تاریخ انتشار: ۲۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۲
کد خبر: ۱۴۴۰۱۴
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
وقتی جهادگران لبخند را به لبان کودک اروندکناری هدیه دادند
در اردوی جهادی دانشجویان شهید چمران اهواز جشن تولد یکی از کودکان اروندکناری برگزار شد و جهادگران لبخند را به لبان صالح هدیه دادند.
 هوا تاریک شده بود و در حالی که با گوشه چشمش اطرافش را می‌پایید همچنان در انتظار اتفاقی بود که گاه در فیلم‌ها می‌دید که این موضوع طبیعی است. فقط 10 سال سن دارد و هنوز سرخوش افکار ناب کودکی دیری نپایید که لبخندی بر پهنای چهره کوچکش نقش بست.

گروه جهادی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز در حرکتی تحسین برانگیز اقدام به برگزاری جشن تولد یکی از نوجوانان روستای نهرالدایر  واقع در اروندکنار به نام صالح کردند.

یکی از این دانشجویان جهادگر درباره این ایده اظهار داشت: کنار زمین فوتبال نشسته بودم، زمین فوتبال که نه! یک زمین خاکی با چند تنه درخت نخل که در زمین فرو رفته بود و حکم تیرهای دروازه را داشت. بچه ها در زمین مشغول بازی بودند اما صالح بیرون بازی، کنار من نشسته بود.

وی افزود: صالح یک ویژگی متمایز داشت به طوری که هر دو دست و هر دوپ ایش 6 انگشت داشتند، بعضی از دوستان می‌گفتند احتمالا آثار سلاح‌های شیمیایی باشد.

جهادگر دانشگاه شهید چمران اهواز بیان کرد: وقتی با صالح شروع به حرف زدن کردم متوجه شدم که دقیق در روز تولدش با او گفت‌وگو می‌کنم به او گفتم که یعنی الان تولدته؟! سکوت کرد و با حالتی شبیه شرم و حیا سرش را پایین انداخت.

وی گفت: به بقیه بچه‌ها خبر دادم تا اگر امکان دارد هدیه‌ای برای او بخریم. یکی از بچه‌های جهادی پیشنهاد خرید کیک و برگزاری جشن تولد را داد.

این جهادگر ادامه داد: تا بعد از ظهر مشغول تهیه تدارکات برنامه بودیم. شب به همه بچه‌ها خبر دادیم تا به حسینه‌ای که محل اسکان ما بود بیایند. فضا را برای برنامه آماده کرده و وقتی بچه‌‌ها جمع شدند برنامه را شروع کردیم، صالح با دیدنمان ذوق زده شده بود.

وی در حالی که لبخند به لب داشت، افزود: ایده خاصی برای جذاب کردن برنامه نداشتیم تا اینکه یکی از بچه‌ها میکروفن را گرفت و شروع به خواندن جملات عربی حماسی کرد و در پایان جملاتش باقی بچه‌ها بلند می‌شدند و با هم یزله (رقص محلی عربی) می‌رفتند.

جهادگر دانشگاه شهید چمران اهواز تصریح کرد: از یکی از دوستانم که عرب زبان بود ترجمه یکی از جملات را پرسیدم. گفت که آنها می‌گویند: «ای ام البنین! نگران نباش که فرزندانت، مردان شجاعی هستند که بر روی ذغال گداخته، با پای برهنه می‌دوند».

وی با بیان اینکه گاهی ما هم همراه بچهها یزله می‌رفتیم، در ادامه گفت: نوبت به آوردن کیک که شد، بچه‌ها دور صالح حلقه زدند و کیک را در مقابل صالح گذاشتیم و به بیان شمارش معکوس برای خاموش کردن شمع‌ها پرداختیم در پایان نیز بچه‌های جهادی یک توپ فوتبال به صالح هدیه دادند.

این جهادگر یادآور شد: محرومیت فقط محروم بودن از امکانات رفاهی و آموزشی نیست گاهی بچه‌های مناطق محروم از محبت دیدن هم محروم هستند. محبتی که ممکن است برای آن‌ها تبدیل به حسرت و یا حتی عقده شود.

وی با اشاره به اینکه البته که منظورم از محبت، دست نوازش اغنیا بر سر فقرا نیست بیان کرد: به قول شهید مطهری، هدف اسلام این نیست که فقر باشد و اغنیا فقرا را سیر کنند، هدف اسلام این است که فقر از اساس ریشه کن شود.

به گزارش تسنیم گاهی جهاد یعنی همین، نشاندن لبخندی بر چهره کودکی معصوم و ساختن خاطره‌ای که شاید روزی موجب شود او نیز در آینده یک جهادگر تمام عیار شود.

گاهی جهاد و جهادگری فقط جنگ و یا ساختن خانه و کاشانه نیست، گاهی قصه دلبری برای کودکی است که خدا را بیش از همگان و با 12 انگشت ذکر می‌گوید.

مرجع / تسنیم
:
:
:
آخرین اخبار