شبکه های اجتماعی به مانند نهرهایی هستند که سرچشمه شان جای دیگری است .
شبکه های مجازی اجتماعی ، از دل تمدن غربی ، مطابق با معیارهای تمدن غربی و سبک زندگی غرب برآمده اند.
اما مشکل ما وجود شبکه های اجتماعی نیست ، بلکه نوع و نحوه ی استفاده از این شبکه هاست .
این شبکه ها "فرع" هستند و "اصل" جایی دیگر است .
باید در پی خشکاندن منشأ و سرچشمه باشیم ، نه بستن مسیر نهرها ، زیرا که
نهر به هرحال راه و مسیر خود و روزنه ی نفوذ خود را پیدا و باز نموده و به
شکل های مختلف به جریان خود ادامه می دهد.
باید نگران این نکته باشیم که نکند هر کدام از این نهرهای جاری ، از پشت
سدها و موانعی که در برابرشان ایجاد می کنیم ، سر ریز کنند و یا به یکباره
حصار پیش رو را بشکنند و ناگهان طغیان نمایند و با شدت بیشتری ، چون سیل
بنیان کن مصیبت های دیگری را پدید آورد .
هم اکنون به نقطه ای رسیده ایم که محتوای این شبکه ها "توسط کاربران" تهیه ،
تولید و منتشر می شود و پدید آورندگان این شبکه ها فقط بستر را فراهم کرده
و بهره برداری از آن و چگونگی و نوع و نحوه ی استفاده از آن را به کاربران
سپرده اند .
بنابراین ، عمده ی رسالت ما می بایست تغییر کیفیت و محتوا باشد ، که آن هم
در اختیار ما و کاربران ماست . هر چند که به یقین ، پدید آورندگان شبکه های
اجتماعی ، حتماً کاربران موافقی هم داشته و عواملی را برای نفوذ محتوایی
تربیت کرده و به کار گرفته اند ، لیکن هدف مهم ما باید روی این نکته متمرکز
باشد که حضور کاربران هموطن در این شبکه ها را به حضوری مفید و ارزش آفرین
و پاک و تأثیرگذار تبدیل کنیم .
مقابله ی فنی می تواند مؤثر باشد ، اما تا حدودی . همانگونه که تا کنون هم
اینگونه بوده است و مشابه آن را در فیلتر کردن بسیاری از سایت ها دیده ایم .
به راستی آیا فیلتر نمودن سایتها به معنای تمام و کمال کارآمد بوده است؟
آیا انواع و اقسام فیلترشکن ها که در واقع کلید بازگشایی فیلترها و تولید
شده توسط خود طراحان و تولید کننده گان همین شبکه های اجتماعی بوده اند را
میتوان نادیده گرفت؟
باید در پی راهکارهایی باشیم که حضور و فعالیت کاربران و مخاطبین شبکه های اجتماعی را به حضوری "اسلامی" و ارزش ساز تبدیل کند .
محدود سازی فنی و محتوایی راه حل نیست و از جهتی نیز این امر بخشی از آن
هدفی است که غرب و آفرینندگان این شبکه ها به دنبال آن هستند ، که تولید و
فروش انواع و اقسام وی.پی.ان و فیلتر شکن و تبلت و گوشی موبایل سازگار با
این نرم افزارها و ... از جمله ی این اهداف است .
مطمئن هستیم هر آنکس که این شبکه ها را ساخته و پرداخته نموده ، فکر
اینجای کار را هم کرده است و تدبیر عبور از موانع احتمالی و محدودیت های
فنی را هم اندیشیده است .
نهایت قضیه این است که فیسبوک ، تویتر، واتسآپ، وایبر و سایر فضاهای
مجازی ، در تضاد کامل با ارزشهای اخلاقی و اعتقادی ما بوده و اصلاً آمده
اند تا موجب بروز ناهنجاریهای اجتماعی و اخلاقی و دینی در ایران و سایر
کشورهای اسلامی شوند ، در این صورت باز هم در چنین شرایطی ایجاد شبکههای
اجتماعی "امن و اخلاقی" و "تغییر کیفیت و محتوا" و " بومیسازی شبکههای
اجتماعی " مناسب ترین راهکار برای اسلامیشدن و ارزشی شدن فضای مجازی و
ارتباطی است.
شاید افزایش حضور جمعیت کاربران موافق با ارزشهای پاک دینی و اخلاق مدار ، سیطره ی کاربران
توانمند در ترویج دین ، دلسوزان و علاقمندان و حامیان انقلاب و نظام اسلامی
، مروجان راستین فرهنگ انسان ساز و کمال آفرین دینی و عقیدتی ، و ایجاد
فضایی سالم برای گفتمانی سالم ، روشنگر و موافق در همه ی حوزه ها مؤثر تر و
سازنده تر واقع شود .