تاریخ انتشار: ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۰۸:۴۶
کد خبر: ۱۶۴۰۲۱
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
رييس حوزه هنري خوزستان در آيين رونمايي "شرجي شهريور" سروده "حسن ناصرپور كياني":
زندگي در فضاي هنر را دوست دارم
خوزنیوز- ح. بهرامی: رييس حوزه هنري خوزستان، روحاني بودن را يكي از هنرهاي خود برشمرد و گفت: زندگي در فضاي هنر را دوست دارم.

"حجت الاسلام والمسلمين سیدشهاب‌الدین طباطبايي"- كه در نشست "سه شنبه هاي مهربان"  واحد آفرينش ادبي حوزه هنري خوزستان و آيين رونمايي از مجموعه شعر "شرجي شهريور" سروده "حسن ناصرپور كياني"در سالن كتاب خانه علوم ايران در كيانپارس اهواز سخن مي گفت- افزود: حوزه سينما و تلويزيون و فيلم سازي برايم بسيار لذت بخش است؛ چرا كه نقش هاي مختلف را تجربه مي كني و به خودت اين فرصت را مي دهي كه به جاي يك بار تولد، بارها متولد شوي. براي من تجربه و تفنن اش خيلي شيرين بوده است.

زندگي در فضاي هنر را دوست دارم

او گفت: زندگي در فضاي هنر را دوست دارم. روحاني بودن يكي از هنرهاي من است. البته، از شعر به همه هنرها رسيدم. به هرجايي هم تاكنون رسيده ام از پرتو برنامه ريزي بوده است.

رييس حوزه هنري خوزستان- كه كار نمايشنامه نويسي و اجرا را از سوم دبستان آغاز كرده است- نخستين طلوع هنر را در زندگي ام نقاشي دانست و سپس تاتر و نمايشنامه نويسي و بعد شعر و همه ي اين موارد را شاعرانگي برشمرد. 

طباطبايي گفت: دوست دارم در آيين هاي رونمايي كتاب هاي داستان انجمن داستان حوزه هنری هم- كه با تلاش فردين كوراوند در حال به ثمر رسيدن است- شركت كنيم و از فضاهاي داستان هم استفاده ببريم.

او خاطر نشان كرد: شايد هيچ كس فكر نمي كرد واحد آفرينش هاي ادبي ما در كلان شهر اهواز اين قدر پويا باشد. از انتشار چنين رويدادهاي خوبی تشكر مي كنم و اميدوارم استقبال شاعران و نيز علاقه مندان به شعر از نشست هاي انجمن شعر "سه شنبه هاي مهربان" هر هفته بيش تر شود تا به سالن اصلي كتابخانه علوم ايران يا سالن هاي بزرگ تري همچون كتابخانه مركزي نياز پيدا كنيم.

رييس حوزه هنري خوزستان در پايان سخنانش غزلي با اين بيت:"تك مي زني به من كه به تك زنگ دلخوشم/ حتا به اين محبت كم رنگ دلخوشم" قرايت كرد.

* تجربه به تنهایی، پله ای است برای صعود

زندگي در فضاي هنر را دوست دارم

يك شاعر و منتقد خوزستاني نیز در سخناني درباره نخستين تجربه "حسن ناصرپور كياني" در زمينه شعر كوتاه، هر تجربه ای را موفق یا ناموفق برشمرد و تجربه را، خود به تنهایی، پله ای دانست برای صعود .

"عليرضا شكرريز" گفت: در کتاب (شرجی شهریور) شعرهای کوتاهی دیده می شود که فرم و ساختار به هم پیوند شده و هم از لحاظ حرکتی عمودی و هم افقی متن و بند ها علاوه بر جدا بودن، همدیگر را پوشش می دهند. به شکلی که معنا در جزء نگری خود، به چند وجهی شدن تمایل پیدا می کند آنچنان که معنا دچار سیالیت شده است. این کار یکی از وجوه زیبایی شناسی در متن شعر ایشان شده است. به شکلی که هر کلمه یا یک بند از شعر تداعی های مخاطب را به همراه می آورد .

او افزود: بر همین اساس گاهی متن بوی فلسفی شدن شعر را به مشام می رساند مثل " انسان، همان آدم است ، جای حوا کجاست"

یا " مردگان در رقصند، لباس های بند رخت" یا " با اسب چوبیم ، به کهکشانی دور می روم ، دیگر دلم برای زمین تنگ نمی شود " 

یا بویی عاشقانه عارفانه می دهد مثل" دو روباه پیر شدند ، در غار چشم هایت "

یا" وقتی رسیدی لباس هایت بوی، رفتنت را می داد، انگار پیش ما نبودی " یا " معطل نکن ، بیا زیر باران ، آسمان به رایگان از ما عکس می گیرد" 

شكرريز تصريح كرد: هر چند در تعدادی از شعر ها، شاعر تنها تلاش بر تصویر سازی دارد به شکلی که معنا دچار محدودیت در سیالیت بخشیدن به متن، شده است اما در بسیاری از شعر های این کتاب او دریافته است که چه گونه با کم ترین کلمات اندیشه را به چالش بکشاندو معنا را مواج برای مثال می نویسد " شب ، کوه خفته است ، کنج اتاق " 

یا جایی که با حس آمیزی به زوایای از دیگر دیدن می پردازد و می آورد " زنگ ریاضی، بی حوصلگی، نیمکت ها" به هر شکل شاعر این شعرها جوان است و در این کتاب نشان داده با استعداد و با  انگیزه ای بالا و به آینده امیدوار. البته اگر بپذیریم که 
" ره رو آن نیست که گه تندو گهی خسته رود ، 
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود " 

شكرريز معتقد است: ناصرپور كياني به هر شکل دوربین خود را پیدا کرده و می تواند از زاویاهای ذهن خود به دیدن اشیا و پدیدها برود اما نمی توان گفت: دیگر تمام و به نهایت دست یافته است بلکه چون همه ما، نیاز به خواندن و تجربه های بی شمار دارند.

او در پايان آرزو كرد همیشه شعرهای كياني، در باغ ادبیات ، شکوفا شوند.

همچنین "داود زهیری" از شاعران و منتقدان جوان خوزستانی در سخنانی از تلاش ناصرپور و این شاخه به آن شاخه نپریدن و ایجاز و پایان بندی خوب شعرها سخت گفت و ضمن انتقاد از جابه جایی برخی افعال در شعرها بر لزوم حذف ده شعر از این مجموعه تاکید کرد.

"وحید کیانی"، شاعر، منتقد و مدیر نشر الیما که مجموعه شعر شرجی شهریور را به زیور چاپ آراسته بود و به عنوان مجری جلسه انجام وظیفه می کرد در سخنانی گفت: این مجموعه شعرهای تصویر محور، تاویل های چندگانه دارند و شعریت در کلام ناصرپور کیانی جاری است.

از سوی دیگر "یک شاعر خوزستانی"در گفت و گو با خبرنگار ما درباره شعرهای حسن ناصرپورکیانی گفت: او بی هیچ ادعایی، جز با عشقی صادقانه و ساده گویانانه مجموعه شعر (شرجی شهریور) را با کارهای کوتاه و با شهامت سن جوانی اش بامقدمه استاد شکرریز قلم زد که علاوه برتشویق خانواده شاعرانه اش، به پشتوانه و همت و تشویق سرکارخانم الماسی و وحیدکیانی در نشرالیما به چاپ رسید.

حسین ذوالقدر، نقطه جذاب زیبانگری ناصرپور و زحمات وحیدکیانی و غزاله ناصرپور خواهرش و دیگر دوستان را سخنان بجا و ساده و با ارزش او برشمرد و از آن ها در وادی شعر یاد کرد و گفت: در حقیقت جذاب ترین سخنوری درنگاه من و دیگران بود. امید به مجموعه ی آینده این عزیز و تقدیر از وحیدکیانی عزیز و نگاه اش به ادبیات خوزستان.

* شعرخوانی شاعران سه "شنبه های مهربان"
چون کوه استوارم و چون رود جاری ام

در آیین شعرخوانی "سه شنبه های مهربان" نخستین شاعری که در نشست شعرخوانی "سه شنبه های مهربان" با دعوت "وحید کیانی" پشت تریبون رفت، "عبدالکریم شعیب" شاعر مکتب "شعر صورتی" بود که ابتدا شعری به زبان عربی از یک شاعر عراقی خواند و سپس از ماه و دهان باز شب گفت و سهم گندم و کلاغان و "حامد میثاقی" از زاویه ای جدید که می تواند ببیند و موج غزل و سپید لب به سخن گشود و "یاسین تشکری جهرمی" که از دیدن خود در آیینه گفت و نشستن و گریه سردادن! 

وقتی "عبدالهی" از فریاد زدن ناگهانی صدایی از درونش و رفتن مردمک چشمانش به سمت تقویم های روی دیوار خبر داد؛ "بهداد محمدی" از فتنه چشم و خلوت غم نالید؛ اما "علی مهامی" ندا داد: بعد تو در این خیابان حال کسی خوب نیست...

"مجید عبیات" که پشت تریبون رفت به دست های خسته و خط حنا و پرواز پیچ و تاب اشاره کرد و "مبینا مکوندی" به دام هوس و لغزیدن ماهی در دستانش و "مهرداد ناصری" که گفت: ایگومت رو رو ولم کن رو که رو رو نیخومت/ ولی حسینی برآبادی پاسخ داد: با من ای گل نگو مردم آزارم...

خانم "الماسی" که آمد، گفت: چون بهاران دامنم لبریز شوق رستن است/ هر گلی بر دار دنیا می شکوفد از من است/ "عیسی قنبری" ندا داد: ویرانه دلی دارم و در دام جنون است/ مجنونی سودا زده در کام جنون است/ ولی "یونس قنبری" از به هم گره کردن دست هایش خبر داد و عاشق شدن با تردید و لایق شدن...

نوبت به "علی کاظمی" که رسید خبر داد: بیا به جشن شب بی ستاره ام بانو/ برای موج نگاه نگاهت کناره ام بانو/ ولی "رئوف حسن پور" گفت: ما زنده می مانیم/ برای بازآمدن/بودن/ که به چشمان تو بدهکار است... / و "قاسم بغلانی" که از تفنگ ها گفت و مرده ها که تا ابد مرده نمی مانند...

وقتی "نسرین راثی" از آسمانی سخن گفت که زبانش را نگه نداشت؛ "فرزانه کارگرزاده" از سنگ بزرگی سرود که کاملن نشانه زدن بود اما خانم "تیموری" یادآور شد: من تو را می نوشم و تو/ تکه های مرا در فنجان می گذاری/ روی میز... و "همایون قاسمی" که ناله سر داد: دور از تو به دست هر کسی افتادیم/ زیر لگد هر نفسی افتادیم...

در ادامه، خانم "موسوی" شعری با گویش بختیاری خواند و "عبدالرسول سعادت" از ماه های رجب و شعبان و صیام گفت و "حبیب اله بهرامی" شعر طنز خواند و "غزاله کیانی" بر خشمگین نشدن و اسلحه به دست نگرفتن تاکید کرد و خانم "عطایی" که خیال همه را راحت کرد و گفت: سال هاست این رود/ راهش را از دریا جدا کرده و/ در خودش می ریزد...

نام "سحر غلامپور" که خوانده شده، آوای شش سالگی های پراز تشویش و کابوس های بیداری و بیماری سخت و جنون به گوش رسید که "پریسا کیانی" خبر داد: وقتی درها بسته شدند/ پنجره های ماه گشوده بود... ولی "سید حسین موسوی" خاطرنشان کرد: چون کوه استوارم و چون رود جاری ام/ در چهار فصل سال همیشه بهاری ام/ هر کس سوال کرد قومیت تو چیست/ گویم به افتخار که بختیاری ام/

"حسین ذوالقدر" که آمد با جدیت گفت: فکر می کنم روسری سرم کنم/ مردتر می شوم که "سیدمحمدرضا حسن زاده"با صراحت گفت: وقتی جنگ از/ کفش های کهنه ما بالا رفت/ جای خالی تمام قاب ها را/ پوتین های سوخته پر کرد... ولی خانم "محمدی" به یاد فردین نوذری از ایستادن چون کوه و کمی دورتر از آواز پرستوها در کمرکش درد و پشت درگاه بهار گفت و "کورش شعبانی" از گذشتن زمان گفت و آشنایی با هیکل تنومند مرگ... و "پدر حسن ناصرپور کیانی" که شعر کوتاهی قرایت کرد.

در ادامه "حسن ناصرپور کیانی" در سخنانی با بیان این نکته که کار با شعر کوتاه عطش ام را خواباند، ضمن قدردانی از آنانی که او را در راه شعر حمایت و کمک کردند، از کوتاه سرایانی چون سیروس نظری، عباس کیا رستمی، منصور اوجی، مسیح طالبیان، فرشته پناهی و وحید کیانی یاد کرد.

گفتني است در پايان اين آيين، از مجموعه شعر "شرجي شهريور" سروده "حسن ناصرپور كياني" با حضور رييس حوزه هنري خوزستان و جمعي از شاعران و نويسندگان خوزستاني رونمايي شد.


چندشعر کوتاه از مجموعه شرجی شهریور سروده حسن ناصرپور کیانی
1
بیا با هم/ وسط شهر/ درهوای اهواز/آدم خاکی بسازیم....
2
چشمان تو را/ قطره قطره/ می نوشم/ بی خوابی که ازچشمانم/ سرازیر شد/ در دلم مزرعه چای می روید....
3
انسان همان آدم است/ جای حوا کجاست؟!
4
درجدال باکارکوتاه/ جنگ با گلادیاتورها...
5
چوبی ست پیله ی باورهایت/ خبرخوشی برای موریانه ها...
:
:
:
آخرین اخبار