تاریخ انتشار: ۰۷ آبان ۱۳۹۳ - ۰۰:۰۱
کد خبر: ۷۳۷۰۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
همسر شهید احمد رستگار :
تنها پاداش برای احمد همین شهادت بود
شهید احمد رستگار در سال 1335 در خانواده ای مذهبی متولد شد وی دوران ابتدایی را در دبستان خیام یا همان شهید شالباف  و دوران متوسطه را در دبیرستان های سعدی و شهید مصطفی خمینی اهواز گذراند.

شهیدرستگار فعالیتهای مذهبی خود را با ورود به مسجد آغاز کرد و با حضور درکتابخانه مسجد، آنجا را به محلی برای رشد خویش و دیگر فرزندان اسلام مبدل ساخت.

برای آشنایی با گوشه هایی از شخصیت این شهید والامقام عرصه رسانه با خانم منصوره رشاد همسر شهید رستگار به گفت‌وگو نشستیم.

*: ضمن تشکر از حضورتان؛ شهید رستگار از شهدای رسانه است که با وجود رسانه ای بودن، در جامعه کمتر به شخصیت این شهید پرداخته شده است، درباره زندگی همسرتان بفرمایید.

 احمد از شروع جنگ در جبهه ها حضور داشت و تمام تلاش خود را می کرد تا رشادت های رزمندگان را به تصویر بکشد، وی فعالیت خود را از سال 1360و به عنوان صدابردار پخش در صدای جمهوری اسلامی ایران مرکز خوزستان آغاز کرد.

ولی وقتی توانایی و مهارت خود را در فیلمبرداری و تصویربرداری نشان داد در صدا وسیما به عنوان فیلمبردار مشغول به کار شد.

*: شهید رستگار دوره هایی در زمینه فیلم برداری دیده بود؟

همسرم بدون اینکه آموزش خاصی ببیند به بهترین وجه در عرصه تصویربرداری فعالیت می کرد و توانایی زیادی در فیلمبرداری داشت و با هر دوربینی به راحتی کار می کرد.

او سلاح گرم همراه نداشت اما همیشه با در دست داشتن دوربین تصاویر مناطق جنگی را مخابره می کرد و در ماموریت ها حضور فعال داشت.

احمد برای بچه‌های مسجد، پدری مهربان بود

*: درباره خلق و خوی شهید بفرمایید؟ با خانواده چطور رفتار می کردند؟

 احمد فردی صبور و ساکت بود و همیشه تبسم بر لب داشت. زیاد صحبت نمی کرد و بیشتر مرد عمل بود او در مسجد با بچه ها خیلی کار می کرد و با آنها صمیمی بود، بچه ها هم ایشان را دوست داشتند.

معتقد بود که خیلی باید با این بچه ها کار کرد، اینها آینده انقلاب هستند، او مانند پدری مهربان برای بچه های مسجد بود.

با هزینه شخصی خود کتابخانه مسجد حجازی اهواز را راه اندازی و تجهیز کرده بود و برای بچه ها اردوهای مختلف برگزار می کرد.

وقتی شهید رستگار به جبهه می رفت بچه ها هر روز به خانه ما می آمدند سراغ او را می گرفتند، با اینکه مسجد از خانه فاصله زیادی داشت ولی تاکید می کرد که اهل خانه و بچه ها حتما در نماز جماعت مسجد شرکت کنند.

شهید با برادر و خواهرهایش بسیار مهربان بود و هر کمکی لازم بود برای آنها انجام می داد و آنها نیز بیش از پدر با برادر خود راحت بودند.

*: درباره فعالیت های فرهنگی شهید رستگار بفرمایید؟ چه فعالیت های می کردند؟

 احمد معتقد بود که مساجد می توانند نسل جوان را از منجلابی که استکبار جهانی برای آنها فراهم کرده است نجات دهد وی به حضور بچه ها در مسجد بسیار توجه می کرد و در مسجد برنامه های مختلفی برگزار می کرد.

برگزاری نمایشنامه تا فراهم نمودن فیلم و تدارکات اردوهای کوتاه و یا دراز مدت چه در زمان طاغوت و چه بعد از انقلاب از برنامه هایی بود که شهید رستگار برای بچه مسجدی ها انجام می داد.

شهید رابطه خوبی با بچه ها داشت. در اردوها چهره همیشه خندان و مصمم احمد و فعالیت مخلصانه او همیشه راهگشای بچه های مسجد بود.

اعلامیه های انقلاب را در سوراخ دیوار جاسازی کرده بود/رونویسی اعلامیه ‌های امام با دست خط‌های متفاوت!

*: به فعالیت های قبل از انقلاب شهید هم اشاره کردید، درباره این فعالیت ها بیشتر توضیح دهید؟

 بله، شهید رستگار در فعالیت های قبل از انقلاب اسلامی هم شرکت داشت چون در محله آنها دستگاه تکثیر و کپی وجود نداشت، به همراه جوانان محل اعلامیه های حضرت امام(ره) را با دست خط های مختلف رونویسی می کردند تا رژیم نتواند بفهمد که چاپ و توزیع اعلامیه ها کار چه کسی بوده است.

آن زمان در درب ورودی حیاط خانه جا زنگی کوچکی داشتیم که اعلامیه ها را داخل آن سوراخ در دیوار جاسازی می کرد تا کسی نتواند آنها را پیدا کند؛ یا اینکه یک سری کتابهای قطور می خرید، برگ های وسط آنها را درمی آورد و اعلامیه های امام راحل را داخل کتاب می گذاشت جوری که انگار برگه های خود کتاب بود و از این طریق اعلامیه های امام را در اهواز پخش می کرد.

*: شهید رستگار چگونه از مسجد حجازی به سمت جبهه رفت؟

 شهید با آن احساس تکلیف همیشگی با همراهی جمعی از برادران دیگر به فکر ایجاد شورای هماهنگی مساجد اهواز افتاد و با همکاری شهید موسی اسکندری و بچه های مساجد توانست نقش فعالانه ای در پیشبرد این نهاد انقلابی و فعال کردن مساجد اهواز ایفا کند.

روز و شب و آمال و آرزوهایش را جهت پیشبرد شورای هماهنگی مساجد اهواز تحت الشعاع قرار داد و با شروع جنگ تحمیلی از نخستین کسانی بود که فعالانه در جهت ایجاد و تثبیت ستاد مقاومت مساجد به فعالت پرداخت.

وی همگام با برادرانی که از مسجد برای دفاع از اسلام به خرمشهر و آبادان می رفتند به آنجا رفته و به عنوان یک بسیجی در نبرد شرکت می نمود او در سنگر مسجد و ستاد مقاومت به عنوان مسئول ستاد شب و روز فعالیت می کرد.

احمد، دشواری‌های جبهه را برای ما نقل نمی‌کرد

*: برای شما حضور مستمر شهید در جبهه ها سخت نبود؟

 خیر، احمد دشواری های جبهه را برای اینکه ما نارحت نشویم اصلاٌ به خانه منتقل نمی کرد.

آخرین باری که به خانه برگشت، 40 روز مرخصی داشت. می خواستیم برویم مسافرت، اما وقتی شهید غلامرضا رهبر به ایشان خبر داد که به نیرو نیاز دارد، اعلام آمادگی کرد وحاضر نشد از مرخصی خود استفاده کند و بدون معطلی با آنان همراه شد.

قبل از رفتن در خانه به من گفت: بچه ها نیرو لازم دارند، شما چه می گویید؟ من هم که همیشه سعی می کردم کاری نکنم که ایشان در رفتن به جبهه مردد باشد، گفتم: هرچه شما صلاح می دانید و شهید رستگار جواب داد پس اگر اجازه بدهید من می روم.

با اینکه قرار بود فردای آن روز به سفر برویم، ایشان وسایل خود را جمع کردند و به جبهه برگشتند و این سفر به جبهه سفر وی به سمت و سوی خدا شد.

*: درباره نحوه شهادت ایشان، اینکه چطور شهید رستگار آسمانی شدند، بفرمایید؟

بعد از عملیات والفجر، اسفند سال 1364 بود، چند روزی بود که برای ثبت رشادت های همرزمان خود در منطقه عملیاتی فاو مستقر شده بود. رزمندگان پیروز شده بودند اما دشمن بعد از شکست پاتک زده بود.

روز سوم به خط مقدم رفته بودند، شهید رهبر در سنگر، خود را برای فیلمبرداری آماده می کرد و احمد به بیرون از سنگر می آید که دوربین را روی پایه مستقر کند.

ناگهان صدای مهیب انفجار بلند می شود دشمن از راه دور مستقیما چهره ی ایشان را هدف گرفته و ایشان را به شهادت می رساند و 2 روز بعد پیکر ایشان به پشت جبهه منتقل شد.

تنها پاداش برای احمد همین شهادت بود او همواره معتقد بود که تا خداوند بنده اش را پاک نکند او را شهید نمی کند، و می گفت هروقت شهید شدم مطمئن باشید خدا پاکم کرده است.

*: شهید رستگار با شهید رهبر چه رابطه ی داشتند؟

احمد با شهید رهبر همکار بود، در جنگ هم باهم همرزم شدند. باهم رابطه خانوادگی و رفت و آمد هم داشتیم.

این دو باهم خیلی صمیمی بودند و شهید رهبر برای هر ماموریتی حتما شهید رستگار را با خود می برد و دوربین شهید رستگار امروز به عنوان یادگار از آن روزهای شهید در صدا و سیمای مرکز خوزستان نگهداری می شود.

شهید رهبر می‌گفت احمد برای فیلمبرداری شب عملیات تا خط مقدم جلو می‌رفت

*: از خاطرات حضور شهید در جبهه ها بگویید؟

باور می کنید هیچ وقت در خانه از جبهه بحث نمی کرد تا ما نترسیم، فقط می گفت :بچه ها دارند عملیات می کنند، خوب است.

بعد از شهادت احمد، شهید رهبر می گفت: شهید رستگار دقیقا تا خط مقدم می رفت و برای اینکه عملیات را فیلمبرداری کنیم شب های عملیات بچه ها را همراهی می کرد.

جالب است همرزمانش می گویند 2 روز قبل از شهادت، احمد هرجا می رفت، رزمنده ها می گفتند چهره احمد نور بالا می زند و می خواهد شهید شود.

*: وصیت نامه ای از شهید به جا مانده است؟

 وصیت نامه کاغذی از شهید به جا نمانده و بیشتر توصیه های ایشان کلامی بود، شهید رستگار به ولایت فقیه و رهبری خیلی اهمیت می داد.

روز آخر که می خواست برود مدام توصیه می کردند که مبادا مسجد رفتن و حضور در راهپیمایی ها را قطع کنید و همواره پیرو ولایت فقیه باشید.

*: بعد از شهادت شهید رستگار بر شما و خانواده شهید چگونه گذشت؟

 اوایل شهادت ایشان مسئولین از ما حمایت می کردند و سر می زدند اما پس از پایان جنگ دیگر به هیچ عنوان سراغی از ما نگرفتند.

مسئولین باید توجه کنند و نگذارند این فرهنگ جنگ و رشادت ها فراموش شود بخشی از مشکل جامعه ما این است که از این فرهنگ دور شده ایم.

آن موقع کسی به فکر مادیات نبود، کسی به فکر اسم و رسم و شهرت نبود اما امروز مادیات در جامعه خیلی پررنگ شده است و البته با وجود همه ی این مسائل خانواده شهدا الان هم مانند همیشه در صف اول دفاع از آرمان ها و ولایت فقیه حضور دارند و همیشه در صحنه می مانند.

همسرشهید: درب مساجد همواره به روی جوانان باز باشد/میهمانان عروسی ساده من و احمد بچه‌های مسجد بودند

*: به نظر شما مسئولین چگونه کار کنند که فرهنگ شهادت همواره در جامعه وجود داشته باشد؟

مسئولین و به خصوص صدا و سیما باید واقعیت های جنگ را منتقل کنند و بگویند بچه ها با ایمان و اراده خود چه کار بزرگی کردند.

در خوزستان باید بیشتر به شهدا اهمیت داده شود متاسفانه در خوزستان بهای لازم را به این شهدا نمی دهند.

باید تندیس شهدا زینت بخش میادین شهر ما باشد تا گمنام نمانند، اگر جوانان شهدا را به شکل واقعی بشناسند از رفتارهای ناپسند خود شرم می کنند و دنبال آن کارها نمی روند.

البته ارگان ها و دستگاه های فرهنگی نیز در این زمینه فعالیت کنند به ویژه مساجد باید کار فرهنگی کنند.

درب مساجد باید همیشه به روی جوانان باز باشد نه اینکه فقط برای مراسم خاصی فعال باشند و برنامه داشته باشند چون این جوانان آینده های مملکت ما هستند.

*: درباره شرایط آن روزها و اینکه با شهید چگونه آشنا شدید و مراسم ازدواجتان به چه شکلی بود بفرمایید؟

در زمان جنگ مثل امروز مادیات و شغل و وضعیت اقتصادی مطرح نبود ملاک تنها ایمان و با خدا بودن بود و اگر کسی که به خواستگاری می آمد و با ایمان بود موافقت می شد.

شهید رستگار پسرخاله من بود، ما دزفول بودیم. ایشان برای خواستگاری بنده آمدند دزفول و چون بچه پاک و با ایمانی بودند خانواده با ازدواج من و احمد موافقت کردند.

مراسم مان بسیار ساده بود، یک عقد ساده گرفتیم. میهمان های جلسه عروسی مان همه بچه های مسجد بودند، احمد همه را دعوت کردند و سه روز به این رزمنده ها شام دادیم.

مراسم ازدواج را در اهواز گرفتیم آن موقع اهواز به شدت مورد حمله هوایی جنگنده های رژیم بعثی بود.

همه اضطراب موشکها را داشتیم و مراسم ما شب جمعه بود، ایشان عادت داشتند در هرحالتی دعای کمیل شان را بخوانند؛ در مراسم عروسی با بچه های مسجد دعای کمیل را برگزار کردند.

و هر موشکی که اصابت می کرد بچه ها صلوات می فرستادند. زینت بخش مراسم ما عکس شهدا بود، دورتا دور اتاق پر بود از عکس شهدا.

*: جوانان امروز با شرایط امروز باید چگونه رفتار کنند؟

جوانانی که در حال ازدواج هستند باید از همین شهدا الگو بگیرند. باور کنید در ابتدای زندگی به لحاظ مالی چیزی نداشتیم و تنها سرمایه مان ایمان و توکل به خدا بود.

در امر ازدواج نباید تاخیر کرد باید به خدا توکل کرد چرا که خدا در هیچ شرایطی ما را رها نمی کند.

*: به گوشه ی از واقعیت های دوران دفاع مقدس و زندگی شهید اشاره کردید، برای نهادینه شدن این سبک زندگی شهدا باید چه اقداماتی انجام داد؟

باید واقعیت های انقلاب و جنگ به مردم گفته شود در آن زمان مردم باهم صادق بودند و ریا و تزویر وجود نداشت اما در جامعه امروز متاسفانه آن میزان صداقت وجود ندارد.

باید با جوانان امروز صادقانه حقایق را بگوییم مسئولان باید در عمل الگوی شهیدان را اجرایی کنند و بدانند مردم رفتار و کردار و عملکرد آنان را می بینند.

مرجع / تسنیم
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۱
باران
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۷
0
0
روحش شاد ويادش گرامي بود
:
:
:
آخرین اخبار