تاریخ انتشار: ۰۶ آبان ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۹
کد خبر: ۷۳۵۶۹
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
مدال‌آور مسابقات پاراآسیایی ؛
جودوکار خوزستانی/اینچئون، آغاز راه پرامید ملی‌پوش جودو

اگرچه خیلی دیر پا به دنیای ورزش حرفه‌ای گذاشته است اما در اولین تجربه برون‌مرزی‌اش و در آوردگاه بزرگ مسابقات پاراآسیایی موفق به کسب مدال شده است. این نتیجه برای او امیدوارکننده است؛ برای جودوکار کم‌بینای مصممی که قهرمانی پاراالمپیک را نشانه رفته است. سیدامید نوری‌جعفری، جودوکار وزن 81 کیلوگرم کاروان غدیر در مسابقات پاراآسیایی اینچئون کره‌جنوبی، مدال با ارزش برنز انفرادی و طلای تیمی را برای ایران اسلامی به ارمغان آورده است.

سیدامید نوری‌جعفری یکی از دو جودوکار خوزستانی شرکت‌کننده در مسابقات پاراآسیایی اینچئون کره جنوبی با حضور در این خبرگزاری، از این مسابقات گفت؛ از رقابت‌هایی که برای او تجربه‌های ارزشمندی داشت. گفت‌وگو با این ملی‌پوش جودو را در ادامه می‌خوانید.

مسابقات پاراآسیایی اینچئون به اتمام رسید و شما در اولین تجربه برون‌مرزی خود موفق به کسب مدال برنز انفرادی و طلای تیمی شدید؛ از این مسابقات بگویید.

باتوجه به اين كه اولين سالي بود كه در مسابقات برون مرزي شركت مي كردم نسبت به حريفانم شناختي نداشتم و آن چه مربيانم درباره حريفانم به من گفته بودند در حد حرف بود. خودم هم پيش از شركت در اين پيكارها تلاش كردم كه فيلم بازي هاي حريفانم را تهيه كنم ولي متاسفانه موفق نشدم. در اين مسابقات با جودوكاران كشورهاي ازبكستان و مغلوستان بازی كردم که حريف ازبكي ام قهرمان پاراالمپيك لندن و البته در يک وزن پايين تر يعني 73 كيلوگرم بود.

درکل این مسابقات شرایط خوبی داشت و تماشاگران زیادی هم به ویژه در دو روز ابتدایی از مسابقات استقبال کردند. من در دور اول به مصاف حریف ازبکستانی رفتم و از قبل هم فکر می کردم در این مرحله به این حریف بخورم. در پنج دقیقه ابتدایی مسابقه، به تساوی رسیدیم و وارد وقت طلایی شدیم که در این تایم با توجه به این که حریفم از تجربه بیشتری برخوردار بود، توانست از من امتیاز بگیرد و برنده شود.

من در دور دوم با جودوکاری از مغولستان بازی کردم که با غلبه بر او توانستم به نشان برنز وزن 81 کیلوگرم برسم. در بخش تیمی هم تیم ملی ایران در دور اول استراحت داشت و در دور دوم توانستیم مغولستان را شکست دهیم و در فینال با تیم کره جنوبی بازی کردیم. در این مسابقه می خواستند همان بلایی که سر عبدولی آوردند، سر ما هم بیاورند. وزن 66 کیلوگرم تیم ملی ایران حریفش را چهار بار ضربه فنی کرد و بعد هم حریفش را گرفت و در خاک روی آن نشست و او را نگه داشت و در این شرایط داور دیگر نمی توانست کاری کند. به هر حال خوشبختانه توانستیم با غلبه بر تیم کره جنوبی، به نشان طلای تیمی دست پیدا کنیم. تمام حریفان مان که در این مسابقات شرکت کرده بودند در رقابت های جهانی که 35 روز پیش از این پیکارها برگزار شده بود، شرکت کرده بودند در حالی که جودوکاران ما از پاراالمپیک لندن به بعد، دیگر هیچ مسابقه ای نداده بودند.

فکر می‌کنید حضور ملی‌پوشان در مسابقات متعدد برون‌مرزی چقدر به نتیجه‌گیری آن‌ها کمک کند؟

ببینید حریف من که در مسابقات بسیاری شرکت کرده است می داند زمانی که ضربان قلبش 230 است باید چه تصمیمی بگیرد و تجربه آن ها خیلی بالا است و این چیزی است که برای ما هم بسیار مهم است و حضور در این مسابقات تجربه خوبی برای ما شد. خود من از نظر آمادگی از حریف ازبکی ام سر بودم و حریفم در همان پنج دقیقه مقابل من کم آورد ولی تجربه اش به او کمک کرد تا بتواند من را شکست دهد. ما تورنمنتی نرفتیم که با حریفان خارجی رو به رو شویم. ما به فکر آینده نیستیم که چند تورنمنت برگزار کنیم تا بازیکنان‌مان تجربه کسب کنند، بلکه می گذاریم تورنمنت مهم برسد و بعد می‌خواهیم ورزشکاران مان در این مسابقات تجربه کسب کنند، در حالی که آن زمان دیر شده است.

برای شرکت در مسابقات پاراآسیایی اینچئون قرار بود که فدراسیون برای ما چهار مرحله اردو برگزار کند در حالی که با پیگیری‌هایی که مسوولان انجام دادند، 9 مرحله اردو برگزار شد. به هر حال چهار مرحله اردو به اندازه ای نیست که ورزشکار در حد مسابقات استانی هم آماده شود، چه برسد به رقابت‌های پاراآسیایی که تمام حریفان‌مان در مسابقات جهانی هم شرکت کرده بودند. برگزاری مسابقات برای بازیکنان ایجاد انگیزه می کند، بازیکنی هم که بی انگیزه شد دیگر نمی توان برای او کاری کرد. در رشته‌های انفرادی هر چقدر هم تمرین کنی، جای مسابقه را نمی گیرد و بازیکن در شرایط مسابقه است که آماده می‌شود.

عملکردتان برای خودتان راضی‌کننده بود؟

با توجه به این که اولین تجربه ام در مسابقات برون مرزی بود، عملکردم خوب بود و تجربه سنگینی برای من بود و اگر تجربه بیشتری داشتم و کمی ذهنم آماده تر بود، می توانستم به مدال طلا برسم. من برای مدال طلا به این مسابقات رفته بودم و البته فکر هم نمی کردم که این قدر بتوانم حریفم را که قهرمان پاراالمپیک بود، اذیت کنم. من در لحظات پایانی به دلیل بی تجربگی شکست خوردم.

در مسابقات آسیایی اینچئون گفته می شد که نفوذ کره‌ای‌ها خیلی زیاد بوده است، در مسابقات پاراآسیایی هم به همین صورت بود؟

بله، صد درصد به همین صورت بود؛ بازی جودوکار وزن 73 کیلوگرم مان در نیمه نهایی مقابل حریف کره ای بود که اگر در این مسابقه جودوکار ما حریفش را ضربه فنی نمی کرد، داوران او را اخراج می کردند، چرا که پشت سر هم به او اخطار می دادند. یک داور هندی بود که مسوول داوری کل آسیا در بخش کم بینایان و نابینایان است و او به داد ما رسید که جودوکار 73 کیلوگرم مان توانست به فینال برسد و به نشان نقره دست پیدا کند. بازی فینال بخش تیمی مان هم وضعیت بدی داشت، چرا که بازیکن 66 کیلوگرم مان در سه ثانیه اول مسابقه، حریفش را ضربه فنی کرد ولی داوران به ضربه فنی او هیچ امتیازی ندادند. خود من هم سه چهار بار حریفم را ضربه کردم تا به دو بار آن امتیاز دادند. کسب طلای تیمی خیلی سخت بود که خدا را شکر به آن رسیدیم.

میزبانی کره را چطور دیدید؟

هتل محل اسکان ما خوب بود اما وضعیت غذایی آن جا اصلا خوب نبود و ما فقط می توانستیم بیشتر آب میوه، تخم مرغ و میوه بخوریم. ایاب و ذهاب مان هم خوب بود و با احترام با ما رفتار می شد.

قطعا حضور در هر مسابقه برون مرزی برای هر ورزشکاری تجربه خاصی به همراه دارد، این رقابت ها باتوجه به این که اولین تجربه شما در مسابقات برون مرزی بود، چه دستاوردی برایتان داشت؟

تجربه من خیلی زیاد شد و از مسابقه اول به بعد دیگر صدای مربی ام را می شنیدم و می دانستم کجا هستم و می خواهم چه کار کنم. گارد حریفم را که می گرفتم، هوشیار بودم و این خیلی مهم بود و آن موقع بود که متوجه شدم حریف ازبکی ام چقدر آماده است. به هر حال پس از این مسابقات تجربه و اعتماد به نفسم خیلی بیشتر شده است.

سطح رقابت ها را چطور ارزیابی می کنید؟

سطح مسابقات کیفیت خیلی بالایی نداشت و مربیان مان هم به ما گفتند که برای مسابقات جهانی که خیلی سخت تر است باید بیشتر تمرین کنید. کشور ازبکستان خیلی آماده بود که آن هم به این دلیل بود که ورزشکاران شان همیشه در اردو و مسابقه هستند.

چه برنامه‌هایی را پیش رو دارید؟

چند ماه دیگر مسابقات جهانی را پیش رو داریم و باید دید در این مسابقات چه کار می کنیم. طبق آن چه مربیان مان گفته اند، از دو سه هفته دیگر اردوهای مان شروع می شود. پس از این مسابقات هم المپیاد کم‌بینایان و نابینایان را پیش رو داریم که این مسابقات هم برای کسب سهمیه پاراالمپیک برزیل است. در کل این دو مسابقه را برای کسب سهمیه پاراالمپیک برزیل پیش رو داریم.

حضورتان در مسابقات جهانی پیش رو قطعی است؟

حضورم دست مربیان است و آن ها تصمیم می گیرند. البته نفر دوم وزن من نزدیک به دو ماه است که در اردوها نبوده و تمرین هم نکرده است، من به تازگی از مسابقات آسیایی آمده ام و بدنم آماده است و می خواهم از دو سه روز دیگر تمریناتم را آغاز کنم. به هر حال امکان دارد هم من و هم نفر دوم را به اردو دعوت کنند تا مسابقه انتخابی دهیم. باید در اردوی تیم ملی شرکت کنیم تا ببینیم چه تصمیمی می گیرند.

چقدر امید دارید که بتوانید سهمیه پاراالمپیک برزیل را کسب کنید؟

در حال حاضر حریف ازبکی ام خیلی خوب است. جودوکار اوکراین هم که قهرمان پاراالمپیک و جهان است، از وزن 73 کیلوگرم به وزن من که 81 کیلوگرم است، آمده است. تمام خوب های جودو از وزن 73 و 90 کیلوگرم به وزن 81 کیلوگرم آمده اند و این در حالی است که طی چند سال گذشته وزن 81 کیلوگرم راحت ترین وزن بوده است. به هر حال من سعی خودم را می کنم و هر چه خواست خدا باشد همان می شود. باید تمریناتم را دو برابر کنم. پدرم به من می گفت که خیلی تمرین می کنی و ممکن است که تمرین زده شوی و اکنون باید به او بگویم که حالا باید دو برابر آن موقع تمرین کنم.

نظرتان درباره نتیجه کلی ای که کاروان ایران در این رقابت ها به دست آورد، چیست؟

نتیجه خیلی خوبی بود و همه از این نتیجه خوشحال بودند. البته خیلی از بازیکنان دیگر ایران هم می توانستند به مدال دست پیدا کنند که با فاصله خیلی کم نسبت به حریفان شان، مدال را از دست دادند.

یک گله‌مندی‌ای که همیشه ورزشکاران معلول داشته اند این بوده است که توجهی که به ما می شود نسبت به ورزشکاران سالم کمتر است و البته مسوولان در زمینه هدایا سعی کردند بعد از مسابقات المپیک و پاراالمپیک لندن این موضوع را حل و به تمام ورزشکاران به یک چشم نگاه کنند و اکنون هم گویا قرار است چنین اتفاقی بیفتد، انتظار شما از مسوولان در این زمینه چیست؟

یک فرق هایی بین ورزشکاران آسیایی و پاراآسیایی در نوع اهدا جوایز بود. فرق دیگری که وجود داشت از نظر البسه و کفش بود که کیفیت البسه و کفش های ورزشکاران پاراآسیایی نسبت به آسیایی‌ها واقعا پایین بود و این ها انگیزه را کمی کم می کند. تنها کاری که ما انجام می دهیم ورزش است. خود من می خواستم درسم را ادامه دهم ولی به خاطر این که به ورزشم آسیبی نرسد فعلا این موضوع را کنار گذاشته ام و تمام تمرکزم روی ورزش است. دوست دارم مسوولان شرایطی را فراهم کنند که ما بتوانیم با علاقه بیشتر، بیشتر تمرین کنیم. گاهی در تمرین واقعا به ورزشکار فشار می آید ولی وقتی همه چیز فراهم باشد و دلخوشی هم داشته باشی بیشتر می توانی زحمت بکشی و در جایی که به ما فشار می آید به خودمان می گوییم که مردم ما را دوست دارند و فلان مسوول هم به من توجه می کند و حواسش به من هست و این باعث می شود که بیشتر تلاش کنیم ولی وقتی خبری نیست آدم دلسرد می شود.

در کاروانی که به مسابقات پاراآسیایی اینچئون اعزام شد، نفرات بسیاری را داشتیم که مانند من اولین حضورشان در این رقابت ها بود و به نظرم نتیجه ای که کسب کردیم به خیلی چیزها بر می گردد و مسوولان هم باید اگر می توانند یک سری زمینه ها را برای ما فراهم کنند تا بتوانیم بیشتر نتیجه بگیریم. اکنون بیشتر باشگاه هایی که به آن جا برای تمرین یا بدنسازی می رویم به چشم یک قهرمان به ما نگاه نمی کنند و خیلی وقت ها شده است که وقتی پرداخت شهریه ای دیر می شود، سر و صدا می کنند که چرا شهریه دیر پرداخت شده است و زمانی که کسی این موضوع را می بیند، دلسرد می شود. همچنین نابینایان و کم بینایان جای مشخصی برای تمرین کردن ندارند. ضمن این که برای ما لیگ هم برگزار نمی شود، در حالی که خیلی از کشورها چنین لیگی را دارند و هر هفته مسابقه می دهند و مسابقه دادن هم برای ورزشکار خیلی مهم است و اگر کار نکند، اصلا فایده ندارد.

باتوجه به این که شما ابتدای راه هستید، افق پیش رویتان در ورزش را چه می بینید و می خواهید به کجا برسید؟

من به قهرمانی در پاراالمپیک فکر می کنم. در مسابقات اخیر پس از شکستی که داشتم به باختم خیلی فکر کردم. البته بهتر است کمی به عقب تر برگردم و درمورد مسابقات قهرمانی کشور سال گذشته که در بازی اول پیروز شدم و در بازی دوم شکست خوردم مطلبی را بگویم؛ وقتی در این مسابقات این اتفاق برای من پیش آمد با خودم گفتم خدایا چرا این گونه شد و چرا من باید در این بازی شکست می خوردم که همان زمان مثل این که کسی از یک جایی با من در خیالم صحبت کرد که تو فکر کن اکنون اول شده ای و بعد به خانه می رفتی و می خوابیدی و تمرین نمی کردی چرا که می گفتی قهرمان شده ام و اردو هم دعوت می شوم و فقط خودم هستم ولی اکنون که سوم شده ای انگیزه ات بیشتر می شود و تمرین می کنی تا این بازیکنی که تو را شکست داده است، شکست دهی که همین طور هم شد و من پس از آن، صبح و بعد از ظهر تمرین کردم و وارد اردو شدم و توانستم در دو دقیقه حریفم را شکست دهم و برای مسابقات پاراآسیایی اینچئون انتخاب شوم. پس از شکستی هم که در یکی از دیدارهایم در اینچئون داشتم تحمل آن خیلی برای من سخت بود و تا یک روز نمی دانستم که باید چه کار کنم و خودم را می خوردم که چرا نتوانستم قهرمان شوم ولی اکنون با انگیزه بیشتر به خودم می گویم که باید نسبت به گذشته بیشتر تمرین کنم.

من در گذشته صبح و بعدازظهر تمرین می کردم ولی اکنون می خواهم یک وعده دیگر را هم به تمریناتم اضافه کنم. شاید اگر اول می شدم غرور من را می گرفت ولی اکنون بیشتر تلاش و بیشتر هم روی تکنیک هایم کار می کنم و خیلی دوست دارم در پاراالمپیک مقام بیاورم. وقتی هم نمانده است، ما تا پیش از پاراالمپیک دو مسابقه جهانی را پیش رو داریم و تا چشم به هم بزنیم، پاراالمپیک 2016 هم رسیده است و ورزشکاری که بخواهد در این مسابقات مقام کسب کند باید حداقل یک سال فقط به فکر تمرین باشد و به چیز دیگری هم نباید فکر کند. من صد درصد این توانایی را در خودم می بینم که بتوانم در پاراالمپیک هم مقام کسب کنم.

در مسیر ورزشی تان با چه مشکلاتی رو به رو هستید؟

یکی از مشکلات اصلی من این است که اکنون به تنهایی تمرین می کنم و مربی ای ندارم که اگر مشکلی داشتم آن را به من بگوید، به هر حال شاید من در تمرین کردن زیاده روی کنم و شاید هم کم تمرین کنم. از دیگر مشکلاتی که ورزشکاران رشته های انفرادی با آن مواجه هستند، مشکل مالی است.

کمی به عقب تر برگردیم؛ باتوجه به این که پدر شما در رشته بوکس فعالیت داشتند، چه شد که شما جودو را انتخاب کردید؟

پسر عمویم در رشته جودو کار می کرد و برخی مواقع که با یکدیگر شوخی می کردیم و او را بلند می کردم به من می گفت که تو چقدر زور داری و گفت برای تمرین به باشگاه ما بیا که من گفتم من چه کار جودو دارم. من زمانی که وضعیت بینایی ام بهتر بود دروازه بان فوتبال بودم ولی باتوجه به این که وزنم بالا بود و در ادامه نیز چشم هایم ضعیف تر شدند، در این رشته با مشکل برخورد کردم. به هر حال سال 85 بود که پسر عمویم من را به باشگاهی که خودش می‌رفت، برد و من در سن 18 سالگی کارم را زیر نظر مربیم، استاد سلمان فر در باشگاه نفت آغاز و دو سال هم در آن جا کار کردم و خیلی پشیمانم که چرا زودتر وارد این رشته نشدم. به هر حال آن موقع من 115 کیلو بودم و جودو را خیلی معمولی بلد بودم و پس از این که از آن باشگاه خارج شدم و به باشگاه جهان آرا رفتم و زیر نظر استاد سعدالله‌خانی کار کردم، به یک وزن پایین تر یعنی 100 کیلوگرم آمدم اما باز دیدم که فایده ای ندارد و پس از آن با علی خلیدی که از قهرمانان این رشته در جهان است، آشنا شدم. او مانند یک دوست و یک برادر بالای سر من بود و در زمین شماره 2 ورزشگاه تختی اهواز من را تمرین داد تا این که تقریبا 35 کیلو وزن کم کردم و پس از این که پزشک هم ضعیف بودن چشمم را تایید کرد، وارد رشته جودو کم بینایان و نابینایان شدم و در مسابقات قهرمانی کشور که در آبادان بود، شرکت کردم و مربیان تیم ملی هم من را دیدند و وارد اردوهای پاراالمپیک لندن شدم و روزهای آخر اردو بود که مربیان به من گفتند که اسامی نفرات شرکت کننده در رقابت های پاراالمپیک را رده کرده ایم و اگر اسامی رد نشده بود برای تو یک انتخابی برگزار می کردیم، یعنی من این شانس را داشتم که در این پیکارها شرکت کنم. من اگر در پاراالمپیک لندن شرکت می کردم و حتی اگر حذف هم می شدم بدون شک در رقابت های پاراآسیایی اینچئون قهرمان می شدم، چرا که وقتی جو پاراالمپیک را با آن همه تماشاگر تجربه می کردم، دیگر بازی های آسیایی برایم چیزی نبود.

چه خاطرات تلخ و شیرینی از اینچئون دارید؟

در دیدار با جودوکار ازبکستان که در لحظات پایانی، بازی را در امتیاز طلایی واگذار کردم و دیگر فرصت جبران نبود، احساس کردم سقف سالن بر سرم خراب شد و آن لحظه حال بدی داشتم. خاطره شیرینم هم این بود که توانستم در بخش تیمی، جودوکار کره ای را از پیش رو بردارم، چرا که اگر من یا هم تیمی ام در وزن 66 کیلوگرم بازی مان را واگذار می کردیم، طلای تیمی را از دست می دادیم و زمانی که من بازی ام را بردم، برای اولین بار سرمربی تیم ملی آمد و من را در آغوش گرفت و بوسید و به من گفت که عالی بودی و خاطره خوب دیگر من هم این است که در این مسابقات باوجود این که اولین حضورم در مسابقات برون مرزی بود، ضربه فنی نشدم.

استقبال از ورزشکاران در فرودگاه تهران و اهواز به خوبی انجام شد؟

در تهران که وزیر ورزش و چند مسوول دیگر به فرودگاه آمدند و استقبال خوبی بود. در اهواز هم آقای کیانی زاده (مدیرکل ورزش و جوانان خوزستان) و جمعی دیگر از مسوولان به فرودگاه آمدند که در این جا هم استقبال خوبی صورت گرفت.

صحبت پایانی...

از خانواده ام، کیانی زاده (مدیرکل ورزش و جوانان خوزستان)، شیروانی (رییس هیات ورزش های کم بینایان و نابینایان استان) و مربیانم علی خلیدی، مهرافشار، سعداللهخانی و پیمان طاهری قدردانی میکنم.

مرجع / ایسنا
:
:
:
آخرین اخبار