تاریخ انتشار: ۰۹ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۱
کد خبر: ۲۸۹۱۰۴
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
"همای سعادت" اسطوره یا واقعیت؟!
در روزهای اخیر تصاویری از پرنده‌ای به نام هما در ارتفاعات البرز منتشر شد که بسیار خبرساز شد؛ بسیاری از کاربران مشاهده این پرنده را اتفاقی خوش‌یمن و نشانه‌ای از آمدن روزهای بهتر در سال جدید دانسته و با نام "همای سعادت" تصاویر و مطالبی از آن را به اشتراک گذاشته‌اند.
 
 در روزهای اخیر تصاویری از  پرنده‌ای به نام هما در ارتفاعات البرز منتشر شد که بسیار خبرساز شد؛ بسیاری از کاربران مشاهده این پرنده را اتفاقی خوش‌یمن و نشانه‌ای از آمدن روزهای بهتر در سال جدید دانسته و با نام "همای سعادت" تصاویر و مطالبی از آن را به اشتراک گذاشته‌اند.این پرنده که تصاویر آن هم به شکل گسترده در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی مختلف منتشر شد یک نوع کرکس یا مرغ استخوان‌خوار یا کرکس ریش‌دار است. این پرنده را در زبان فارسی با نام "هما" می‌شناسند.

هما نوعی کرکس بومی ایران است

اولین نکته‌ای که بعد از خواندن این اخبار، تعجب همه را برانگیخت این بود که همای افسانه‌ای ایران یک نوع کرکس (لاشخور) است؟ در واقع از نظر جانورشناسی هما از گونه کرکس‌ها به شمار می‌رود اما چیزی که او را متمایز می‌کند تغذیه هما است. هما بر عکس سایر کرکس‌ها از لاشه حیوان یا انسان تغذیه نمی‌کند، بلکه غذایش مغز استخوان جانور است. از این نظر او تنها کرکس استخوان‌خوار به شمار می‌رود.

این پرنده که در ارتفاعات بسیار بلند کوه‌ها زندگی می‌کند و بر خلاف سایر گونه‌های کرکس مثل دال سیاه، دال معمولی و کرکس کوچک که همگی گونه‌های مهاجر هستند، هما بومی ایران است و از دیرباز در رشته کوه‌های البرز و زاگرس زندگی می‌کرده است. تعداد این پرنده برعکس باور عمومی چندان کم نیست اما به علت محل زندگیش که در کوه‌های بسیار بلند است، دیدنش توسط انسانها نوعی اقبال می‌طلبد. به همین خاطر است که در افسانه‌های ایرانی دیدن هما را نشانه سعادت می‌دانستند و به باور آنها کسی که سایه همای سعادت رویش بیفتد رستگار می‌شود.

افسانه‌ای از دل برج خاموشان

اما اگر در دل این افسانه‌های تاریخی و اساطیری برویم، علت واقعی و البته جالب این باور را پیدا می‌کنیم.

در ایران باستان، یعنی زمانی که مردمان به دین زرتشت باور داشتند تدفین مردگان به شکل امروزی انجام نمی‌شد. در این آیین اجساد مردگان به مکانی به نام برج خاموشان منتقل می‌شدند. برج خاموشان جایی بود بدون سقف و بدون در که شخصی به نام نساسالار در آنجا مسئول تحویل گرفتن اجساد و بردن آنها به مرکز برج بود. اجساد در مرکز برج می‌ماندند تا پرندگان و لاشخورها به سراغش بیایند و گوشت جسد خورده شود، سپس باقی مانده استخوان جنازه درون حفره‌هایی به نام استودان دفن می‌شد.

نقش هما از تاریخ تا ادبیات

حالا فرض کنید جنازه‌ای به میان برج خاموشان آورده شده و کرکس‌ها و لاشخورها بر سر لاشه آمده‌اند و مشغول سیر کردن خودشان هستند. اما در این میان یک پرنده با نام "هما" با ظاهری متفاوت و پرهایی حنایی رنگ دور از سایر کرکس‌ها بر بلندی می‌نشیند و نظاره‌گر اتفاقات است. تا پایان نزاع کرکس‌ها بر سر جنازه این پرنده نزدیک هم نمی‌شود. وقتی کار همه آن لاشخورها و کرکس‌ها با جنازه تمام شد، این پرنده با شکوه خاصی به سراغ جسد می‌آید و یک تکه از استخوان را به منقار می‌گیرد و به سمت کوهستان پرواز می‌کند. اتفاقی که در نوع خودش تقریبا نادر است.

به همین علت گذشتگان ما باور داشتند اگر هما تکه‌ای از استخوان کسی را با خود ببرد، آن فرد در جهان دیگر رستگار خواهد بود. و به این ترتیب این باور اساطیری در ادبیات ما نیز شکل گرفت که اگر سایه هما بر سر کسی افتاد نشان از سعادت و رستگاری دارد.

چنان که اهلی شیرازی می‌گوید: هزار شکر که عالم به کام ماست دگر/ می مراد حریفان به جام ماست دگر/ شهان به سایه دیوار ما پناه آرند/ بلی همای سعادت به دام ماست دگر

مرجع / ایرنا
:
:
:
آخرین اخبار