تاریخ انتشار: ۱۶ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۳:۵۳
کد خبر: ۲۱۳۲۱
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
تملق، یک مطلب آموزشی و چند نکته / عکس
طی چند روز گذشته به تناوب چند نفر از همکاران مطبوعاتی من را به خواندن مطلبی در ستون معروف یک روزنامه محلی توصیه کردند. به دلیل جذابیت مطلب و داشتن جنبه آموزشی! برای خبرنگاران نوآموز تصویر مطلب ذکر شده ...
یکم: تملق در لغت به معنای اظهار دوستی و علاقه ظاهری و زبانی است که از فروتنی گوینده حکایت دارد یعنی تملق، گفتاری نرم و لطیف است که در هواخواهی و تقویت از دیگری آشکار می‌شود. از این رو شخص متملق به آنچه که در قلب خود ندارد، تظاهر می‌کند. درواقع تملق نوعی رفتار منافقانه و دورویی است که مخاطب را در ارزیابی و شناخت خود به اشتباه می‌اندازد تا او متملق را دوستدار خود به حساب آورد.
شخص متملق با اظهار محبت فوق‌العاده با عبارت‌ها و کلمات دلنشین جای تردید برای مخاطب باقی نمی‌گذارد که در دوستی و همدلی خود پایدار است. بعضی از تملق‌گویان در زبان‌بازی و جذب دیگران بسیار هنرمندند آنچنانکه شنونده را درباره توانایی‌ها و صفات خود به اشتباه می‌اندازند.
در ادبیات گفتاری فارسی کلمات دیگری نیز وجود دارند مثل چاپلوسی، مدح، ثنا، تعریف، تمجید، تحسین و تجلیل که هیچکدام به اندازه تملق و چاپلوسی کاربرد سوءاستفاده ندارند.
چاپلوسی در مدیریت یکی از آفت‌های بزرگ است چرا که باعث خودفراموشی، خودبزرگ‌بینی و خودخواهی در فرد مقابل می‌شود. فرد یا افراد متملق زمینه‌های انتقاد درست و منطقی را از بین می‌برند تا آنجا که از نگاه رفتارشناسی برای یک مدیر یا یک دوست دیگر گوشی نمی‌ماند تا راهنمایی‌ها و دلسوزی‌های مخلصانه را بپذیرد.
احمق را تملق خوش آید، همانگونه که لاشه‌ای با دم فربه می‌شود. این بیان زیبای سعدی آسیب‌شناسی تملق در مورد مخاطب است چراکه وقتی فردی که دارای صفات و ویژگی‌های تملق نیست آنها را باور کند، دیگر نمی‌شود او را با واقعیت‌ها رو به رو کرد و او را آماده کرد تا خود را اصلاح کند.
امام خمینی (ره) بیان بسیار اندیشمندانه‌ای در صحیفه امام در صفحه 363 درباره طرد چاپلوسان توسط مسوولان دارند تا مبادا اندک اندک متملقان و چاپلوسان در پست‌های کلیدی نفوذ کرده و به عنوان مشاوران نزدیک شناخته شوند. ایشان می‌فرمایند: به خدا باید پناه برد و از او استمداد کرد. همه دست‌اندرکاران به ویژه رییس‌جمهور باید از چاپلوسان دغلباز و زبان‌بازان حیله‌گر برحذر باشند و مشاوران خود را از اشخاص سابقه‌دار که تعهدشان قبل از انقلاب مشهود بوده است انتخاب کنند. (1)

دوم: طی چند روز گذشته به تناوب چند نفر از همکاران مطبوعاتی من را به خواندن مطلبی در ستون معروف یک روزنامه محلی توصیه کردند. به دلیل جذابیت مطلب و داشتن جنبه آموزشی! برای خبرنگاران نوآموز تصویر مطلب ذکر شده در زیر می آید:



سوم: هفته گذشته خودروی خود را جهت شستشو به کارواشی در اهواز بردم. مبلغ 10 هزار تومان هزینه مربوطه را به متصدی آن پرداخت کردم. هنگام خروج کارگران کارواش به سمت من آمدند و درخواست انعام کردند. به آنها گفتم شما که از صاحب اینجا حقوق می گیرید، انعام برای چیست؟ در جواب شنیدم: ما از شهرستان به اینجا آمده ایم، اینجا حقوقی بسیار بسیار کم به ما می دهند و صاحب کارواش گفته بیشتر از این نمی توانم به شما حقوق بدهم، هنر خودتان است؛ هرچقدر از مشتریان انعام گرفتید نوش جانتان.
متاسفانه اخیرا آفت مشابهی در بدنه مطبوعات رسوخ کرده است که البته قبلا منحصر به چند نفر مشخص و شناخته شده بود. برخی از مدیران مسئول و یا مستاجران مطبوعات حق و حقوق خبرنگاران را آنطور که باید پرداخت نمی کنند. خبرنگار هم برای تامین معاش روی به تعریف و تمجید از این و آن می آورد و با دریافت صله ای–نه در حد تقدس قلمش- از مدح شونده، توشه ای جمع می کند برای گذران زندگی و معاش.
گرچه حال روز برخی از مطبوعات که واقعا در انتشار خود مانده اند سوای از این ماجراست، اما روی سخن با مطبوعه هایی است که از این سو با نیروی انسانی به بهانه اوضاع بد اقتصادی چنین برخورد می کنند و از سوی دیگر دم خروس فعالیت های کلان اقتصادی شان بیرون زده است.

چهارم: بارها دیده ایم که در عرصه ورزش خیلی ها که احساس می کنند موقع رفتنشان هست از ورزش خداحافظی می کنند، هرچند در اوج شهرت و محبوبیت. همین سبب می شود آخرین تصویر باقیمانده از آنها در ذهن علاقمندان تصویر یک قهرمان باشد . اما عده دیگری در برابر این احساس مقاومت می کنند و روزی با اجبار شعارهای مردم از صحنه خارج می شوند و تصویری را که نباید در ذهن علاقمندان به جای می گذارند. این احساس درونی، قانون نانوشته ای است که شاید بتوان آن را به اهالی قلم هم تعمیم داد.

پنجم: بیان کردن برخی مسائل و اصطلاحات مطرح شده در کوچه و خیابان  که توجیه عقلی و شرعی ندارند و ورود به مسائلی شرعی که از حیطه تخصص، عقل و شعور ما بیرون است هر چند در قالب شوخی  در رسانه ها، می تواند بعضا ما را به ورطه خطرناکی بکشاند. چه که رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) فرمودند:« به درستی که من مزاح و شوخی می کنم، ولی در مزاح و شو خی کردن آنچه می گویم حق است ومطابق واقع» و در جایی دیگری فرموده اند: « همانا شرک خفی تر از راه رفتن مورچه در يک شب تاريک بر روی تخته سنگی سياه است».

ششم: لازم است برخی مسئولین بدانند که برق سکه هایی که خرج برخی مطالب می کنند برای مردم کاملا آشنا و هویداست.

 1- خبرانلاین / مجید ابهری

:
:
:
آخرین اخبار