یک استاد دانشگاه با بیان اینکه خوزستان سرزمین زلزلهها است، گفت: براساس آمار ما از آبان سال گذشته تا هفتم خرداد امسال بیش از 110 زلزله بزرگتر از 3 ریشتر در خوزستان رخ دادهاست
وقوع زلزلههای کوچک و پیوسته در شهرهای شمالی خوزستان این روزها مردم را مضطرب کرده و هر چند وقت یک بار برخی از پیشبینیها و شایعات بر دامنه اضطراب مردم میافزایند.
سالها است که زلزله بزرگی در خوزستان رخ نداده اما زمینلرزههای بزرگ با خسارتهای زیاد در ایران به وقوع پیوسته و همین عامل سبب نگرانی خوزستانیها شده است.
با توجه به تکرار زلزلههای کوچک در شهرهایی مانند چغامیش و گوریه به سراغ مهدی زارع، مدیرگروه زلزله شناسی مهندسی پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله رفتیم تا در این باره با وی گفتوگو کنیم.
برای شروع بحث به زمین لرزههای پی در پی روزهای گذشته میپردازیم، آیا تکرار این زمین لرزههای امری غیرطبیعی و غیرمعمول است؟
اخیراً در یک بازه زمانی مشخص تعداد زلزلهها در خوزستان افزایش پیدا کرد اما وقوع این زلزلهها به معنی وجود یک پدیده غیرمعمول در خوزستان نیست چرا که این منطقه سابقه لرزه خیزی دارد و این موضوع به زلزلههای تاریخی و مهم باز میگردد.
مثلا در دوران شاپور اول زلزلهای در اهواز رخ داده که برخی معتقدند این زمینلرزه سبب نابودی بخش زیادی از اهواز و تمدن آن دوران شده است. تاریخ خوزستان نشان میدهد که وقوع زلزلههای پیدرپی در این استان موضوعی طبیعی است که ممکن است در یک دورهای زیاد و در یک دورهای کم شود.
با توجه به اینکه وقوع زمین لرزه در خوزستان را امری طبیعی میدانید، آیا احتمال وقوع زلزلههای بزرگ در خوزستان قابل پیش بینی است؟
در ابتدا باید به زلزلههای اخیر اشاره کنم که این زمینلرزهها مربوط به فعال شدن گسل شوشتر، دزفول و اهواز است که توان لرزه خیزی بیش از این دارند و تاکنون هم پدیده عجیب و غریبی در این منطقه رخ نداده است.
زلزلههای خوزستان را میتوانیم به این موضوع نسبت دهیم که این گسلها در یک مدت زمان زیادی زلزله نداشتند.
مکرر بودن زلزلهها باید عامل نگرانی باشد؟
این اتفاق معمولاً در گوریه، شوشتر و دزفول رخ میدهد و اخیراً در اهواز هم گزارش شده است. درباره مکرر بودن زلزلهها باید بگویم که عامل آن وجود لایههای نامقاوم و به ویژه سازند گچساران در خوزستان است.
با وجود گسل لهبری، دزفول، اهواز، لالی، مسجدسلیمان و شوشتر این زلزلهها طبیعی هستند و انرژی به صورت تدریجی و با زلزلههای کوچک تخلیه میشود. با توجه به اینکه سابقه زلزلههای مخرب در خوزستان داشتیم وقوع بیش از 100 زلزله بزرگتر از 3 ریشتر در 200 روز گذشته در خوزستان سبب تعجب ما نشده است.
برخی معتقدند که این زلزلهها پیشلرزه یک زلزله بزرگ هستند و برای همین بعد از هر زلزله کوچک موجی از نگرانی ایجاد میشود؛ فرق بین زلزلههای بزرگ و کوچک چیست؟
خوزستان سرزمین زلزلهها است و براساس آمار ما از آبان سال گذشته تا هفتم خرداد امسال بیش از 110 زلزله بزرگتر از 3 ریشتر در خوزستان رخ داده و بیشترین آمار متعلق به گوریه است.
همه زمینلرزههای بزرگتر و کوچکتر از 3 ریشتر زلزله هستند و اگر کسی خلاف این ادعا داشته باشد باید آن را بهصورت علمی ثابت کند چون اگر اتفاق دیگری جز زلزله رخ داده بود، شواهد زمینشناسی آن را تشخیص میداد. بنابراین همه زمینلرزههای ثبت شده در این مدت زلزله بودند.
در زمینلرزههای کوچک انرژی زمین به صورت تدریجی خالی میشود و همین موضوع عامل خوشحالی است چون براساس برآیندها انرژی تخلیه شده در زلزلههای کوچک گوریه به اندازه یک زلزله 6.8 ریشتری است. پس از این نظر اتفاق بدی رخ نداده چون یک زلزله 6.8 ریشتری میتواند خسارت زیادی به گوریه برساند.
تنها نگرانی ما پس از زمینلرزههای کوچک اضطرابی است که بر مردم حاکم می شود و این را می توان درک کرد.
اینکه این احتمال وجود دارد که برخی از اینها پیشلرزه یک زلزله بزرگ هستند احتمال علمی است اما اگر کسی این را مطرح کرد که قرار است یک زلزله بزرگ رخ دهد باید ادعایش را ثابت کند.
با توجه به اینکه وقوع زلزله در خوزستان را با توجه به گسلهای موجود امری طبیعی میدانید، راه حل کاهش اضطراب مردم پس از این زلزلهها و جلوگیری از خسارتهای زیان بار چیست؟
مردم باید راه زندگی با زلزلهها را یاد بگیرند و با استحکام بناها از تکرار خساراتی چون زلزله سرپل ذهاب جلوگیری کنند. همچنین از نظر روانی باید مردم را آماده کرد تا به پیشگوییها درباره زلزله اعتماد نکنند چون سبب گسترش شایعات و افزایش نگرانیها میشود.
برخی معتقدند که عواملی مانند خشکسالی و افزایش برداشت از میدانهای نفتی عامل تحریک زلزلهها شده است، نظر شما در این باره چیست؟
اینکه فاکتورهای دیگری هم در بحث لرزهدار شدن خوزستان موثر هستند یا خیر باید بگویم بله. اگر برداشت از میدانهای نفتی و گازی در یک مقطع زمانی افزایش محسوس داشته باشد باید آن را بررسی کرد که در تحریک گسلها موثر بوده یا نه اما گزارشهای فعلی این موضوع را نشان نمیدهد.
در خشکسالی یک نظریه وجود دارد که اگر برداشت آب از حوزههای زیزمینی به یک میزان زیادی برسد و این برداشتهای به میزان 50 تا 70 کیلومتر مکعب باشد در آن صورت ممکن است یک تغییراتی روی گسلهای فعال رخ دهد.
بنابراین اگر این عوامل وجود داشت باشد باید به فاکتورهای غیرطبیعی را بررسی کنیم که چه بسا این عوامل در تحریک گسلها موثر بودند یا خیر. اما تاکنون گزارشی دراینباره منتشر نشده و به همین دلیل نمیتوانیم به راحتی موضوع تحریک گسلها را به برداشت آب و نفت نسبت دهیم. البته اگر عوامل غیرطبیعی در تحریک گسلها وجود داشت حتماً اعلام میشد.