مسجدسلیمان/ تابستان 1391/ دفتر شورای اسلامی شهراحمد – ک هستم. سه دختر دارم ، مستاجرم چند سال است که بیکارم ، کرایه خانه ام چند ماه است که عقب افتاده ، صاحب خانه به ریختن اسباب و اثاثیه ام تهدیدم کرده ، به خدا برخی روزها که کارگری به پستم نمی خورد و دستم خالی است بچه هایم مجبورند شب گرسنه بخوابند، اینها را می فهمی ؟ فکر نکنم چون خودت سرکاری و درد من را نداری.
منصور – م هستم. متاهلم دو بچه قد و نیم قد دارم ، 25 سال دارم و بیکارم به خدا هر کاری حاضرم بکنم حتی رفتگری ، .... فقط برم سرکار و درآمدی داشته باشم که شرمنده زن و بچه ام نباشم، به خدا برخی مواقع بچه ها یم که مریض می شوند پول دوا دکتر نداریم و نمی توانیم انها را به دکتر ببریم به خدا زن و بچه ام لباس های فرسوده اهل محل را به تن می کنند، اصلا می فهمی چه می گویم ؟ نه چون برای خودت شغل خوبی داری و نفس گرمی داری!! اگر راست می گویی موقع مدرسه لباس برای بچه ات نخر و یا وقتی بچه ات مریض می شود او را دکتر نبر تا درد من را بفهمی.
سارا – ح هستم. 27 سال بیشتر ندارم با یک بچه و شوهری که بیکار است مجبورم توی منزل مردم کلفتی کار کنم. مدرک دیپلم هم دارم شاید پیش خودت می گویی دیپلم و کلفتی و نوکری؟ وقتی شوهرم به هر دری می زند کاری برای خودش پیدا نمی کند چکار کنیم ؟ به خدا زمستونی که گذشت از سوز و سرما خودمون را لای موکت و پتو می گذاشتیم تا از سرما یخ نزنیم برخی اوقات حتی نون خالی هم توی سفره مون نداریم تو رو خدا یه کاری برای شوهرم پیدا کنید؟
پسرم ، عزیزم تو رو به خدا هر چی بخواهی خدا بهت بدهد یه پسر و دو تا دختر درس خونده و دانشگاه رفته توی خونه دارم بیکارند دارند از بیکاری دیونه میشن میترسم یه بلایی سر خودشون بیارن یا معتاد بشن یا خودکشی کنن به دادمان برس .
عباس – ب هستم. چهار برادریم که بیکار هستیم بارمان روی دوش پدر پیرمان است که یک مستمری بگیر است چند سال است عقد کرده ام خانواده دختر بهم می گویند بیا و تکلیف دخترمان را مشخص کن سرگردان شده ام به هر جا سر می زنم می گویند استخدامی نداریم. تمام دربها برویمان بسته است.
حسین – ن هستم. به خدا از حرف پدر و مادرم و در و همسایه خجالت میکشم از بیکاری خسته شده ام یه راهی نشانم دهید از این جهنمی که برایم درست شده نجاتم دهید. اگر همین یه ذره ایمان را نداشتم شاید ده بار خود را مثل خیلی ها که تو شهرمون خودکشی می کنند خود را کشته بودم.
مهدی – ط هستم. لیسانس دارم به هر دری زده ام، ده آزمون شرکت کردم ولی خبری نشد شاید چون پارتی ندارم . آخرین آزمون هم استخدامی اداره اوقاف بود که ...
بهرام – م هستم. به امید اینکه کاری پیدا کنم ترک کرده ام و اکنون بیش از دو سال پاکی دارم ولی ظاهرا همه دربها به رویم بسته اند کار نیست .
هوشنگ – ک هستم. به هر جا که فکر می کنی برای کار مراجعه کرده ام شرکت نفت ، فرمانداری ، شهرداری با جواب منفی روبرو شدم شما بگویید برم دزدی کنم ؟ بروم مواد بفروشم ؟ برم قاچاق کنم ؟ چه کنم ؟ چه کنم ؟ ایا حق ما نیست زندگی کنیم ؟
رضا –ش هستم. به خدا ده سر عائله ام است با اینکه سنی ازم گذشته اگر کاری پیدا شود انجام می دهم. دو پسر و چهار دختر بیکار دارم. خرجی مان را یکی از دخترانم که توی بیمارستان کار می کند می دهد . سی سال توی ارتش خدمت کرده ام چندین ما سابقه حضور در جبهه دارم سه فرزند پسر بیکار در منزل دارم وقت ازدواج انها گذشته بچه هام دارند از بین می روند کار نیست چه کنند به کی پناه بیاروند نمیدانم ؟
معلم بازنشسته ام دو پسر تحصیل کرده در منزل دارم که بیکارند به هر کسی رو انداخته ام کاری از دست کسی برنیامده، تو را به خدا یه فکری به حال جوان های بیکار بکنید نگذارید از افسردگی حاصل از بیکاری به مسیر های ناسالم کشانده شوند .
محمدرضا نا ... هستم. تا حالا شده توی این تصمیم بمانی که کدوم بچه ات را بفرستی مدرسه درس بخواند، چون توان مالی نداری دو تا را به مدرسه بفرستی؟ تا حالا شده یک دست مانتو شلوار برای دو دخترت بخری و آنها هم نوبتی آن را بپوشند و بروند مدرسه؟ تا حالا شده شب از شرمندگی زن و چند بچه های صغیرت نتونی بروی منزل، چرا که چیزی برای شام توی خونه نداری و سفره ات خالی است. نه فکر نکنم اصلاً درد من را بفهمی. تا حالا شده بچه ات بیمار شده باشد و به خاطر نداشتن پول دوا و دکتر نتونی ببری دکتر و درد کشیدن بچه ات را به چشم خود ببینی؟ تا حالا شده حسرت خوردن یک آبگوشت توی دل بچه هات مانده باشد؟ مگر بچه های من با بچه تو چه فرقی دارند؟ فکر نکنم تو و امثال تو بفهمید درد من بیکار چیست؟ چون اگر می فهمیدی یه کاری برای ما می کردید. شماها فقط حرف می زنید و عمل نمی کنید. شما ها فقط زمان انتخابات ما را می خواهید، شما ها هیچ وقت درد دل ما را نمی فهمید ...اگر می فهمید زمانی که مسئولین کشوری برای بازدید می آیند چند نفر از ما را دعوت می کردید تا حرف دلمان را به آنان می زدیم، چرا که از شما کاری جز عادی جلوه دادن اوضاع کاری بر نمی آید و از میز و صندلی خود می ترسید، من مطمئن هستم اگر مسئولین کشوری بفهمند که ما چقدر بدبخت هستیم فکری به حال ما می کنند.
آری اینان رنج نامه، نجوا، ناله ها و فریاد ها و درد دلهای افراد انگشت شماری از چندین هزار شهروند بیکاری هستند- شاید سی هزار و شاید چهل هزار و شاید هم ...- که هر روز از این اداره به آن اداره مراجعه می کنند برای پیدا کردن ابتدایی ترین حقوق شهروندی خود یعنی شغل، یعنی حق زندگی. به هر کسی که فکر کنند که می تواند گره کور آنان را باز کند التماس می کنند ولی از آنجا که سالیان سال کسی نیامده است که برای حل این مشکل تدبیر جدی نماید لذا حرفه ای و شغلی برای آنان نیست و براحتی خوابیدن من و تو درب ها بر روی همه آنان بسته است. هر روز با طلوع افتاب امیدی دوباره می گیرند و در پایان وقت اداری نا امید و سرشکسته و نگران به منازل خود باز می گردند. زندگی آنان مانند یک رویایی پر تلاطم است چرا که زندگی انسان زمانی ارامش دارد که مایحتاج زندگی اش فراهم باشد ولی اینان کسانی هستند که شرمنده زن و بچه های خود هستند،شرمنده پدر و مادران پیر خود هستند.
آری حتم دارم اگر بجای تکه گوشتی که به عنوان قلب در درون سینه های برخی از مسئولین قلبی از جنس آهن بود از شدت این همه سوز و ناله برآمده از وجود این همه افراد جویای کار آن قلب آهنی ذوب می شد . حقیقتا با اینکه تا آنجاکه توانسته ام درد این قشر از جامعه را به هر طریقی فریاد زده ام ( با نامه نگاری های مختلف به مسئولین استانی ، کشوری و ....) اما این حرکت کافی نیست. چرا که سنبه من عضو شورای شهر آنقدر پر زور نیست . حل معضل بیکاری در مسجدسلیمان نیاز به یک نگاه ویژه و عزم ملی دارد و تا نماینده شهرستان درد این مردم را به جمع هیئت دولت نبرد تا برای احداث چندین کارخانه بزرگ در هئیت دولت و مجلس چانه زنی و رایزنی نکند تا فرماندار و سایر مسئولین شهری به موضوع بیکاری بصورت واقعی نپردازند تا زمانی که جسارت و شهامت چاشنی انتقال واقعیت تلخ معضل بیکاری به مسئولین ارشد نظام نشود ، تا زمانی که فقط بدنبال بالابردن آمار اشتغال هستیم این معضل حل نخواهد شد. نمیدانم آخر سر آه و ناله پدران و مادران ، فرزندان و همسران این افراد بیکار گریبان چه کسی یا کسانی را خواهد گرفت ولی این را خوب می دانم که ...
آری امروز بدون تعارف باید گفت که مشکل بیکاری در شهر مسجدسلیمان به دلیل بی تفاوتی و کم لطفی برخی از مسئولین شهرستان، استان و حتی کشوری به یک معضل مسئله ساز در آمده است که روزانه اخبار و نتایج تلخ آن از گوشه و کنار می شنویم و می بینیم رشد صعودی آمار های طلاق ،نزاع های دست جمعی ،گرایش به اعتیاد ، افزایش افراد مبتلا شده به بیماری افسردگی و در نهایت خودکشی ، کاهش قبولی در دانشگاه ها ، افت معدل تحصیلی ،مهاجرت های بی رویه که تنها دلیل آنان بیکاری بوده است ، کاهش صله رحم ، کم رنگ شدن برخی ارزش ها ، بالا رفتن سن ازدواج و گریز از ازدواج در جوانان، گسترش مشاغل کاذب ،گرایش به دستفروشی و ...
براستی چرا شهر ما باید بالاترین نرخ بیکاری را در استان و یقینا در کشور را داشته باشد؟! مسلماً صحیح ترین پاسخ این است که سالهای سال کسی یا کسانی در این شهرستان بر مسند هایی تکیه زده اند که در انجام وظایف خود کوتاهی نموده اند که پرداختن به این مبحث خود یک داستان پر غصه ای است و اما امروز ما مسجدسلیمانی پیش روی خود داریم که بیکاری در آن بیداد می کند. نرخی که حتی مسئولین از بیان میزان جمعیت بیکار در این شهر هراس دارند. مطمئن هستم اگر نماینده محترم شهرستان آماری از نرخ بیکاری در حوزه انتخابیه خود را در صحن مجلس اعلام می کرد و یا مستندی از این همه بدبختی ها را برای سایر نمایندگان تهیه و پخش می کرد، امروز شاید این همه مشکل و معضل بیکاری نداشتیم. آری امروز جوانان و خانواده ها از این موضوع بسیار رنج می برند و در هر خانواده چند دانشگاه رفته – تحصیل کرده و جویای کار وجود دارد و متاسفانه روز به روز به امار افراد بیکار افزوده میشود آن وقت در شورای اشتغال شهرستان مسجدسلیمان چه زیبا معضل بیکاری شهرستان به روی چند برگ کاغذ و در یک صورت جلسه برای همیشه حل و فصل می گردد و در پایان جلسه استاندار محترم " اعلام می نمایند از طریق دستگاه های مختلف در شهرستان سالی 6000 فرصت شغلی در شهرستان مسجدسلیمان ایجاد می شود . بدون شک یکی از این دستگاه ها اداره تعاون بوده است که تا این تاریخ 12 ماه است که بدون مسئول به حال خود رها شده است و باز یکی از این دستگاه ها صندوق مهر رضا (ع) بوده است که تاکنون 6 ماه است که اعتباری جهت پرداخت وام های تصویب شده خود که عموماً وام های اشتغال هستند ندارد و شاید هم یکی دیگر از دستگاهایی که ایجاد اشتغال می نماید شهرک صنعتی است که در خاموشی مطلق قرار دارد هر چند صادقانه می گویم جناب آقای مهندس خانچی در طول این مدت کوتاه اقدامات شایسته ای داشته اند.
اری این یک حقیقت تلخ و نگران کننده است و بر این اعتقاد بوده و هستم که آماری که از طرف مرکز آمار اعلام شده است به دلیل اینکه منابع آمارگیری (خوشه های آماری) از مناطقی چون هوانیروز، تلخاب، اسکاچ، کمپ کریسنت و غیره بوده است با آمار واقعی فاصله زیادی دارد و بدون هیچ شک و تردیدی می توان اعلام که مسجدسلیمان نه تنها در استان بلکه در کشور دارای رتبه اول نرخ بیکاری است و معاونت برنامه ریزی استانداری سازمان برنامه و بودجه سابق با انتخاب خوشه های نادرست با این توجیه یعنی انتخاب تصادفی نمونه های آمارگیری در عدم ارائه امار واقعی بیکاران در این شهر جفا و کم لطفی بزرگی باز به مسجدسلیمان کرده است .
بازار کار شهرستان مسجدسلیمان شهری که روزگاری نه چندان دور اساس صنعت نفت ایران و خاورمیانه از او برخاست بسیار نا امید کننده است بدون کمترین تردیدی در دولت نهم و دهم کار های بسیار ارزنده و شایسته ای صورت گرفته است و گامهای بسیار اساسی و زیر بنایی در خصوص حل مشکل بیکاری و کاهش نرخ بیکاری در سطح کلان کشوری و برخی مناطق و استانها بصورت ویژه برداشته شده است ولیکن متاسفانه در شهر ما یعنی مسجدسلیمان نمود خاصی مشاهده نشده است و از مهرورزی این دولت پر تلاش و عدالت محور سهم آنچنانی در این زمینه نصیبمان نگردیده است. براستی برایمان سئوال است ما مردم مسجدسلیمان در سند چشم انداز توسعه کشور چه سهمی داریم ای کاش آقای احمدی نژاد می فرمود در طول این چند سال سپری شده سهم مسجدسلیمان از این همه خدمات چقدر بوده است و برای حل معضل بیکاری جوانان این مرز و بوم چه کرده است.
اگر می گویید نه و نظرتان غیر از این است با هم یک نگاهی به گذشته تا حال می نماییم: در طول سال های گذشته دو پروژه سد سازی آن هم همجوار شهر مسجدسلیمان در شهرستان اندیکا داشته ایم که چندین سال است این پروژه ها به مرحله بهره برداری رسیده اند و تعداد افراد محدودی ایجاد اشتغال کرده است و یک کارخانه سیمان داشته ایم که با تمام سر و صدایی که در آن زمان ایجاد کرد کمتر از 400 نفر ایجاد اشتغال کرده و سایر دستگاه ها و نهاد ها هم در حد خیلی محدود و جایگزینی افراد بازنشسته نیرو جذب کرده است و از طرفی روز به روز به افراد متقاضی کار افزوده شده است.
البته چندی پیش (اگر مثل کلنگ زنی ها و افتتاحیه های قبل نباشد) به میمنت تلاشها و پیگیری های مستمر برخی از مسئولین شهری از جمله امام جمعه محترم شهرستان حاج آقا امینی که الحق و انصاف خود شاهد عینی زحمات و خدمات شبانه روزی وی بوده و بارها جهت به ثمر نشاندن برخی از وعده های مسئولین زحمت سفر به پایتخت و دیدار و جلسات مستمری با مسئولین تراز اول نظام را به خود داده است که از آن جمله می توان به مبحث احداث کارخانه آلومینیوم سازی، احداث کارخانه پتروشیمی، مبحث تامین اعتبار برای گاز رسانی، مبحث مشکلات و کمبودهای حوزه ورزش، بحث آب رسانی شهرستان، بحث جاده های مواصلاتی شهرستان، بحث جاده میانبر و مبحث جاده کمربندی و ... اشاره نمود و از طرفی پیگیری های فرماندار محترم، ریاست و اعضای محترم شورای شهر و عنایت دولت دکتر احمدی نژاد تدبیری گردید و بالاخره کلنگ پتروشیمی مسجدسلیمان پس سالها انتظار و چندین بار افتتاح بدون نتیجه باشد بالاخره بر زمین زده شد و امیدی را در دلهای نا امید افراد جویای کار ایجاد کرد. البته اگر ادامه مسیر هم با سلامت دنبال شود و این کارخانه هم نشود حلال مشکلات بیکاری افراد غیر بومی.
و اما نکته قابل توجه ای که باید مد نظر مسئولین شهری الخصوص فرماندار بعنوان ریاست کمیسیون اشتغال شهرستان باید تمام توان خود را بگذارند که این پروژه حالت عملیاتی و اجرایی پیدا کند و از طرفی تا زمانی که فرد و یا افراد بیکاری در این شهرستان وجود دارند اجازه اشتغال به افراد غیر بومی داده نشود و پیگیری مباحث دیگری مانند احداث کارخانه آلومینیوم سازی که ریاست محترم جمهوری دستور آن را صادر نموده بودند و از طرفی شهرک صنعتی از این حالت سکوت و خاموشی خارج شود چرا که در همه جا با ایجاد شهرک صنعتی و رقابت پذیر کردن واحدهای تولیدی و فراهم کردن زمینه اشتغال برای جمعی از شهروندان فراهم می شود و لیکن متاسفانه بنا به خیلی از دلایل از جمله رها بودن اداره تعاون و شهرک صنعتی در مسجدسلیمان در خاموشی مطلق بسر می برد و اگر بنگاه های زود بازده که حرکت بسیار خوبی بود که از سوی دولت محترم صورت گرفت هر چند خیلی سریع تقریبا متوقف شد و اگر نسیمی از آنان در شهر ما بوزد و از طرفی با توسعه راههای مواصلاتی شهر از حالت بن بست خارج شود و صنعت گردشگری و توریستی در شهر جان دوباره ای بخود بگیرد و با اتخاذ یک سیاست واحد بین مسئولین دستگاههای مختلف از افراد دارای سرمایه های کلان جهت سرمایه گذاری در بخش های مختلف به این شهرستان دعوت شوند شاید بتوان امیدوار بود که نرخ بیکاری کاسته و شکسته شود و انتظار است در این زمینه مسئولین در دفاع از حقوق شهروندان جسارت بخرج داده و درد مردم را فریاد بزنند نکند. مثل مراسم بهره برداری از طرح آبرسانی گدار تا تنگ مو وقتی مدیرعامل سازمان آب برق خوزستان، مهندس رضا زاده از سر بی اطلاعی و یا اخبار نادرستی که در اختیار ایشان قرار گرفته بود اعلام نمودند امروز 80 درصد مناطق و محلات مسجدسلیمان از آب 24 ساعته بر خوردار هستند و این در حالی بود که ساکنان خیلی از مناطق تنها روزی دو ساعت آب دارند و تعداد زیادی از مناطق هنوز هم با کمبود آب مواجه هستند، کسی لام تا کام باز نکرد. سئوال اینجاست چرا کسی اعتراض نکرد و با سکوت خود یک دروغ بزرگ را تائید کردند و این یعنی کم لطفی در حق مردم تشنه لب مسجدسلیمان. آری اگر این برادر عزیز می فرمودند که در کوچه پس کوچه های مسجدسلیمان آب از طریق لوله های شکسته و فرسوده 24 ساعته رها شده است قابل قبول و حرف پسندیده ای بود شاید باز با مطالعه این مطلب من برخی از دوستان و عزیزان گلایه مند شوند که شما نباید این همه از کاستی ها و نا امیدی ها بگویید ولیکن واقعاً شاید برخی از محرومیت مسجدسلیمان بواسطه همین نگفتن ها و کتمان کردن ها باشد . باید برخی واقعیت های تلخ به سمع و نظر مسئولین نظام رسانده شود تا در برنامه های خود جایی برای مسجدسلیمان فراموش شده در نظر بگیرند و البته نباید از کارهای ارزنده و بی نظیری هم که در طول سالهای اخیر بواسطه زحمات و تلاشهای مسئولین دلسوز استانی و شهرستانی صورت گرفته غافل شد. به امید اینکه روزی مسجدسلیمانی آبادتر از گذشته داشته باشیم.
* عضو شورای اسلامی شهر مسجدسلیمان