تاریخ انتشار: ۰۲ آبان ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۲
کد خبر: ۱۳۳۷۷۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
فاطمه طوسی فیلم‌ساز مستندساز موفق مطرح کرد:
خوزستان جغرافيای كاريزماتيك و تاريخ اسرارآمیزی دارد
خوزستان جغرافيای كاريزماتيك و تاريخ اسرارآمیزی داردخوزنیوز: شاید و اگر از هر فیلم‌ساز دیگری به‌جز فاطمه طوسی بپرسیم که "چرا فیلم‌ساز شدی" آن‌ها هم شاید مثل این فیلم‌ساز در پاسخ به فلسفی‌ترین سؤالی که می‌توان از يك فیلم‌ساز پرسيد بگویند: "می‌توان دست‌به‌قلم گرفت و بی‌مهابا نوشت و خواهيم ديد در جواب اين سؤال كوتاه و به‌ظاهر ساده به خيلي از نقاط زندگي يك شخص می‌توان اشاره كرد كه همگي او را به سمت اين انتخاب سوق داده‌اند، از آرزوهاي دوران كودكي گرفته تا كمبودها و مشكلات جامعه‌ای كه در آن زندگي می‌کنیم و احساس مسئوليتمان نسبت به اتفاقات جهان پيرامونمان."
فاطمه طوسي فیلم‌ساز جوانی است که تحصیلات مهندسی محیط‌زیست دارد و سینمای مستند را تجربه کرده و کارگردانی فیلم مستند "می لا دو" را به تهیه‌کنندگی انجمن سينماي جوانان، کارگردانی مستند "شهر شب" به سفارش شبکه مستند، مستند "راه‌آبی شیوند" به سفارش شبکه مستند و... را در پرونده خود ثبت کرده است. او همچنین در حال تدوین مستند اجتماعی "لیلوا و لالاس" است. 
فاطمه طوسی تاکنون جوایز متعددی در جشنواره‌ها دریافت کرده که ازجمله این آثار می‌توان به تندیس‌ها و دیپلم‌های افتخار زیر اشاره کرد: تنديس بهترين فيلم جشنواره منطقه‌ای انجمن سينماي جوانان اروند، تنديس بهترين فيلم مستند جشنواره پرواز، تنديس بهترين فيلم مستند جشنواره اقتصاد مقاومتي، ديپلم افتخار بهترين دستاوردهاي فني فيلم مستند جشنواره بین‌المللی فيلم شهر، تقدیر شده در جشنواره فيلم تصویر سال، تقدیر شده در جشنواره فيلم رضوي، ديپلم افتخار فيلم مستند جشنواره فيلم بهار، ديپلم افتخار جشنواره استاني عمار، نامزد بهترين كارگرداني بخش نيمه بلند هشتمين جشنواره سينما حقيقت، نامزد بهترين صداگذاري در جشنواره فيلم كوتاه تهران، نامزد بهترين كارگرداني در جشنواره فيلم كوتاه تهران، نامزد بهترين كارگرداني در جشنواره فيلم آويني. 
این فیلم‌ساز متولد 1369 خوزستان همچنین موفق به حضور در جشنواره‌هایی همچون جشنواره فيلم فوكوس، زنان مستندساز ايراني در فرانسه و بلژيك، جشنواره سنس هلند و چندين جشنواره داخلي و خارجي ديگر شد. 

چرا فیلم‌ساز شدید؟
شايد فلسفی‌ترین سؤالی كه بتوان از يك فیلم‌ساز پرسيد همين سؤال باشد، در جواب اين سؤال می‌توان دست‌به‌قلم گرفت و بی‌مهابا نوشت و خواهيم ديد در جواب اين سؤال كوتاه و به‌ظاهر ساده به خيلي از نقاط زندگي يك شخص می‌توان اشاره كرد كه همگي او را به سمت اين انتخاب سوق داده‌اند، از آرزوهاي دوران كودكي گرفته تا كمبودها و مشكلات جامعه‌ای كه در آن زندگي می‌کنیم و احساس مسئوليتمان نسبت به اتفاقات جهان پيرامونمان، هرچند كوچك هرچند مختصر. در حقيقت می‌توانم طولانی‌ترین جواب را به کوتاه‌ترین سؤال شما بدهم اما فعلاً به کم‌گویی بسنده می‌کنم و خلاصه‌ی اين سؤال را این‌چنین می‌دهم: از كودكي در من انرژي و احساس بیش‌ازحدی وجود داشت كه كنترل آن گاهي از دستم خارج می‌شد، نمی‌توانستم نسبت به اتفاقات اطرافم بی‌تفاوت باشم، از همان كودكي خود را نسبت به آدم‌ها مسئول می‌دانستم، حتي اگر از من بزرگ‌تر و قوی‌تر بودند، هميشه احساس می‌کردم هركس به‌نوعی به من احتياج دارد و در خود توانايي برطرف كردن اين احتياج را می‌دیدم، اين اعتمادبه‌نفس رفته‌رفته مرا به دختري تبديل كرد كه در نوجواني قصه‌های زيادي از زندگي آدم‌های اطرافش شنيده بود، امين و محرمِ دوستان و خانواده‌اش شده بود و حالا خيلي از آدم‌هایی كه او را می‌شناختند از او در تصمیم‌هایشان تأثیر مستقيم می‌گرفتند. این‌گونه حس مسئولیت‌پذیری‌ام نسبت به جامعه بيشتر و دامنه‌ی آن وسیع‌تر شد تا جايي كه دوست داشتم حرف‌ها و عقايدم مخاطب بيشتري داشته باشد. این‌گونه بگويم من با فیلم‌ساز شدن به احساس مسئوليتي كه نسبت به آدم‌های اطرافم دارم پاسخ دادم و تنها حسي كه می‌توانست این‌همه اشتياق و احساس را تحت كنترل خود بگيرد و ارضا كند، فيلم ساختن بود، هرچند هنوز به آن شكلي كه آرزويش را دارم، حرف‌ها و عقايدم را انعكاس نداده‌ام اما اطمينان دارم مسيري كه انتخاب کرده‌ام هماني است كه مرا به هدفم نزديك می‌کند.

سوژه‌هایت را چگونه الهام می‌گیری؟
سوژه‌های فیلم‌های شخصی‌ام کاملاً بداهه انتخاب می‌شوند و بستگي به شرايط روحي، جغرافياي زندگي، سلیقه‌ی شخصي در انتخاب موضوع و خيلي از موارد ديگر دارند كه الآن حضور ذهن براي نام بردن تک‌به‌تک آن‌ها را ندارم، اما گاهي با شنيدن يك خبر يا ديدن شخصي ترغيب می‌شوم درباره‌ی آن بيشتر بدانم، همين كنجكاوي می‌تواند شروعِ فكر كردن به خلق يك ايده باشد. اگر در آن واكاوي آن‌گونه كه انتظار دارم جذابيت موضوع به سبك و سلیقه‌ی شخصی‌ام نزديك باشد رفته‌رفته آن موضوع يا شخص به يك سوژه براي ساخت فيلم تبديل می‌شود.

مردم زادگاهت به کار تو اهمیت می‌دهند؟
نمی‌دانم چقدر براي اين شهر و مردمش اهميت دارد كه يك فیلم‌ساز از دل اين شهر بلند بشود، تمام سختی‌ها و مشكلات را به جان بخرد و باوجود مشكلات فراوان طرح مسئله كند و آن موضوع را بازتاب بدهد؟ اصلاً انجام هم‌چین كاري اهميتي دارد؟ يا به آن به چشم يك تفريح شخصي يا دغدغه‌ی هنريِ فردي نگاه می‌شود؟ اصلاً نمی‌دانم مردم اين شهر از فیلم‌سازهایشان انتظاري دارند يا نه؟ حتي ممكن است جمعيت زيادي از مردم شهر فیلم‌سازان مطرح خوزستاني را نشناسند، چه برسد به اهميت موفقيت او و كارهايش، اگر شناخت مردم نسبت به فیلم‌سازی و تأثیر و بازخوردش بيشتر می‌شد و در پي آن شناختشان نسبت به فیلم‌سازان شهرشان بيشتر بود شايد تا الآن اتفاقات زيادي افتاده بود كه هم به فیلم‌ساز و هم به مردم شهر كمك كرده بود. به نظرم اگر مردم، هنرمند شهر خود را بشناسند و با آن‌ها در ارتباط باشند اين تعامل شبيه يك بازي برد-برد خواهد بود، از سويي اشتياق هنرمند براي استمرار كار هنري و موضوعات بومي بيشتر می‌شود و از طرفي مردم از اين فیلم‌ها به‌عنوان تريبون می‌توانستند دغدغه‌های حائز اهميت خود را بازتاب دهند.

فضای خوزستان چقدر در فیلم‌سازی به تو الهام می‌دهد؟
الهام‌هایی که خوزستان می‌دهد بسيار زياد است. اين شهر و جغرافياي كاريزماتيكش و تاريخ اسرارآمیزی كه پشت آن است براي من تا ابد جذابيت دارد. به نظرم پتانسيلي كه براي فیلم‌سازی در اين استان و اين شهر وجود دارد هیچ‌گاه تمام نخواهد شد، من همه‌ی فیلم‌هایم را تاكنون در خوزستان ساخته‌ام و هنوز هم ایده‌های فراواني براي ساختن فيلم در اين منطقه دارم. 

خوزستان جغرافيای كاريزماتيك و تاريخ اسرارآمیزی دارددر فیلم‌هایتان تا چه حد قصه را بر بستر جغرافیا جاری می‌کنید تا خاستگاه شما به روابط، مناسبات، قومیت، گویش و زبان ‌بستگی پیدا کند؟
بايد ديد در آن قصه تا چه حد نشانه‌های بومي بودن و فولكلور بودن اهميت دارد، اگر يك قصه يا موضوع بومي باشد طبیعتاً بايد همه‌چیز آن باهم سنخيت و همخواني داشته باشد، مثل فيلم بعديِ من كه به دليلِ موضوع و كاراكتر اصلي فقط در اين شهر و در فصل زمستان امكان ساخته‌شدن دارد.

در فیلم‌های کوتاه تو متوجه گروه جمع‌وجورت شده‌ام. خودت دوست داری تصویربردار و تدوینگر باشی یا متکی به سایر عوامل دیگر هم هستی؟
هم هستم و هم دوست دارم تكيه كنم. من واقعاً ناخواسته در پايان هر فيلم اسمم به‌جز نويسنده و كارگردان در عناوين مختلف تيتراژ تكرار می‌شود. گاهي مایه‌ی شوخي و خنده‌ی نزديكانم می‌شود، اما دليلش آن نيست كه به كار كسي اعتماد ندارم. شايد بيشتر به اين دليل است كه آنچه در ذهن من شکل‌گرفته را نمی‌توانم به عوامل انتقال بدهم. يعني زبانم بعضی‌اوقات از توضيح يكسري موضوعات كه کاملاً حسي و درك كردني هستند قاصر است و تنها كسي كه آن لحظه به تماميت و عمق موضوع مسلط است خودم هستم. بنابراين باوجوداینکه در موارد فني فيلم اصلاً حرفه‌ای نيستم اما بيشتر اوقات خودم كارهاي فيلمم را انجام می‌دهم يا از دوستاني كه تجربه‌ی بيشتري دارند تقاضا می‌کنم كه به‌عنوان اپراتور كنارم باشند. 

مدت‌ها بود که فیلم‌سازان جوان معتقد بودند که فضایی برای نمایش فیلم‌هایشان در تلویزیون و سینما وجود ندارد. حال می‌بینیم که شبکه مستند تأسیس می‌شود. شما چقدر از فضای موجود در سینما و تلویزیون برای دیده‌شده فیلم کوتاه راضی هستید؟
نمايش فيلم در مدیوم‌های مختلف شرايط متفاوتي دارد، كسي كه می‌خواهد فیلم‌هایش در تلویزیون نمايش داده شود بايد در نظر داشته باشد فيلم را خارج از چهارچوب و ممیزی‌های تلویزیون نسازد. من معمولاً چون در فیلم‌های شخصی‌ام براي آنكه روايت به شكل تأثیرگذار و كامل پيش برود هيچ ملاحظه‌ای براي بايدها و نبایدها در نظر نمی‌گیرم و به اين فكر نمی‌کنم که باوجوداین پلان در فيلم آيا شانس نمايش خود در تلویزیون را از دست می‌دهد يا نه. اگر خود شبكه يا تلویزيون سفارشي براي توليد داشته باشد باکمال ميل با توجه به همان قوانين، فيلم را تهيه می‌کنم اما در كل من براي جاي خاصي فيلم نمی‌سازم. بنابراين هر جا كه فيلمم نمايش داده شود و مخاطب داشته باشد برايم قابل‌ستایش است ولو اينكه شانس مخاطب ميليوني را از دست بدهد. مهم ديده شدن فيلم و تأثیر آن روي مخاطب است، حالا تلویزیون نشد، جشنواره‌ها، جشنواره‌ها نشد جاي ديگر. با تأسیس شبكه مستند هم به نظر من چيزي فرق نكرده تنها توليد مستندات تلویزيوني بيشتر شده و اين لزوماً ربطي به سينماي شخصي و هنريِ فیلم‌سازان ندارد.

یکی از مشکلات سینمای ایران را نبود فیلم‌نامه عنوان می‌کنند. در سینمای کوتاه با توجه به تعدد فیلم‌های ساخته‌شده و البته تنوعی که دارد، فیلم‌نامه چه تأثیری دارد؟
سينماي بلند و کوتاه ندارد، فیلم‌نامه اساس كار است، اين شعار اكثر فیلم‌سازهاست كه می‌گویند فيلمت را روي كاغذ ببند. يعني همان فیلم‌نامه، البته فیلم‌نامه لزوماً قصه‌سرایی نيست، بسته به ژانر فيلم كوتاه اهميت قصه هم معلوم می‌شود، مثلاً در سينماي "اكسپريمنتال" قصه اهميت ندارد اما فیلم‌نامه بسيار مهم است، حتي كارهاي مستند هم فیلم‌نامه دارند، فیلم‌نامه می‌تواند از ساختار كلي فيلم تا جزييات ریزبه‌ریز پلان به پلان را مشخص كند، پس داشتن يك فیلم‌نامه‌ی خوب قبل از شروع تصويربرداري بسيار حائز اهميت است.

با توجه به سلیقه و فرم فیلم‌سازی که دارید، مخاطب تا چه حد برای شما اهمیت دارد؟
در اولين فيلمي كه تحت عنوان مستندي بنام "مي لا دو" ساختم تنها چيزي كه به آن فكر نمی‌کردم شايد تأثیر آن روي مخاطب بود، بعد از اكران فيلم اول در جشنواره‌ها و روبه‌رو شدن با واکنش‌های مختلف مخاطبان خاص و عام متوجه شدم با توجه به اينكه فیلم‌ساز در ابتدا خودش بايد به‌عنوان مخاطب از كاري كه انجام داده راضي باشد اما هر كاري كه می‌سازد پس از اكران از صاحب اثر جدا می‌شود و حالا اين مردم و مخاطبين هستند كه هركدام به‌رغم خود با اثر ارتباط برقرار می‌کنند، بنابراين مخاطبان به‌عنوان افرادي كه زمان خود را صرف تماشاي يك اثر هنري می‌کنند و در طولي مدتي كه در حال تماشاي فيلم هستند به‌گونه‌ای بخشي از عمر خود را در اختيار كارگردان و فيلم قرار داده‌اند، پس نظر آن‌ها بسيار محترم است و من سعي می‌کنم تا جايي كه ممكن است فیلم‌هایی بسازم كه طیف‌های مختلف بتوانند با آن ارتباط برقرار كنند. علاوه بر این‌ها زماني كه مخاطب پس از تماشاي فيلم احساس خوبي نسبت به آن دارد و شروع به بيان كردن حس و حال و نظرشان در مورد فيلم می‌کنند انرژي بسيار خوبي از آن‌ها به كارگردان منتقل می‌شود كه می‌تواند او را براي كارهاي بعدي اميدوارتر و مشتاق‌تر كند. بنابراين مخاطب اهميت بسياري دارد اما احساس رضايت خودِ فیلم‌ساز نسبت به اثري كه خلق كرده در درجه‌ی اول قرار دارد. در كل من براي نظر مخاطب اهميت بسياري قائلم اما اجازه نمی‌دهم نظرات مختلف به‌جای من براي انتخاب فرم و ساختار فیلم‌هایم تصمیم‌گیری كنند. با جهان‌بینی خودم پيش می‌روم و قطعاً هر نوع نگاهي يك تعداد موافق و تعدادي هم مخالف به همراه دارد، كه اين همان بخش از سينماست كه بر اساس سلیقه‌ی شخصي افراد شکل‌گرفته است. 

با توجه به اینکه مدتی است فیلم‌هایی تحت عنوان هنر و تجربه اکران می‌شود چه تحلیلی از عملکرد گروه هنر و تجربه در این مدت‌دارید؟
گروه سينمايي هنر و تجربه شايد بهترين اتفاق براي تفكيك سينماي خاص و عام باشد. تا قبل از هنر و تجربه تعدادي از فیلم‌ها كه بر اساس سلیقه‌ی شخصي و هنري فیلم‌سازان تهيه می‌شد و اکثراً به دليل نداشتن قصه يا تجربي بودن فيلم و عدم استقبال مخاطب عام باعث آرشيو شدن و ديده نشدن توليدات زيادي می‌گردید. از طرفي عده‌ای از مخاطبان، سلیقه‌های متفاوتي داشتند و فیلم‌های در حال اكران برخلاف فروش بالا جذابيتي برايشان نداشت، حالا هنر و تجربه شرايطي را فراهم آورده كه هركس با هر سليقه بتواند حق انتخاب فيلمي كه به نگاهش نزديك است را داشته باشد و فرصت تماشاي آن را روي پرده‌ی عريض سينما پيدا كند، فیلم‌های خاص كه اکثراً بدون قصه و بدون پيروي از الگوهاي كلاسيك و شناخته‌شده ساخته‌شده‌اند امكان نمايش دارند و با استقبالي كه از هنر و تجربه‌شده اميدواري ِآن دسته از فیلم‌سازان كه خط فكري و ساختار و فرم متفاوتي دارند هم براي ادامه کار بيشتر شده است. 

سینمای بلند به‌شدت تحت تأثیر حاشیه‌ها است. این حاشیه‌ها چقدر دامن‌گیر سینمای مستند شده است؟ 
حاشيه همه‌جا وجود دارد، حتي در مشاغل ديگر تا حاشيه نباشد متني هم وجود نخواهد داشت، مهم اين است که درگير حاشیه‌ها نشویم و يا حداقل از كنار آن‌ها آهسته بگذریم تا به اصل و متن ماجرا آسيبي وارد نشود.

در حال حاضر برای تأمین امکانات اولیه، تجهیزات، هزینه‌های ساخت تا چه حد خود شما و دیگر فیلم‌سازان حمایت می‌شوند؟
يك كار خوب کافی است تا اعتماد و توجه ارگان‌های دولتي و حامي نسبت به شما جلب شود، اگر كسي موفق شود در کارنامه‌ی خود يك اثر خوب داشته باشد می‌تواند از تمامي امكاناتي كه فراهم‌شده استفاده كنم و در پاسخ به اين اعتماد می‌تواند همچنان كار خود را ادامه دهد، الآن شرايط خيلي بهتر از قبل است، تجهيزات فیلم‌سازی به‌راحتی قابل تهيه هستند، علاوه بر ارگان‌های دولتي كه حامي فیلم‌سازان هستند تهیه‌ی اين وسايل به‌عنوان يك كارگروهي از جاهاي ديگر كار مشكلي نيست، حتي بسياري از فیلم‌سازان جوان اين ابراز را به‌صورت شخصي تهیه‌کرده‌اند، درصورتی‌که در كنار اين امكانات ايده و فكر خوب هم باشد قطعاً با همين امكانات می‌توان يك كار ارزشمند و ماندگار ساخت، من بيشتر مواقع از دوست‌هایم در تهیه‌ی ابزار كمك می‌گیرم و گاهي از ارگان‌های دولتي مثل انجمن سينماي جوانان و اگر لازم شد از دفاتر فیلم‌سازی تجهيزات لازم را كرايه می‌گیرم، به همين سادگي.

و سؤال آخر من از شما این است، فاطمه طوسی یک دختر جوان که از کودکی دغدغه و آرزوهای بزرگ‌تر از جثه‌ای که از او می‌بینیم دارد چگونه شد که به‌جای دنیای رنگارنگ و پرزرق‌وبرق دخترانه دوربین به دست گرفت و به‌جای آنکه وقت خود را مثل اکثر دختران هم سن و سالش به‌جای آنکه به دنبال تفریحات سطحی برود صرف کارهای فاخری چون نویسندگی، گویندگی و فیلم‌سازی کرد؟
از نگاه زیبای شما و توصیفی که از من داشتید کمال تشکر را دارم، خوشحالم که همچنین بازتابی از من دیده‌اید، اما در جواب شما باید بگویم که انتخاب‌های هر آدمی چه در کودکی و چه دوره‌های مختلف سنی بستگی زیادی به حالات روحی و نوع تربیت و شکل‌گیری شخصیِ آن فرد دارد، من در خانواده‌ای رشد کردم که عنصر هنر به شکل ذاتی در وجودشان نهادینه‌شده، عمه‌ها و عموهای من بدون دیدن آموزش‌های دانشگاهی هنر خطاطی و نقاشی و شعر را دارند، پدربزرگ هم نیز از هنری که در ما می‌دید استقبال می‌کرد و به همین منوال هرکس بیشتر تشویق می‌شد تا هنر خود را رشد دهد تا رضایت اطرافیانش را جلب کند، همه‌ی ما آدم‌ها به توجه نیاز داریم و تنها آدم‌های افسرده و تارک‌دنیا هستند که ادعا می‌کنند نظر بقیه برایشان اصلاً اهمیتی ندارد، به همین علت خیلی مهم است که بدانیم اطرافیان ما چه کسانی هستند، چه انتظاری از ما دارند، زیرا تلاش همه‌ی ما این است نظر افرادی که برایمان اهمیت دارد و دوستشان را به خود جلب کنیم تا مورد تائید آن‌ها قرار بگیریم، گاهی کم‌توجهی اطرافیان منجر به الگوبرداری غلط می‌شود، یعنی ما برای آنکه دیگران به ما توجه کنند به سراغ کارهایی می‌رویم که در ظاهر موردتوجه عده‌ی زیادی قرار می‌گیریم، همه این‌ها را گفتم که به این قسمت برسم، امروزه دخترهای جوان دغدغه‌های پوچ و ناسالمی دارند و بهتراست که با الگو گرفتن از دخترهای موفق مثل دختران جوان هنرمند یا ورزشکار یا حتی موفق در علوم نجوم و ریاضی و فعالان مدنی و... که دغدغه‌های اجتماعی و شهری دارند، به‌جای اینکه وقتشان رو در صفحات مجازی صرف کارای بیهوده و پوچ بکنند‌ به سراغ ایده آل ها و اهداف بزرگ‌تری بروند چون بی‌تفاوتی هرکدام از این آدم‌ها باعث می‌شود خیلی از مشکلات تا سال‌ها پابرجا بماند میدانید که الآن کلاً دنیای دختران جوان شده اینستاگرام، داب اسمش، پروتز صورت و بدن، عکس‌های سلفی گرفتن و بزرگ‌ترین موفقیتشان لایک گرفتن و آشنایی‌های مجازی، درصورتی‌که تمام این دخترها و پسرها می‌توانند یک نیروی فعال هنری و اجتماعی باشند و خیلی از مشکلات رو تسهیل کنند تا مسائل اجتماعی ما برای خودمان تبدیل به سوژه‌ی طنز و جک نشود، من دخترانی را می‌شناسم که از من حتی چند سال بزرگ‌تر هستند و به دلیل همین سطح فکر پایین در زندگی مشترکشان به مشکل برخوردند، دخترانی را می‌شناسم که مادر شده‌اند اما وظیفه‌ی مادری را بلد نیستند تا جائیکه آینده‌ی فرزندشان را رها کرده‌اند و به این ‌کارهای پیش‌پاافتاده و پوچ و بی آینده دل‌بسته‌اند، جوان‌هایی که همه‌چیز را رها کرده‌اند و تمام دغدغه‌های روزانه‌شان واکنش فالوورانشان به پست‌های اینستاگرامش است، درصورتی‌که ما همین الآن به چند تا کمپین برای کارون و ریزگرد و کودکان کار، فرزندان طلاق، اعتیاد و ... با نیروهای جوان و تازه‌نفس نیاز داریم، من منکر از حضور و فعالیت در صفحه‌های اجتماعی نمی‌شوم و خودم به‌عنوان یک کاربر روزانه از این فضاها استفاده می‌کنم، اما خوب است که بین این‌همه شلوغی و زرق‌وبرق خودمان، اندازه‌مان، آرزوها و دنیایمان را گم نکنیم و لحظه‌به‌لحظه نقاط تفکر خود را تقویت کنیم و شعور زندگی را یاد بگیریم تا به‌جای آنکه به یک انسان شبیه کالای مصرفی با تاریخ انقضا تبدیل شویم، یک انسان آبرومند و تأثیرگذار باشیم که بعد از مرگش همچنان اثری از او باقی بماند.

گفت‌وگو: مجتبی گهستونی
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
داود از اهواز
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۳:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۸
0
0
چرا آدرس تلگرام یا اینستاگرام سرکار خانم فاطمه طوسی رو قرار ندادید جهت ازتباط با ایشون و آشنایی با سیک کارشون
:
:
:
آخرین اخبار