عربستان و هم پیمانانش برای جبران شکست های خود در جنگ علیه یمن اقدام به جعل اخبار و گزارش ها به شیوه ای سادلوحانه می کنند.

وزنامه رای الیوم نوشت:رویارو نشدن با واقعیت ها به شیوه شفاف و منطقی، فاجعه و شکست مفتضحانه ای است که به صاحبش رحم نمی کند و عیب هایش را نیز پنهان نمی کند یا چهره در هم شکسته اش را ترمیم نمی کند و همانند آینه ای در هم شکسته است.چه بسا این مساله امروز درباره عربستان صدق کند که با سرعت زیادی تلاش می کند آفتاب را در روز روشن و با غربالی کهنه و زوار در رفته  پنهان کند.به طوری که این کشور را می بینیم که همه چیز را پنهان می کند و همه چیز را انکار.عربستان به شیوه ای رسوا کننده و آشکار برای هر کس و ناکس، جعل می کند.به اندازه ای که این کارها هیچ برتری برایش در تجاوز نظامی اش علیه یمن و دیگر کشورها به ارمغان نمی آورد به همان اندازه نیز به دشمنانش ماده خوب و مساحت گسترده ای برای تمسخر و تحقیرش می دهد بدون آنکه تلاش خاصی برای یافتن ابزاری برای تمسخرش بکنند.

تکبر عربستان و مبدا افتخار کردن به گناه، این کشور را به جایی کشانده است که حماقت ها و اقدام های ابلهانه بیشتری دست بزند و نتیجه طبیعی چنین چیزی ارتکاب جنایت ها و اشتباه های زیادی در حق غیرنظامیان یمنی و اعتراف نکردن به واقعیت و دشواری در تحقق اهداف به شیوه های که تصمیم گیران در این کشور باور دارند، می شود.

واقعیت و منطقه می گویند که عربستان به شدت در مرزهای جنوبی اش با یمن دچار فرسایش شده و خسارت های مادی و انسانی که متحمل شده چندین برابر بیشتر از اندازه ای که بدبینان سعودی پیش از آغاز جنگ علیه یمن پیش بینی می کردند.اما درباره ماموریت حمله به صنعا و مناطق شمالی یمن باید بگوییم که تحولات میدانی و تاریخ می گویند که رؤیایی نزدیک به سراب است و همه اقدامات ریاض  برای تسلیح ، آموزش و تزریق پول های کلان به هوادارانش از جماعت«عبدربه منصور هادی»رئیس جمهوری فراری و «اصلاح»گرفته تا هم پیمانان قبیله ای اش نمی توانند سرنوشت جنگ را تعیین کنند بلکه بر عکس مدت زمان جنگ را طولانی می کند.

عربستان تکبر از خود نشان می دهد و اقدام به پنهان کردن واقعیت ها و خسارت های کوچک و بزرگش به شیوه ای ساده لوحانه و غیر قابل قبول می کند واقعیت هایی نظیر کشته شدن نیروهاو افسران دون پایه و بلندپایه نظامی اش مانند «محمد الشعلان»فرمانده نیروی هوایی و «عبدالرحمن الشهرانی»فرمانده لشکر 18 و دیگر فرماندهانی که به شکل روزانه در عمق عربستان و به دست ارتش یمن و کمیته های مردمی وابسته به انصار الله کشته می شوند و نیز ده ها مرکز نظامی که به کنترل ارتش و کمیته های مردمی در می آید یا منهدم می شود و ادوات نظامی و تجهیزات آنها به غنیمت گرفته می شود.

به نظر می رسد کسانی که زمام امور را در عربستان در دست دارند نتایج برعکس و منفی انکار این واقعت ها و پنهان کردن آنها را درک نمی کنند یا در بهترین احوال توجیه های آنها درباره دلایل این واقعیت ها به عنوان تفسیرشان درباره کشته شدن نظامیان و افسران در مرزها حتی یک کودک سه ساله را هم قانع نمی کند.دلایلی مانند کشته شدن شان در اثر آفتاب زدگی،سقوط برخی از بالای زره پوش ها به زمین یا در نتیجه سکته های قلبی و اینها فقط نمونه هایی از توجیه های شان درباره خسارت های بشری است اما خسارت های مادی را به شکلی دیگر توجیه می کنند مانند قطع شدن برق شهر«جیزان» و دیگر شهرهای جنوبی را این گونه توجیه کردند و گفتند که بارندگی زیاد و سیل باعث انفجار و آتش سوزی در تاسیسات برق شده است.و همین توجیه را بارها تکرار کرده و می کنند.

اخیرا نیز رسانه های سعودی –به شیوه ای که نشان دهنده کوته فکری آنها دارد-تصاویری از بالگردهای آپاچی(از بازی های رایانه ای)پخش کردند که در حال درو کردن مبارزان حوثی در کوه ها و مراکز مختلف یکی پس از دیگری است تا بتوانند از این راه پیروزی های توهمی به شکلی که می توان گفت بسیار سخیف است بسازند .این اقدام  بازتاب شکست واقعی و ناکامی آشکار در جنگ باز علیه یمن است.اما با این وجود-همچنین –نیاز به دلسوزی و نصحیت توسط عاقلان و تاثیرگذاران در حاکمیت دارند البته اگر عاقلانی در نظام حاکم و مراکز تصمیم گیری مانده باشند.

عملکرد رسانه ای سعودی ها با رویارویی ها در مرزهای جنوبی اش با یمن یک طرف،درگیری های داخلی میان خود یمنی ها و چگونگی پوشش این درگیری ها طرف دیگر.رسانه های سعودی به گونه ای وانمود می کنند که هواداران عربستان دشمنان خود را له کرده  و همه چیز برای انها به شکل معجزه آسا و شگفت انگیزی رخ می دهد.چندی پیش شبکه های تلویزیونی «العربیه» و «العربیه حدث»مرکز و شهری که در کنترل انصار الله و ارتش است را در هفته هزار بار ساقط می کنند و به عنوان خبرهای فوری از پیوستن روزانه بیست هزار نفر به صفوف نیروهای هادی را اعلام می کنند و همه این افراد را در سطح  «خالد بن الولید» و «ناپلئون بناپارت»  بالا می برند.همه اینها از نزدیک به هشت ماه پیش و تا به امروز صورت گرفته است.در اینجا نیازمند یک فرد متخصص در حساب و کتاب داریم که به ما کمک کند این رقم روزانه را طی این مدت حساب کند و سپس ما را درباره نتیجه نهایی آن روشن کرده و به این پرسش پاسخ دهد:بر اساس آخرین آمار رسمی از جمعیت یمن،از مجموع 26 میلیون یمنی از جمله کودکان و زنان و مهاجران،چه تعداد از یمنی های اغفال شده و ملحق شده به  صفوف (انصار اللله –ارتش)باقی مانده است؟!

عربستان و کشورهای دیگر حوزه خلیج فارس به هر اندازه که توان و امکانات مالی و نفوذ و رسانه داشته باشند که فکر می کنند می توانند به وسیله آنها صحنه را مه آلود کنند تا شکست مفتضحانه ای که با آن رو به رو هستند را جبران کنند،اما نمی توانند به منحرف کردن اذهان و توهم فروشی خود ادامه دهند.

جدای از تمام حوادثی که رخ داد و رغم می دهد و با وجود آنکه عربستان یکی از طرف های اصلی جنگ ها و نزاع ها در یمن به طور خاص و در منطقه به طور عام شده است اما هنوز این کشور می تواند تاثیر مثبت  و مشارکت فعال در یافتن راه حل ها و ایجاد نقاط مشترک و مناسب میان همه به گونه ای که مردم را به ساحل آرامش برساند، داشته باشد زیرا نمی توان با جنگ و تغذیه طایفه گرایی فرصت هایی برای صلح یا ایجاد گزینه های متعدد به وجود آورد.

به همین دلیل بر این باوریم که گسیل کردن نیروی نظامی سعودی و اماراتی به «مأرب» ،«شبوه»،سواحل «الحدیده» و «باب المندب» و «المخا» و «ذباب» و دیگر مناطق مشکل را حل نمی کند و ارتش یمن و انصار الله را وادار به تسلیم نمی کند به ویژه آن که نیروهای انصار الله از هیچ چیز هراسی به دل راه نمی دهند و تا آخرین نفر نیز می جنگند.

در پایان نیز باید بگوییم که کشاندن یمن و منطقه به سمت خشون گزینه احمقانه و غیرعاقلانه است و عربستان و کشورهای ائتلاف باید منطقی تر فکر کنند.

مرجع/ جماران