تاریخ انتشار: ۱۶ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۷:۵۵
کد خبر: ۶۰۱۳۹
تعداد نظرات: ۱۰ نظر
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
قصه یک خانواده اهوازی در روزهای عید؛
هیس، اینجا بیمارستان است!
اما مرد چیزی نمی شنید. پرده ای از اشک هایی که در تمام این چند روز، آهسته و پنهان از همه، گاهی فرو می ریختند، حالا مانند سیلی که چیزی جلودارشان نباشد، جلوی دید مرد را پوشاندند. چقدر ساده تمام شد. یعنی مگر می شود که به همین سادگی و در اثر یک بیماری از دیدن همیشگی همسرش محروم شود؟ حالا که خودش بود و می دید، اما بچه هایش را چگونه آرام کند، به آنها چه بگوید؟ چگونه توضیح دهد که اگر یک پزشک دلسوز و متعهد در همان روز اول وجود داشت، مادرشان اکنون در کنارشان بود و دست مهربانش بر سر آنها
خوزنیوز/ مهناز شاکری زاده: زن از درد به خود پیچید و فریادی دیگر کشید. ناله هایش در فضای بیمارستان پژواک شد و چون اندوهی دوباره به خودش باز گشت. چند دکتر و رزیدنت جوانی که هرازگاهی بالای تخت او آمده بودند، ناکام از تشخیص درد، فقط برای او مسکن تجویز کردند.هربار که زن به این بیمارستان مراجعه کرده بود، با نسخه هایی مشابه به خانه روانه اش کرده بودند اما هیچکدام فایده نکرده و او همچنان درد می کشید.
روز سوم عید بود و حالا پنج روز می شد که زن گرفتار درد و ناامید از همه دوا و درمان ها بر روی تخت بی تابی می کرد. او تقریبا به همه بیمارستان های اهواز مراجعه کرده و پاسخ ها و نسخه های مشابه دریافت کرده بود. بنظر می رسید که دچار بیماری ناشناخته و صعب العلاجی شده که تاکنون نمونه آن در این شهر سابقه نداشته است.
همسر بیمار، پریشان و سرگردان بود که چه کاری دیگری می توانست انجام دهد تا رنج او را پایان یا دستکم کاهش دهد.اما به هر دری که می زد با این پاسخ ها روبرو می شد:
- باید خوب می شد، عجیبه! حالا بازم داروهاش رو بخوره ببینیم چی می شه.
-اه، اینو که باز اُوردید، مگه خوب نشده، لابد داروهاش رو نخورده، بیا نسخه جدید رو بگیر، خوب می شه.
- عجب! البته ممکنه که کمی تمارض هم باشه، ببینم، سابقه مشکلات روانی یا استفاده از روان گرد ها رو که نداره؟
- عیب شما اینه که زود می خواید خوب بشید، بابا کمی به این قرص و دارو فرصت بدید، هی نیاید بیمارستان...
- این چیزیش نیست که... کمی درد شکم و زیر شکمه ، این همه داد و فریاد که نداره ، تازه بدتر هم می شه با این فریادها ، قرص ها رو بگیر و سرساعت بخوردش بده، مگه نمی بینه عیده، این همه مرض و مریض، و تک و توک دکتر، وقت ما را نگیر...
این بهترین پاسخی بود که تاکنون به او داده بودند. عید بود و بیشتر دکترها در مرخصی بودند. حق هم داشتند. مگر آنها آدم نبودند که کنار خانواده های شان باشند. اما وقعا مشکل این نبود. مشکل این بود که همه دکترها در پنج یا شش بیمارستانی که زن را دیده بودند، نتوانستد تشخیص دهند که او چه ناراحتی دارد. مرد فکر کرده بود که برود تهران یا اصفهان اما در این تعطیلات و با این گرفتاری هایی که تهیه بلیط و هتل و این جور چیزها دارد، ترجیح داد تا چند روز دیگر هم بگذرد.
اما آن شب درد زن به درجه ای رسید که دیگر مرد را هم به گریه انداخت. او را به بیمارستان برد و باز همان پاسخ ها را شنید. در میان پزشکان، پزشک جوانی که مرد تا آن موقع ندیده بود، نزدیک آمد و زن را معاینه کرد.
- پرونده هاش رو بدید
کمی بعد رو به مرد کرد و گفت:
-اینا که همش قرص و دواست، عکساش کو، سونوگرافی، اسکن و این جور چیزا؟
اما مرد چیزی نداشت.
- منظورت چیه؟ یه هفته است که این زن داره درد می کشه و اون وقت هیچ کاری نکردن؟ حتی یه عکس هم نگرفتن؟
فریاد های دکتر جوان همه پرستارها و رزیدنت ها را متوجه کرد. حالا چند دکتر دیگر هم آمده بودند.
- این زن عمل فوری می خواد. تشخیص من اینه.
مرد متوجه شد که دکترهای دیگر مضطرب هستند و از اینکه این دکتر جوان تشخیص پیشین آنها را دچار تردید کرده، ناراحت هستند. خود او هم فکر نمی کرد که زن نیاز به عمل داشته باشد. ولی دکتر جوان خیلی روشن هشدار می داد:
- اگه فوری عمل نشه از دست می ره، تا همین الانش هم دیر شده.
بالاخره نظر دکتر جوان غالب شد و زن را به اتاق عمل بردند. لحظات سختی برای مرد بود. اگر همسرش نیاز به عمل داشت چرا دکترهای دیگر این را تشخیص نداده بودند؟
حالا نزدیک به دو ساعت از عمل گذشته بود. دکتر جوان در حالی که هنوز لباس های اتاق عمل را به تن داشت به کنار مرد آمد:
- دعا کن،هر کاری که تونستم انجام دادم، ولی اوضاع جالب نیست
- یعنی می گید؟
- متاسفانه با تشخیص دیر هنگامی که داده شد، کاری از دست من بر نمی اومد جز همین که انجام شد. عفونت در ناحیه تخم دان ها و لوله رحم خیلی پیشرفت داشته، طوری که اونها رو سیاه کرده.
- آخه حتما باید راهی باشه؟ هست دکتر؟
- اگه دو یا سه روز پیش عمل می شد، راهی بود ولی ...
جمله دکتر جوان کامل نشده بود که از بلند گوی بخش او را چند بار صدا کردند. با عجله رفت. نیم ساعت یا کمتر، با غمی که در چهره دکتر جوان بود، مرد احساس کرد که چیزی در درونش فرو می ریزد.
- متاسفم، هر کاری که می شد انجام دادیم. بیماری پیشرفت زیادی کرده بود. تسلیت می گم.
اما مرد چیزی نمی شنید. پرده ای از اشک هایی که در تمام این چند روز، آهسته و پنهان از همه، گاهی فرو می ریختند، حالا مانند سیلی که چیزی جلودارشان نباشد، جلوی دید مرد را پوشاندند. چقدر ساده تمام شد. یعنی مگر می شود که به همین سادگی و در اثر یک بیماری از دیدن همیشگی همسرش محروم شود؟ حالا که خودش بود و می دید، اما بچه هایش را چگونه آرام کند، به آنها چه بگوید؟ چگونه توضیح دهد که اگر یک پزشک دلسوز و متعهد در همان روز اول وجود داشت، مادرشان اکنون در کنارشان بود و دست مهربانش بر سر آنها.
زمان می گذشت و مرد همچنان تصمیمی برای برخاستن نداشت. حجم سنگینی از بغض و اندوه فراق زن بر دلش فشار می آورد. از ته راهرو فامیل و بستگان با عجله می آمدند. با چشمان اشکبارش به اتاقی می نگریست که زن جوانش برای همیشه در آن آرام گرفته بود. بر روی در اتاق پوستری به چشم می خورد که در زیر پرده ای از اشک هم دیده می شد، پرستاری زیبا که انگشت اشاره را بر لبانش نهاده و همه را به سکوت دعوت می کند، هیس! اینجا بیمارستان است!
غیر قابل انتشار: ۳
در انتظار بررسی: ۱۴
انتشار یافته: ۱۰
مردانی
|
ROMANIA
|
۰۰:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
0
14
گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار
محمد
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۰:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
0
6
...؟جواب اون زن رو در اون دنیا چطور میخوان بدن؟چرا مسئولین اقدامی نمیکنن تا واسه بقیه عبرت بشه؟البته اینم بگم تو کشورمون از این جور دکترا زیادپیدا میشه.
بعنوان یک خوزستانی بهتون تسلیت میگم.
بهروز
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
0
5
سلام
واقعاً چرا باید اینطور بشه کسی نیست به داد این مردم برسه من تا حالا مورد های زیادی در باره ی سهل انگاری - بی توجهی - تشخیص نادرست و... از دکترهای اهواز شنیدم . مورد های زیادی دیدم که بیمارشون رو بردن تهران یا جای دیگه تشخیص دیگه ای دادن که زمین تا اسمون با تشخیص پزشک های اهواز فرق داشته . تو را به بخدا فکری به حال این مشکل بکنید همه مردم که نمی تونند بیمارشون رو ببرن تهران یا جای دیگه
وزیر محترم بهداشت و مسئولین مربوطه چاره ای بیندیشید.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
0
9
این اتفاق باره اول و دوم نیست که رخ میده تو بیمارستانهای اهواز واقعا متاسفم
ناشناس
|
-
|
۱۳:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
0
4
در اهواز نبود مدیریت و بی توجهی به حقوق شهروندان بیداد میکنه و در بیمارستان های این شهر و مطب دکترها هم این بی احترامی بیشتر نمود داره و دردناک تر هست چون با جسم و روح و جان آدم سر و کار داره.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۴:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
0
5
سلام شبیه این جریان سه سل پیش برای من توی بیمارستان ...اهواز پیش اومد که خانم باردار بود از طریق یکی از دوستان فهمیدیم که دکترش توی اون بیمارستان در ایام دو سه روزه تعطیلات عید فطر کشیک است خانمم دردش گرفت هر چی مراجعه میکردیم بیمارستان دکترش میگفت هنوز وقتش نشده برید بعد از تعطیلات بیاید مطب ، خانمم سه روز درد کشید اخرش بعد از تعطیلات رفتیم یه پولی گرفت بعدش نامه داد که زود ببریدش بیمارستان وقتش اما چه فایده بچه مرد شانس اوردیم زنم از دست نرفت خلاصه هر کجا مراجعه کردیم برای شکایت فایده نداشت اخرش یکی از کارمندان نظام پزشکی گفت بابا برو خدا رو شکر کن اینا همه دکتر هستن پشت هم هستن فایده نداره برو خدا رو شکر کن زنت زنده مونده
محموددزفولی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۴:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
0
5
موقعی که پزشکا اونقدر پول در بیارن که بجای آپدیت کردن اطلاعاتشون ندونن پول ها رو چیکارشون بکنن و برن دنبال مجتمع سازی انتظار زیادی نباید داشت.
ایمان
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۵:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
0
3
ای بابا این چیزها که دیگه تکراری شده.
ابراهیم
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۱:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
0
5
باید دکترهایی که بیماری این خانم تشخیس اشتیاه داده و دارو هم تجویز کردند!!! شناسایی و پروانه آنها باطل بشه
چون آنها برای حفظ جان مردم قسم خورده اند و نه پول ویزیت پرداختی مردم..
خوز نیوز پیگیری کن.
خوزستان
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۸
0
6
بابای منم به خاطره سهل انگاری دکترهای اهواز ناشنوا شد خوبه که جونشو از دست نداد . تجویزی که دکترهای اهواز با دکترهای تهران برای بابام انجام دادن زمین تا آسمون بود،بابای من با دارو خوب میشد چندین بار بی خود عمل شد چیزی که دکترهای تهران را به تعجب وا داشت.
متاسفانه تعدادی از پزشکهای اهواز به دنبال طبابت و مدوای مریض نیستن به چیزی که فکر میکنند پوله. جدیدا هم بعضی پزشکان خوزستان پیمانکار ساختمان شدن و طبابت شغل دوم آنهاست
توصیه ی من به دکترهای اهواز اینه که جان انسانها براشون عزیز باشه، فکر کنند این آدما عزیزانه خودشون هستن ، آیا دوست داشتن با جان جگر گوشه هاشون اینطور بازی بشه ؟ پزشکان اهواز دانششونو به روز کننددر سمینارها بین المللی پزشکی شرکت کنند فقط به دنبال مال دنیا نباشند با جان انسانهابازی نکنند آخرتی هم وجود داره .
:
:
:
آخرین اخبار