدام واكنش نشان داد.

ادعاي خسارت از دولت عراق اقدام مهمي است كه هنوز انجام نشده است. هر دولتي كه در عراق مستقر شود مسووليت حقوقي در برابر اقدامات دولت پيش از خود دارد. مگر نه اينكه مسووليت پرداخت خسارات به كويت را دارند.

در اين مورد بايد خسارت دهند. اگر با ايران دوست هستند با رغبت بيشتري بايد خسارت بپردازند. مساله نيز فقط گرفتن پول نيست مساله مهم اجراي عدالت و برقراري يك رويه است.

و بالاخره و شايد مهم‌تر از همه كمك كردن همه‌جانبه به هموطنان عزيز سردشتي است كه حدود سه دهه در حال دست‌وپنجه نرم كردن با عوارض ناشي از اين جنايت هستند. كمك‌هاي درماني، دارويي، رواني و مادي، حداقل اقدامي است كه بايد نسبت به آنان انجام داد. راه‌اندازي مركز بين‌المللي مطالعات پزشكي درباره مصدومان شيميايي نيز در اين زمينه ضرورت دارد. باشد كه از اين طريق به وظيفه ملي و انساني خود عمل كرده باشيم.

:
:
:
آخرین اخبار