تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۳
کد خبر: ۹۷۳۳۴
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
قواعد کار در تشکیلات ولائی
حجت الاسلام محمد امین فاطمی کیا
قواعد کار در تشکیلات ولائیفعالیت در هر تشکیلاتی باید طبق قواعد و اصول پیش رود تا بتوان نتیجه مطلوبی را شاهد بود. این موضوع برای هر تشکّل و جمعی که در چارچوب و دایره نظام ولائی، گردهم آمده اند، اهمیتی فراتر دارد.

مقصود از نظام ولائی؛ نظامی است که تمامی امور در آن، دارای یک «جهت» و «مقصد» به نام «الله» باشد. و البته هر آنچه در راستای نام «الله» باشد (... الی الله تصیر الامور)
«انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون»، این آیه و آیاتی مشابه آن، اشاره به همین مطلب دارند.
 «تشکیلات» که به اعتقاد ما بهترین راه و حربه برای به ثمر نشاندن اهداف و برنامه ها می باشد، وقتی در گستره «نظام ولائی» قرار می گیرد، رنگ و بوی تقدس و الهی می گیرد؟ این رایحه خوش تا زمانی ادامه خواهد داشت که افراد این تشکیلات، اصول و قواعد کار را اولا بدانند، ثانیا خود را ملزم به رعایت و انجام آن قرار دهند.
آن وقت است که این تشکیلات « همچون درختی است که ریشه های آن محکم و شاخه هایش در آسمان است و به فرمان و اذن خدا، هر زمان میوه و ثمر خواهد داد.» این خاصیت یک تشکیلات ولائی است؛ نمونه واضح آن، نخستین تشکیلات اسلامی است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مدینه برپا کرد.
در این نوشتار، به برخی قواعد کار در تشکیلات ولائی، خواهیم پرداخت: بدیهی است که این اصول بیش از آن است که در اینجا اشاره می کنیم؛

اصل اول:«تشکیلات معبد است و محلی برای خودسازی»
نیروی انسانی و اعضاء تشکیلات نباید آن چنان «غرق» در کار و فعالیت شوند که از احوال خویشتن غافل شوند. چه بسا غفلت از حال و وضع معنوی و دور شدن از فضای خودسازی، «کار» را هم ضایع سازد.غالباً کیفیت کار- نه کمیت – نشان از کمیت عقل و رشد معنوی فاعل کار است. (کیفیه العمل تدل علی کمیت العقل)
ممکن است تشکلی، کاری پر سروصدا انجام دهد، اما به دلیل اینکه رشد عقلانی و معنوی افراد مورد توجه نبوده، نتیجه ماندگاری نخواهد داشت.
تشکیلات معبد است و تشکیل باید سازنده باشد؛ مبادا معبود شود!  تشکیلاتی که معبود شود، حکم «طاغوت» را. تشکلی که «آدم ساز» نباشد، «آدم سوز» می شود و آدم ها در این تشکیلات فریب کار خود را می خورند و مغرور فعالیت های ظاهری بی حاصل.
تشکل مقدمه ای است برای انسانی شدن، و رشد روحی افراد رابطه مستقیم و دوسویه با رشد تشکیلات دارد. این ویژگی تشکیلات ولائی است.

اصل دوم:«ولایت محوری»
در تشکیلات ولائی، اساسی تر از این اصل، شاید نتوان اصل دیگری را پیدا کرد که روح و جان تشکیلات ولائی، «ولایت» است.
اصلاً این ادبیات؛ خاصِ نظام ولائی است، که مدیر و مسئول یک جمع و تشکل، «ولیّ» آن تشکّل نامیده می شود. « بعضهم اولیاء بعض ...» 
در این تشکیلات، مدیر باید مربی هم باشد تا بتواند کار انسان سازی را که هدف اصلی تشکیلات است بر عهده بگیرد که یک مدیر عالم آگاه مقتدر، تشکّل را به منزل نهایی می رساند.
«ولیّ» تشکیلات، پشتوانه و مرجعی برای حل اختلافات و نقطه ایجاد توافق اعضا است.اوست که حافظ اهداف از گزند آسیب و انحراف است: «ره بری» است که هرکجا شعله جهاد و فعالیت کم فروغ شده باشد، آن را جانی تازه می دهد. با اعتقاد به این اصل، اتصال «دائمی» به «ولی» و «غدیر» برای اعضای تشکیلات ناگزیرپذیر است: پیروزی و موفقیت اعضا، به نسبت اتصال آن هاست؛ و البته شخصی که اسیر هواخواهی شده باشد احساس در استغناء و «بی نیازی» می کند و از تشکل «بریده» می شود و از هدف دور می ماند.
ولیّ تشکیلات عمدتاً دو وظیفه اصلی برعهده دارد:
  • شناسایی و شکوفایی استعدادها
  • راهنمایی و جهت دهی به استعدادها
هرکه از کار در این تشکیلات دور بماند و « روح کار جمعی» را درک نکرده باشد، استعدادهایش بلاشک هرز می رود. و اگر هم فعالیتی داشته باشد، نتیجه کار او یا «لهو» است یا «لغو».

اصل سوم:«کار جهادی باشد»
درگیری و مبارزه جبهه اهل حق و کفر، موضوعی است که از ابتدای خلقت آدم بوده و همچنان ادامه خواهد داشت: کار تشکیلاتی، بهترین راه مبارزه با کفر است. در این پیکار و مبارزه، باید «خستگی ناپذیر» و «بی توقع» کار کرد. این همان روحیه جهادی است.

اصل چهارم:«قلت عدد و کثرت عدو»
مسأله نیروی انسانی اندک و فراوانی لشکر دشمن، حالا دیگر برای فعالان تشکیلاتی، تبدیل به یک قاعده و اساس شده است گوئی همچنان وضعیت «جنگ بدر» حاکم است.
نیروی انسانی متعهد و متخصص که بتواند تا انتهای راه با تشکیلات «همراه» باشد و وسط کار خسته نشود و ... اندک شمار است؛ البته این به معنای این است که دیگر تلاش ها برای جذب افراد و نیروی انسانی متوقف شود ولی باید دانست که در راه انجام تکلیف و مبارزه، به دلیل کم بودن نیرو نباید نا امید شد؛ « لا تستوحشوا فی طریق الهدی لقله اهله» چه بسا نیروهای اندکی که پیروزهای بسیار بزرگ رقم زدند؛ « کم من فئبۀ قلیله، غلبته فسه کثره باذن الله.» « ان یكن منكم عشرون صابرون یغلبوا مئتین ...»
صبوری افراد اندک جبهه اهل حق، جبران کننده قلت عدد خواهد بود ... باذن الله، این هم از ویژگی های تشکیلات ولائی است.

اصل پنجم:«اشداء علی الکفار، رحماء بینهم ... » | « اذله علی المومنین اعزۀ علی الکافرین»
اعضای تشکیلات ولائی باید به هم پیوسته باشند . پیوستگی اعضاء ضرورتی است که در دل خود، ضرورت دیگر را به همراه دارد و آن «گسستگی اعضای تشکیلات» از دشمن است. شبیه انگشتان به هم چسبیده یک دست که تبدیل به «مُشتی» می شود در برابر دشمن.
و البته این «هم دلی» زمانی ایجاد می شود که ابتدا اعضا « هم فکر» شوند، ولی در تشکیلات محور واحد و سرمنشأ ایجاد این هم فکری است . «هم فکری» ، «هم دلی» را، و «هم دلی» ، «هم راهی» را در پی دارد. به قول استادی که می فرمود: «افراد یک تشکیلات باید یاد بگیرند نوکری همدیگر را بکنند» «اگر کسی می خواهد نوکر و سرباز مهدی(عج) باشد، اول باید نوکری و سربازی نوکران و سربازان امام زمان را یاد بگیرد»
عضو تشکیلات باید بداند، گردن کشی و طغیان، کینه و عصبانیت نسبت به عضو دیگر، برای او عزت آفرین نیست. این قانون نظام ولائی است. و دیده می شد افرادی که در مقابل دوستان خود، نمایش و تئاتر عزت بازی می کنند! در مقابل دشمن «واقعاً» ذلیل هستند.
در تشکیلات ولائی، اعضا، دوست و دشمن تشکیلات خود را باید بشناسند.

اصل ششم:«تعاون»
شکل مهندسی نظام ولائی دایره شکل است که مرکز آن «ولایت» است و افراد و اعضای آن، نقاط تشکیل دهنده این دایره. لذا کار هر نفر، مرتبط با فعالیت فرد دیگر است و لاجرم نیاز به همکاری و تعاون در بندهای قبل گفته شد که «همکاری»در پی « هم دلی» و «هم فکری» ایجاد می شود.

اصل هفتم: «کار تمام شدنی نیست»
در تشکیلات، آنقدر کار و فعالیت بر زمین مانده هست، که هر زمان، هر فرد آن کار را انجام دهد، اولین و چه بسا تنهاترین فرد خواهد بود.
برای برپایی تشکیلات ولائی، اگر کسی کارش «اندک» است و مسئولیت بزرگی ندارد، «دست روی دست» نمی گذارد تا او را صدا کنند. خودش به سمت کار می رود. «فاذا فرغت فانصب ...»  کار تمام شدنی نیست.

اصل هشتم:«استبدال»
بار خدا روی زمین نمی ماند. سستی و تنبلی و.. عامل خروج اعضا از دایره تشکیلات هستند. کار این تشکیلات، صاحب دارد و معطل کسی نمی ماند. بدست شخص دیگر سپرده می شود و خسران زده آنکه جا بماند.« اللهم لا تستبدل بنا غیرنا» 

توکل و توسل
حلّال مشکلات و راه رهائی از بن بست ها با توکل به درگاه الهی و توسل به اولیاء و طاهرینش اصلی انکار ناپذیر است.ما فوق همه تخصص ها، اظهار عجز در مقابل «ولیّ مطلق» است.رمز مهم و حیاتی تشکیلات ولائی این است که بدانیم کار از آن اوست، برای اوست و به سوی او. تا نظر و نگاه او نباشد، این درخت میوه نخواهد داد. و البته به وعده الهی که فرمود: « وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ...»
:
:
:
آخرین اخبار