تاریخ انتشار: ۰۸ دی ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۳
کد خبر: ۱۳۸۸۳۷
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
دکتر نجفی زاده:
روزانه 7 تا 10 نفر به خاطر عدم رسیدن ارگان های مورد نیاز جهت پیوند جان خود را از دست می دهند
علیرغم داشتن امکانات و تجهیزات برای پیوند، متخصصین خبره و متبحر، تایید ولی فقیه و مراجع تقلید و وجود روحیه و فرهنگ ایثارگری در بین ایرانیان اما متاسفانه در سال 1384 در مرکز مسیح دانشوری تهران تنها 5% مردم به اهدا عضو رضایت می دادند
خوزنیوز: نخستین دوره کشوری پشتیبانی مراکز فرآهم آوری اعضاء پیوندی استان ها به منظور ارتقاء سطح دانش، نگرش و نیز توانمندی های تئوری و  عملی دست اندرکاران مختلف و متعدد درگیر در فرآیند اهداء عضو در استان خوزستان با حضور دکتر کتایون نجفی زاده رﺋﻴﺲ اداره ﭘﻴﻮﻧﺪ و بیماری های ﺧﺎص وزارت بهداﺷﺖ، درﻣﺎن و آﻣﻮزش ﭘﺰﺷﻜﻲ، دکتر امید قبادی قائم مقام اداره ﭘﻴﻮﻧﺪ و بیماری های ﺧﺎص وزارت، دکتر ایرج نظری معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز و دکتر امین بحرینی مدیر دفتر فراهم آوری و هماهنگی پیوند اعضای دانشگاه در محل سالن جلسات دانشکده پزشکی دانشگاه برگزار شد.

به گزارش خوزنیوز؛ دکتر کتایون نجفی زاده در این جلسه به تعریف صحیح مرگ مغزی اشاره کرد و گفت: مرگ مغزی بیمار نیست و صرفا یک جسد است و باید به عنوان مورد مرگ مغزی و نه بیمار مرگ مغزی قلمداد شود.

وی به زبان ساده و شیوا نحوه مرگ مغزی را اینگونه بیان کرد: آیا تا بحال فکر کرده اید که چرا قلب ما تپش می کند؟ در قلب یک جریان الکتریکی وجود دارد که باعث تپش آن می شود؛ اما این چه نوعی از جریان الکتریکی است که به هیچ منبع الکتریسیته وصل نمی باشد و در عین حال می تواند تپش های منظم قلب را ایجاد کند. این بخشی از شگفتی آفرینش است که یک باتری اتوماتیک در قلب وجود دارد که شبکه ها و عصب های خود را به تمام قسمت های قلب فرستاده است و ضربان منظم قلب را ایجاد می کند. شگفتی دیگر این باتری آن است که برای تپش به اکسیژن احتیاج دارد و اگر اکسیژن قطع شود مثل یک خازن عمل می کند و می تواند 6 تا 8 دقیقه بدون اکسیژن، عمل تپش را ادامه دهد. از طرفی اکسیژن از ریه به سوی قلب هدایت می شود و مرکز تنفس در ساقه مغز است که فرمان نفس کشیدن را صادر می کند. اگر اتفاقی در مغز بیفتد و این مرکز تنفس آن فرمان را برای تنفس صادر نکند، نفس قطع می شود.

رﺋﻴﺲ اداره ﭘﻴﻮﻧﺪ و بیماری های ﺧﺎص وزارت بهداﺷﺖ ادامه داد: 4 رگ از گردن به سمت مغز می رود و کار خون رسانی ساقه مغز را بر عهده دارند؛ جدار رگ نازک است و در صورتی که فشار داده شود بسته می شود، مثلا اگر دست ضربه بخورد به سمت بیرون ورم می کند ولی اگر سر ضربه بخورد از آنجایی که جمجمه سخت و استخوانی است نمی تواند به سمت بیرون ورم کند و فشار داخل رگ بالا می رود و 4 رگ خون رسان را مسدود می کند.

نجفی زاده در ادامه گفت: نتیجه این می شود که عمل خون رسانی انجام نمی شود و هر جایی از بدن خون نرسد، سلول ها می میرند و به عبارتی سلول های مغز و ساقه مغز می میرند و متلاشی می شوند؛ بعد از این اتفاق نفس قطع می شود چرا که گفته شد مرکز تنفس در ساقه مغز است و حالا 8-6 دقیقه آن باتری اتوماتیک کارش را ادامه می دهد و اگر در این زمان محدود و طلایی اورژانس رسید و تنفس مصنوعی را برقرار کرد، باتری گول می خورد و تپش را ادامه می دهد. به عبارتی یک آدم مرده به برکت آن دستگاه تنفس مصنوعی، نفس را ادامه می دهد، قلبش همچنان می تپد، جریان خون ایجاد می شود و این روند اجازه نمی دهد که سلول های بدن فورا فاسد شوند و در نتیجه حداقل تا چند روز به برکت گردش خون اعضا فاسد نمی شوند.

وی به سوالی مبنی بر اینکه چرا تا ابد این روند ادامه پیدا نمی کند و برای تپش همیشگی از تنفس مصنوعی استفاده نمی شود اشاره کرد و گفت: حتما شنیده اید که مثلا گفته می شود پای فلانی دچار قانقاریا شده است و آن را قطع کنیم تا به خونش نرسد در صورتی که عفونت به این سرعت ایجاد نمی شود و تنها این بافت مرده است که موادی را ترشح کرده که به خون ریخته می شود و باعث از بین رفتن مابقی سلول های بدن می شود. بنابراین اگر یک قسمت از بدن انسان یا حیوان بمیرد و سلول هایش از بین بروند، مواد سمی که از آن قسمت ترشح می شود کار بقیه سلول های بدن را مختل کرده و آنها را از کار می اندازد.

 نجفی زاده ادامه داد: به عبارتی مرگ مغزی محکوم به فناست چرا که بدن یک مرگ مغزی پر از مواد سمی می باشد که از مغز متلاشی شده ترشح می شود. مرگ مغزی یک آدم مرده است که گردش خون دارد اما خونش پر از سموم است و اگر اعضای او در آورده شوند هم از محیط سمی نجات پیدا کرده اند و هم اینکه به فردی که مثلا قلب نیاز دارد اهدا می شوند.

وی بیان داشت: بعد از مرگ مغزی و مردن سلول ها، سر آبکی می شود و اگر جمجمه باز شود، دیگر آن مغز پر چین و شکن سابق مشاهده نشده و چیزی شبیه خمیر، ماست و یا یک چیز بی شکل دیده می شود و به همین خاطر دیگر برگشتی وجود ندارد.

نجفی زاده به تفاوت بین مرگ مغزی و کما اشاره کرد و گفت: مرگ مغزی مساوی با مرگ است و با کما کاملا متفاوت است، چرا که در کما قند خون پایین می آید و فرد با تزریق قند خون دوباره هوشیار می شود؛ به عبارتی در کما ساختار مغزی سر جایش است و تنها عملکرد بدن مختل می شود اما در مرگ مغزی سلول متلاشی شده و دیگر به هیچ عنوان برگشتی وجود ندارد.

وی با اشاره به معیار PMP که موارد اهدای اعضا به نسبت جمعیت در میلیون نفر در سال می باشد اشاره کرد و گفت: حداقل قابل قبول PMP در دنیا 25 بوده است که در حال حاضر به 40 نیز رسیده است، یعنی به ازای هز یک میلیون نفر جمعیت در سال بایستی حداقل 25 مورد اهدا عضو اتفاق بیفتد.

رﺋﻴﺲ اداره ﭘﻴﻮﻧﺪ و بیماری های ﺧﺎص وزارت بهداﺷﺖ افزود: یک مرگ مغزی می تواند یک تا هشت نفر را با اهدای عضو و یک تا 53 نفر را با اهدای نسج نجات دهد و به همین خاطر پیوند پوست یکی از موارد مهم استفاده از مرگ مغزی می باشد.

وی به شرایط دردناک بیماران نیازمند دریافت عضو اشاره کرد و گفت: بیمار نیازمند از لحظه مراجعه به مراکز اهدا عضو، پر کردن فرم ثبت نام، دادن شماره تلفن و نهایتا بازگشت به منزل در شرایطی لحظه ها را سپری می کند که از منزل خارج نمی شود، چرا که چشم انتظار تماس تلفنی از طرف مرکز اهدا عضو می باشد و با این استرس که اگر از منزل خارج شود ممکن است تلفن همراهش در دسترس نباشد، در خانه می ماند و لحظه های تلخ، سخت، دردناک و طولانی را سپری می کند.

نجفی زاده خاطرنشان کرد: پیوند و اهدا عضو به آدم های از خود گذشته، فداکار و کسانی که عرق این کار را دارند احتیاج دارد؛ کار بسیار سختی است و پذیرفتن پیوند، وقت و بی وقت بودن آن، مدت زمانی که می برد و به خاطر ریسکی که دارد، کار هر کسی نیست. آدم هایی که در این حوزه کار می کنند به دنبال پول نیستند چرا که علیرغم دو برابر شدن تعرفه پیوند، هیچ اتفاقی در این بخش نیفتاد و نه اهدا بیشتر شد و نه پیوند.

وی ادامه داد: علیرغم داشتن امکانات و تجهیزات برای پیوند، متخصصین خبره و متبحر، تایید ولی فقیه و مراجع تقلید و وجود روحیه و فرهنگ ایثارگری در بین ایرانیان اما متاسفانه در سال 1384 در مرکز مسیح دانشوری تهران تنها 5% مردم به اهدا عضو رضایت می دادند و حدود 120 تا 130 اهدا عضو در سال صورت می گرفت که در آن سال ها PMP در حد 1.7 بود.

نجفی زاده گفت: برای رفع این نقیصه فعالیت هایی از قبیل 70 طرح فرهنگی از قبیل جشن نفس، همایش نفس، جشنواره فرهنگی نفس، راه اندازی سامانه ehda.ir، مذاکره با مراجع تقلید ایران و عراق، ارائه بسته های اهدا عضو به تعدادی از علمای حوزه علمیه قم، امضای تفاهم نامه ای با مرکز صدا و سیما مبنی بر جلوگیری از پخش فیلم های بی دانش و با بهره نبردن از مشاور مخصوص که مثلا پس از اهدا قرنیه، شخص مرده زنده می شود و طرح سفیران اهدا جهت فرهنگ سازی انجام شد اما نهایتا باز هم نتیجه دلخواه حاصل نشد.

رﺋﻴﺲ اداره ﭘﻴﻮﻧﺪ و بیماری های ﺧﺎص وزارت بهداﺷﺖ تصریح کرد: به همین منظور از تجارب سایر کشورها از جمله کشور اسپانیا که در پیوند و اهدا عضو در کل دنیا سرآمد می باشد بهره بردیم و متوجه شدیم که خود صحبت کردن با خانواده داغدار نیز یک علم است و هر کسی اجازه ندارد با آنها صحبت کند و اگر یک هماهنگ کننده تنها موفق به گرفتن 30%  رضایت باشد به این معنی است که 70% به آن خانواده صدمه وارد کرده است در صورتی که در علم اهداء عضو و بلد بودن چگونگی ارتباط و صحبت کردن با خانواده داغدیده، بایستی آرامش به آن خانواده منتقل شود.

وی ادامه داد: از سال 89 تا 90 آمار اهداء عضو در مرکز مسیح دانشوری به شدت بالا رفت و آثار آن در کل کشور نیز قابل مشاهده بود مثلا در سالی که 665 اهداء عضو در کشور اتفاق افتاده بود، 300 مورد آن فقط به مرکز مسیح دانشوری تعلق داشت و البته متعاقبا آمار کشوری نیز بالا رفته بود.

نجفی زاده با اشاره به آن فرود و فراز در حوزه اهداء عضو و پیوند گفت: متاسفانه در حال حاضر در شرایط قابل قبولی نیستیم؛ جمعیت ایران حدود 80 میلیون نفر است که حدود 17-16 هزار نفر سالانه در اثر تصادفات می میرند و 8-5 هزار نفر مرگ مغزی در سال در کشور وجود دارد که چنین آمار بالای مرگ مغزی کمتر در دیگر نقاط دنیا قابل مشاهده است.

وی افزود: 50% مرگ مغزی ها باید به اهدا برسند، یعنی حدود 4000-2500 مرگ مغزی باید به اهدا برسد و این در حالی است که در سال گذشته 808 مورد اهدا عضو اتفاق افتاده است. از طرف مقابل 25 هزار بیمار نیازمند پیوند در کشور وجود دارد که روزانه 10-7 نفر به خاطر عدم رسیدن ارگان های مورد نیاز جهت پیوند می میرند.

نجفی زاده ادامه داد: در حال حاضر PMP از 1.7 به 10.47 رسیده است یعنی حدود 10 برابر افزایش داشته است و البته در استان خوزستان به بالای 40 رسیده است که نشان دهنده تعداد بالای مرگ مغزی در استان می باشد.

وی به مشکلات موجود در این حوزه اشاره کرد و گفت: متاسفانه 20-10 درصد ریه ها در دنیا قابل استفاده هستند و این عدد در ایران به 4% و حتی کمتر می رسد، چرا که بیشتر پیوندها در محور کبد و کلیه است و قلب و ریه بلا استفاده از بین می روند؛ در حال حاضر پیوند قلب و ریه در تهران انجام می شود و متاسفانه 70% بیمارن نیازمند دیر و 20% زود مراجعه کرده و تنها 10% به موقع مراجعه می کنند؛ بی پولی، عدم آگاهی و یا بعد مسافت عمده مشکلات افرادی است که دیر مراجعه می کنند؛ متاسفانه 90% افرادی که به موقع مراجعه می کنند نیز بعد از تشکیل پرونده و قرار گرفتن در لیست انتظار، عملا به مرحله پیوند نرسیده و فوت می کنند.

دکتر کتایون نجفی زاده خاطرنشان کرد: برای پیوند کبد و کلیه 24-18 ساعت وقت هست و می توان در یک بازه زمانی مناسب و با رعایت تمام بررسی های لازم برای یک عمل پیوند، کار را با موفقیت انجام داد اما این امکان برای قلب و ریه وجود نداشته و به زیر خاک می روند.

وی با اشاره به اینکه بیمار پیوندی قلب و ریه تا 3 ماه باید در ارتباط با مرکز پیوند قلب و ریه در تهران باشد و مرتب ویزیت شود گفت: عدم وجود محل اسکان جهت استراحت بیمار و خانواده ش به مدت 3 ماه در تهران و تنها وجود همراه سراهایی که جدیدا در حال احداث هستند یکی از مشکلات اساسی و جدی در این حوزه می باشد.

دکتر نجفی زاده عدم وجود سیستم و شبکه را یکی از مشکلات اساسی حوزه پیوند و اهداء عضو دانست و افزود: در یکی از شهرهای ایران فردی با همت، غیرت و با اتکا به توانایی های فردی اش یکی از بهترین هماهنگ کننده های پیوند و اهداء عضو در کشور می شود تا جایی که توانست آمار آن شهر را بالاتر از اسپانیا برساند اما همان شهر که PMP آن 60 شده بود و 11 اهداء عضو داشت متاسفانه امسال اهدای عضو آن تنها یک مورد بوده است و صرفا به این خاطر که سیستم و شبکه وجود ندارد و تنها قائم و وابسته به فرد بوده است این مشکل به وجود آمد.

وی گفت: طرحی به نام ایرنوپت (IRNOPT= IRanian Network for Organ Procurement and Transplantation) که مدل ایرانی شبکه فراهم آوری و پیوند اعضا می باشد به وزیر بهداشت معرفی و تایید شد؛ این طرح می گوید که در کل کشور باید یک شبکه سیستمی جهت ثبت منظم اطلاعات و بازرسی دقیق در حوزه پیوند و اهداء عضو وجود داشته باشد و به عبارتی بدون ساختار منظم و مناسب، پیوند راه به جایی نخواهد برد. در این طرح 9 قطب در کل کشور معرفی شده اند که یکی از این قطب ها، اهواز می باشد.

نجفی زاده افزود: 1) استفاده بهینه از ارگان های افراد مرگ مغزی، 2) ایجاد عدالت، مساوات و راحتی در برخورداری بیماران نیازمند به پیوند اعضا از امکانات غربالگری اولیه، استفاده از ارگان های افراد مرگ مغزی و پیگیری های پس از پیوند، 3) برقراری محیطی مناسب از نظر امکانات و تجهیزات پیشرفته، فضا و امنیت شغلی برای پزشکان و پرسنل مراکز فراهم آوری و پیوند اعضا 4) ثبت دقیق و فراگیر اطلاعات 5) ایجاد شرایطی مناسب برای نظارت و بازرسی سیستم از اهداف اساسی طرح ایرنوپت می باشد.

وی به وضعیت اهداء عضو در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز اشاره کرد و گفت: اهداء قابل قبول دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز حداقل 65 اهداء در سال می باشد که امسال تا به الان 26 مورد اهداء عضو صورت گرفته است و رشد خیلی خوبی را نشان می دهد؛ رتبه کشوری نیز روز به روز در حال بهتر شدن است اما همجنان تا رتبه در خور شان و جایگاه خوزستان فاصله دارد.

رﺋﻴﺲ اداره ﭘﻴﻮﻧﺪ و بیماری های ﺧﺎص وزارت بهداشت اعلام کرد: تعداد مرگ و میر لیست انتظار بر حسب جمعیت در استان خوزستان 120 نفر است و حداقل ارگان قابل استفاده در استان 200 مورد بوده که حدود 90 ارگان استفاده نشده است.

وی ادامه داد: طبق آمار دنیا 20% بیماران دیالیزی نمی توانند پیوند شوند و 80% آنها از شانس پیوند برخوردار هستند که در ایران به خاطر بیماری های عروقی و سن بالای بیمار این رقم 50% است و با احتساب بیشترین تخفیف و بررسی کلیه جوانب، حداقل 30% بیماران دیالیزی باید پیوند شوند که متاسفانه فقط در حال دیالیز شدن هستند و به جای خریداری دستگاه دیالیز، باید تلاش کرد که کلیه ای را که می شود اهداء کرد، به زیر خاک نرود.

نجفی زاده با اشاره به هزینه بیماران دیالیزی گفت: هزینه یک بیمار دیالیزی سالانه 50 میلیون تومان می باشد و با احتساب حدود 4 سال طول عمر متوسط برای آن بیمار، می توان گفت که حداقل 200 میلیون تومان هزینه می شود، این در حالی است که اگر پیوند انجام شود سال اول ممکن است حدود 20 میلیون تومان هزینه کلی شود و بعد از آن فقط هزینه های دارو و ویزیت پرداخت می شود.

وی افزود: یکی از مشکلات اساسی در اهداء عضو و پیوند و نرسیدن به آمار قابل قبول در این حوزه، استفاده از سیستم سنتی است، بدین معنی که یک پزشک از مرکز به همه بیمارستان های استان سرکشی می کند که این حالت در سیستم اهداء عضو جایگاهی ندارد. از طرف دیگر فرهنگ سازی نیز نهادینه نشده است و خیلی از مردم ممکن است که از مرگ مغزی اطلاعات درستی نداشته باشند.

نجفی زاده اظهار داشت: در حال راه اندازی سیستم نوین اهداء عضو در خوزستان هستیم که در این سیستم، در عرض یک هفته تیمی 9 نفره در استان مستقر می شوند و از تک تک بیمارستان ها نیروهایی را آموزش می دهند که بعدا در بیمارستان های استان در نقش هماهنگ کننده ظاهر می شوند و کارشان این است که با بررسی های منظم و مکرر، مورد مرگ مغزی را تشخیص دهند. آنها در یک زمان مناسب، سریع و حیاتی وارد عمل شده و با خانواده داغدار صحبت می کنند و پس از گرفتن رضایت، مراتب را جهت انتقال مورد مرگ مغزی با هماهنگی مقامات ارشد انجام می دهند.

 وی گفت: با این روش تعداد هماهنگ کننده های پیوند و اهداء عضو در استان بالا می رود، تعداد زیادی بازرس نیز مرتب به بیمارستان ها و مخصوصا بیمارستان های خصوصی مراجعه کرده و مورد مرگ مغزی را پیدا می کنند.

 نجفی زاده افزود: در این طرح پس از برگزاری دوره، پشتیبانی 24 ساعته در 365 روز سال به عهده یکی از هماهنگ کننده های پشتیبان می باشد.

رﺋﻴﺲ اداره ﭘﻴﻮﻧﺪ و بیماری های ﺧﺎص وزارت بهداشت به لیست اهداء عضو در کل مراکز ایران اشاره کرد و گفت: در طول دو سال گذشته اکثر مراکز ایران یا اهداء عضوشان ثابت مانده و یا حتی درصدی کاهش پیدا کرده است و تنها 5 مرکز وجود دارد که اندکی افزایش اهداء عضو و پیوند داشته اند.

وی در پایان اظهار داشت: یکی از ضروریات هر مرکز پیوندی، شورای پیوند می باشد که جهت انتقال مشکلات و ایجاد یک محیط کاری با امنیت و آرامش لازم بایستی وجود داشته باشد.
:
:
:
آخرین اخبار