تاریخ انتشار: ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۳
کد خبر: ۱۴۶۲۱۳
تعداد نظرات: ۱ نظر
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
گزارشی از دیداری همراه با اشک و لبخند در بیمارستان جانبازان اعصاب اهواز
لبخندهای یادگاری از دوران دست و دلبازی آسمان/دغدغه‌ها و درددل‌های جانبازان اعصاب و روان خوزستانی
دیدار با جانبازان بیمارستان اعصاب و روان بوستان اهواز تلنگری است برای تمام افرادی که فراموش کرده‌اند دلیل سرافرازی و آزادی امروز ایران اسلامی چیست.
در دل تاریخ را که خوب بنگریم رشادت و قهرمانی‌های شیر مردی از تیره بنی‌هاشم از دور رخ می‌نمایاند؛ دقیق‌تر که نگاه کنیم آن ماه کسی نیست جز حضرت ابوالفضل العباس(ع) که روی برادری، وفا و غیرت را سفید کرده‌ است.

چند ساعت قبل از رفتن به بیمارستان شور عجیبی داشتم، اشتیاق غیر قابل وصفی که واژه‌ها در توصیف آن شاید خیانت کنند و کم بیاورند. قرار بر این بود که با جانبازان بیمارستان اعصاب و روان بوستان اهواز دیدار داشته‌باشیم و کمی هم‌صحبت این عزیزان شویم.

در جمع آنها که رفتیم استقبال گرمشان انرژی بسیاری را به ما منتقل کرد و لبخندهای زیبایشان حس زندگی به ما می‌داد. پس از دیدار و هم صحبتی چند دقیقه‌ای با دکتر نجاتی رئیس این بیمارستان و توضیحات مفید وی درباره جانبازان سرافراز اعصاب و روان، به بخشی از بیمارستان که شامل کارگاه‌های آموزشی و تجربی صنایع دستی بیمارستان بود رفتیم. 

این فصل را با من بخوان...

در این بخش جانبازان اعصاب و روان وقت و انرژی خود را صرف یادگیری حرفه و هنرهای جالبی می‌کنند که اگر فقط می‌شنیدیم باورش برایمان سخت بود؛ هنرهایی مانند نقاشی، معرق‌کاری، منبت‌کاری، طراحی روی مس و ...

داوود نبگان  یکی از این عزیزان حاضر در کارگاه است که به گفته خانم زنگنه مربی دلسوز کارگاه، حالا برای خودش استادی شده و در تمام حرفه‌های موجود زبر دست شده است. 

نبگان که از جانبازان عملیات فتح المبین است با رویی گشاده و لبخندی زیبا به ما می‌گوید: جانباز 45 درصدی هستم و از سال 76 تحت مراقبت در این بیمارستان قرار گرفته‌ام. این کارگاه‌ها برای ما بیشتر حکم سرگرمی را دارد و وضع روحی ما را بهتر می‌کنند.

او به جوانی ما که نگاه می‌کند و ادامه می‌دهد: رسالت شما به عنوان جوانان امروزی ادامه راه شهدا و رساندن تلاش‌های ما به نتیجه مطلوب است.

در کنار شیران مجروح دوران دفاع مقدس که امروز با وجود سختی‌های بی‌شمار ناشی از جراحت‌های روحی و جسمی همچنان محکم و استوارند و با لبخند خود دنیایی‌ را به تمسخر می‌گیرند، خستگی معنا ندرد؛ کاش زمان می‌ایستاد و می‌شد بیشتر با آنها هم‌صحبتی کرد. از دلاوری‌هایشان شنید، خنده‌های معصومانه‌شان را دید و فهمید زندگی در کنار مردان مرد، شیرین‌تر از آن چیزی است که اهل دنیا می‌جویند.

سراغ بخش دیگری از بیمارستان بوستان اهواز می‌رویم؛ باهمکاری کادر دلسوز بیمارستان که خود درددل‌ها و تجربیات شنیدنی از هم‌نشینی‌شان با جانبازان دارند، توانستیم گروه جدیدی از جانبازان را ملاقات کنیم.

این بخش برخلاف سایر بخش‌ها محل نگهداری جانبازان "دائم بستری" است و تاریخ حضور برخی از این عزیزان در این بخش از سن و سال ما که امروز آمده‌ایم از آنان برای هم نسلی‌هایمان بنویسیم بیشتر است... حتی فکرش انسان را تکان می‌دهد.

موج شیمیایی بعثی‌ها و خاکریزسازی ناتمام صیفور

جانباز صیفور مددی کاهکش که در منطقه جنوب بستان مجروح موجی شیمیایی شده‌ بود اظهار داشت: راننده بولدوزر خاکریز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اهواز سپاه 6 امام جعفر صادق بودم و به جبهه جنوب بوستان خاک منتقل می‌کردم. وسط حمله عراقی‌ها به پایگاهمان مجروح شدم.

پس از پایان گفت‌وگو با این جانباز ناگهان وی افزود: همین که به دیدار ما آمدید یک دنیا ممنون و سپاسگزارم. برای یک لحظه به قلب صاف و صادقش غبطه خوردم، پلک زدم و به خودم آمدم. تازه متوجه شدم من چقدر از خوبی‌ها، زلالی‌ها و یک احساس صادق دورم! چقدر خودم را حبس کرده‌ام میان کینه، نفاق، دروغ و یک دنیا بدی. یک دیدار ساده برای یک قهرمان مجروح آنقدر ارزشمند است که بلافاصله احساسش را بر زبان جاری می‌کند و آن را انتقال می‌دهد.

در ادامه دیدار با جانباز رحیم اناری ملاقات کردیم. حرف‌های حکیمانه این جانبازان باید تصورات غلط ما درباره جانبازان اعصاب و روان را اصلاح کند؛ او می‌گوید: من سال 62 در عملیات خیبر مجروح شدم. زمانی که دشمن از مرز کشور ما عبور کرد و به خاک  ایران تجاوز کرد. جانباز 20 درصدی اعصاب و روان هستم.

وی با بیان اینکه اگر به دشمن اجازه می‌دادیم از دیوار خانه‌هایمان نیز بالا می‌رفت افزود: ما ادای تکلیف کردیم و وظیفه‌مان بود. اگر شما نیز در آن سال‌ها بودید همان کاری را انجام می‌داد که ما آن انجام دادیم. اکنون جنگ فیزیکی تمام شده و دشمن فرهنگ ما را در معرض تجاوز قرار داده است.

استدعای یک جانباز اعصاب و روان از جوانان!

این جانباز  بیان کرد: دشمن دیگر به وسیله سلاح‌های نظامی و نفرات نمی‌تواند ما را شکست دهد و در اصل این‌گونه است که قدرت رویاروی با ما را ندارد. من از جوانان استدعای عاجزانه دارم که الان به تکلیف‌شان عمل کنند و اجازه ندهند دشمن در این جنگ ما را شکست دهد.

وی با بیان اینکه اجازه ورود فرهنگ‌های غربی را به کشور ندهیم گفت: نگذاریم خدایی نکرده فرهنگ غربی بر روی اعتقادات ما تاثیر بگذارد.  ما تاکنون آرمان‌های انقلاب را حفظ کردیم و اکنون آن‌ها را به شما جوانان می‌سپاریم و انتظار داریم حافظشان باشید.

رهرو آرمان و اعتقادات امام باشید و رهبری را فراموش نکنید

در چشمان تمام این جانبازان یک نور می‌درخشید، نوری از هدفی بزرگ که به دنبال آن رفتند، از جانشان گذشتند و گوش به فرمان ولی امرشان شدند. هدفی که آنها را به علمدار کربلا نزدیک‌تر کرد. بی‌شک تنها دغدغه آن روزهایشان چیزی به جز آزادی وطن نبود. وطنی که اکنون مردمش آسوده خاطر شب به بالین می‌گذارند مدیون این‌ جماعت است و نامشان بر دفتر تاریخ ایران تا ابد جاودانه خواهد ماند.

جانبازان اعصاب و روان با مردم عادی هیچ تفاوتی ندارند!

پیمان نجاتی رئیس بیمارستان بوستان اهواز توضیحات جالبی به ما می‌دهد، او می‌گوید: اکثر مردم جامعه ما تصور درستی از این جانبازان ندارند. این عزیزان بیماران بی خطری هستند و اگر خطری نیز داشته‌ باشند معمولا به خودشان و نه اطرافیانشان آسیب می‌زنند.

وی افزود: برخی این تصور را دارند که جانبازان اعصاب و روان یعنی داد و بیداد و پرخاشگری! این تصویر کاملا اشتباهی است و هیچگاه موردی پیش نیامده که جانباز اعصاب و روان به اطرافیان خود آزار جدی رسانده‌ باشد. این‌ها افراد مظلومی هستند که حتی توان دفاع از حق خود را نیز ندارند و برخلاف تفکر بسیاری، فقط بخشی از مغزشان مجروحیت دارد ولی تمام رفتارها را به خوبی درک می‌کنند.

حرف‌های رئیس بیمارستان که بیش از 8سال است در بوستان در حال خدمت به جانبازان سرافراز ملت ایران است کمی تلخ می‌شود؛ می‌گوید: جانبازان اعصاب و روان گیرایی و درک بالایی دارند؛ اگر کسی به آنها در خانواده یا در اجتماع بی‌توجهی کند یا حرفی بزند که در شان آنها نباشد بسیار حساسند و سریع آن حرف و رفتار را درک می‌کنند و این یعنی باید بیش از سایر جانبازان عزیز برای این مردان مرد دوران دفاع در رفتار و برخورد دقت و ظرافت به خرج داد.

گاهی خوب است اگر یادمان نرود ثبات و آرامش امروزمان را مدیون چه کسانی هستیم و در پس هیاهوهای انتخاباتی و سیاسی این روزها و مانند این روزها گاهی فقط با یک شاخه لبخند سری به بیمارانی بزنیم که روزی افراد سالم و رشیدی بودند و سلامت خود را آگاهانه برای ارزش‌های مردمشان فدا کردند.

یادمان نرود دربرخورد با آنها باید با نهایت ظرافت رفتار کنیم  و با رفتار و سخن زیبا نشان دهیم که چقدر مدیونشان هستیم و وجودشان به برای ما چقدر مقدس است.

مرجع / تسنیم
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
REZA
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۴۱ - ۱۳۹۷/۰۶/۳۰
0
0
باسلام: من هم توی همین بیمارستان و همین بخش بستری بودم . یکی دوتا از پرستارها هم هنوز هستن 6-7 سال پیش بود , خیلی جای بدی هست بیمارستان اعصاب بوستان مثل کشتارگاهه
:
:
:
آخرین اخبار