برای اینکه راحتتر حرف بزنند، ماسکهایشان را برمیدارند و توضیح میدهند که خیلی راحت ( و البته با صرف هزینه) میشود این گازهای مازاد را هدر نداد و دوباره از آنها استفاده کرد و لااقل اینطور، فقط ریزگردها میمانند وآن لایههای بودار، برداشته میشوند؛ «چرا هزینه نمیشود و تجهیزات آورده نمیشود و کارخانهها مثل همه دنیا، به روز نمیشوند»
با خوزستانیها اگر صحبت کرده باشید، میگویند که «ما همیشه مشکل داشتهایم؛ حالا ببینید به کجایمان رسیده که این همه اعتراض و تجمع کردهایم!» آنها گرد و غبار و ریزگردهایی را که بلای زندگیشان شده، کنار میزنند و توضیح میدهند که از گذشته نه چندان دور، این مشکلات بوده؛ بعد جنگ شد و بعد هم تحریمها آمدند و همینطور یقه مردم خوزستان را تا حالا رها نکردهاند؛ خونگرمهای خوزستان با دست به آتشهایی اشاره میکنند که توی هوا میرقصند و میگویند که این گازهایی که میسوزند، چندین سال است نفسهایشان را با طعم گاز و نفت، آغشته کرده؛ حالا هم دانههای ریزگرد، این لایههای بودار را تزئین کردهاند.
برای اینکه راحتتر حرف بزنند، ماسکهایشان را برمیدارند و توضیح میدهند که خیلی راحت ( و البته با صرف هزینه) میشود این گازهای مازاد را هدر نداد و دوباره از آنها استفاده کرد و لااقل اینطور، فقط ریزگردها میمانند وآن لایههای بودار، برداشته میشوند؛ «چرا هزینه نمیشود و تجهیزات آورده نمیشود و کارخانهها مثل همه دنیا، به روز نمیشوند»؛ چیزهایی هستند که خوزستانیها نمیدانند؛ آنها نمیدانند که چه سیاستی پشت پردههای استان خوزستان است که مردم آنجا از دیدنش محروم هستند؟
میگویند «ما قشر بدبخت کل جامعه ایران هستیم» و با این حرف، شما را یاد مردمان مناطق مرزنشین در دورتا دور سرزمینی میاندازند که هم نفت دارد و هم گاز. آنها اما اختصاصیتر، توضیح میدهند که «هوایمان آلوده است؛ آلودگیهای متنوع؛ بهداشتمان در خطر است؛ بیمارستانها مخروبه است؛ اصلا بیمارستان نداریم؛ خود وزیر بهداشت که آمده بود بهبهان، گفت که اینجا مخروبه است؛ شما تصور کنید با این وضعیت وخیم آب وهوایی، بهداشت هم نداریم»؛ محال است با مردم خوزستان صحبت کنید و آنها از ثروتی که در استانشان نهفته، سخن نگویند و این ماده سیاه بدبوی صادراتی را با سیاهی فقر و محرومیتشان مقایسه نکنند.
عدم رسیدگی به وضعیت استان پربرکت (البته برای دیگران) به تجهیزات ایمنی و سن پالایشگاهها هم میرسد؛ کارمندان پالایشگاه گاز بیدبلند، میگویند که پالایشگاه نزدیک به پنجاه سال، قدمت دارد؛ خیلی تجهیزات باید تعویض میشدند؛ پوسیدگی لولهها غیرقابل انکار است؛ و اصلا سیستم ایمنی پالایشگاههای ایران، به هیچوجه قابل مقایسه با سیستم ایمنی دنیا نیست.
کارمندان پالایشگاههای خوزستان، هنوز هم بعد از چند سال بازنشستگی، نمیتوانند بخوابند؛ آنها به محض اینکه سر روی زمین میگذارند، خواب آتش میبینند؛ یکجا نشتی دارد؛ یکجا ترکیده؛ جایی لوله دررفته؛ آنها میدوند وسط آتش و دستهایشان میسوزد؛ اینجا مثل بقیه جاهای دنیا نیست که با یک کنترل از راه دور و بدون کار یدی بتوان مانع بروز فاجعه شد.
میگویند که اضطرابش را به جان خریدهاند؛ از همه استرسهای جنگ تحمیلی که بدتر نیست؛ دشمن که بیرون درب خانههایشان نایستاده؛ تنها کمی ریزگرد است و هوای آلوده پرغبار و اندکی شرجی؛ شاید تنها خواستهشان داشتن یک لیوان آب بیرنگ باشد؛ کمیمیوه و سبزیجات تازه؛ میگویند که برای دوران بازنشستگیشان کفایت میکند؛ البته اگر روزی یک پالایشگاه در اثر فرسودگی، بحران نیافریند؛ سیستمهای مدیریت بحران که معرف حضور همه مردم کشور هستند./مردم سالاری
خوزستان یکی از مهمترین استان های ایران است که نباید به این استان این همه بی اعتنا بود ..
استان خوزستان استانی است که کلی شهید تحویل انقلاب اسلامی داده است ..
استان خوزستان استانی است که سرشار از نفت و گاز است .. نفت و گازی دارد که به جرات میگم بقیه کشور ها حسرت میخورند..
استان خوزستان مردمانی مهربان مهمان دوست و خونگرم و با وفا دارد که زبان زد خاص و عام است . نباید به این استان بی اعتنا بود ..
خوزستان قلب نفتی ایران است ..
خوزستان مظهر قدرت ایران و دلیران انقلاب اسلامی است .
خوزستان به تنهایی خود یک کشور است برای ایران
اگر خوزستان خدایی نکرده از بین برود به جرات میگم که ایران هم وجود نخواهد داشت ..
پس دست در دستم هم دهیم به مهر . ملت خویش را کنیم آباد .
به امید روز های سبز و شاد برای خوزستان عزیز زنده باد.