تاریخ انتشار: ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۶
کد خبر: ۲۰۰۷۹۵
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
گفت‌وگو با شاعر خوزستانی که حاج قاسم با غزلش گریست/چرا سردار سلیمانی اجازه نداد این فیلم منتشر شود؟
این روزها کلیپی از سپهبد شهید، عزیزِ دل ایران زمین و تمام مستضعفان جهان حاج قاسم سلیمانی در فضای مجازی در حال دست به دست شدن است.
گفت‌وگو با شاعری که حاج قاسم با غزلش گریست/چرا سردار سلیمانی اجازه نداد این فیلم منتشر شود؟

به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، این روزها کلیپی از سپهبد شهید، عزیزِ دل ایران زمین و تمام مستضعفان جهان حاج قاسم سلیمانی در فضای مجازی در حال دست به دست شدن است. 

شهید قاسم سلیمانی در این کلیپ با بیان دلنشین و چشمانی اشک بار شعر پر مغز، شیوا و بلند بالایی را در جمع خانواده‌های معزز و مکرم شهدای مدافع حرم زمزمه می‌کند. 

سراینده این شعر حجت‌الاسلام سید محمد مهدی شفیعی، شاعری جوان، باکمال، خوش ذوق، محجوب و اهل اهواز است و اکنون در قم و در جوار کریمه اهل‌بیت(ع) مشغول تفقه در دین است. 

اکنون به بهانه‌ی کلیپ منتشر شده و رزقی که سردار عزیز ما حاج قاسم سلیمانی برای ما رقم زده، با حجت‌الاسلام سید محمد مهدی شفیعی به گفت‌و‌گو می‌پردازیم. 

متن این گفت‌و‌گوی تفصیلی به شرح زیر است:

  شعر شما بسیار مورد اقبال قرار گرفته است. داستان سرودن این شعر را برای ما بیان کنید؟ 

 زمستان سال 94 یکی از دوستان مدافع حرم خوزستانی با بنده تماس گرفت و خبر داد که قرار است مراسم کوچکی با حضور تعدادی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم برگزار و از این عزیزان تجلیل شود. 

این دوست عزیز از من نیز دعوت کرد تا در این برنامه شعری بخوانم. من هم با کمال میل و عشق پذیرفتم. برنامه صبح جمعه بود و من شب جمعه با خود فکر می‌کردم که باید چه شعری را بخوانم. 

البته شعر با موضوع مقاومت و شهدا زیاد داشتم اما احساس می‌کردم باید شعر دیگری بنویسم تا در خور نام و جایگاه خانواده شهدای مدافع حرم به‌ خصوص مادران محترم این شهدا باشد.

تصمیم گرفتم همان شب شعری برای برنامه تجلیل از خانواده‌های شهدای مدافع حرم بنویسم اما هر مقدار که طبعم را به کار می‌گرفتم و تلاش می‌کردم، نتوانستم چیزی را بنویسم. 

آن شب بدون نتیجه پایان یافت و فردا یعنی جمعه ساعت 10 صبح به شهدایی که برنامه به نام آنها مزین شده بود، توسل کردم. دو سه بیت از این غزل مدنظر را نوشتم و چون وقت کم بود و باید خود را به مراسم می‌‌رساندم، سوار ماشین شدم و به راه افتادم. 

پشت فرمان ماشین و در حین رانندگی و رفتن به محل برنامه باقی این غزل را نوشتم. در این حین بیت را می‌گفتم و با موبایل ضبط می‌کردم و هنگام رسیدن به برنامه ابیات گفته شده را بر روی برگه پیاده کردم و این غزل معروف متولد شد. 

  شما این شعر را در محضر رهبر معظم انقلاب خواندید که با تحسین‌های مکرر ایشان همراه بود. از آن جلسه برای ما صحبت کنید. 

  شعرخوانی در محضر مبارک رهبر انقلاب ویژگی‌های خاص و بی‌نظیری دارد، برای شاعران جوان در آن جلسه میدان خوف و رجا است و بنده هم از این قاعده مستثنی نبودم و برای اولین بار بود که در محضر ایشان قرار بود شعر بخوانم. 

در آن جلسه اضطراب شدیدی داشتم و از طرفی شوق نیز داشتم و امیدوار بودم در محضر کسی شعر می‌خوانم که خودش ادیب و سخن‌شناس بزرگی‌است.

من قبل از آغاز جلسه و شعرخوانی شاعران استرس زیادی داشتم اما به محض شروع شعرخوانی و با دریافت اولین تصدیق‌ها و تاییدها از طرف آقا، تمام فشاری که رویم بود برطرف شد.

  اطلاع دارید که کلیپی از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در هنگام زمزمه کردن شعر شما در فضای مجازی منتشر شده است. برای ما از حس و حالتان در این زمینه صحبت کنید.

  در سال 96 یکی از دوستانم در کرمان تماس گرفت و به بنده گفت که خبر داری سردار سلیمانی شعرت را خوانده است، بنده گفتم خیر نمی‌دانم. این دوست عزیز اضافه کرد که بله حاج قاسم شعر شما را خوانده و البته خود حاج قاسم هم نخواسته که رسانه‌ای شود به این دلیل که وقت شعر خواندن اشک ریخته است. 

این دوست به من وعده داد که فیلم این برنامه را از دست‌اندرکاران بگیرد که طبیعتا به‌خاطر مواردی که عرض کردم نتوانست. بنابراین من خبر داشتم که شعرم را ایشان خوانده‌اند، اما فیلم یا صوتی از آن جلسه نداشتم.

  به نظر شما این شعر چه خاصیت ویژه و ممتازی داشت که هم رهبر معظم انقلاب و هم سردار شهید قاسم سلیمانی بر آن تاکید و تحسین داشتند؟

  همه اتفاقات و تحسین‌هایی که برای این شعر پدید آمده همه از الطاف الهی و عنایت شهدا بوده است. اما به نظر بنده این شعر یک ویژگی خاصی نسبت به دیگر اشعار دارد. 

ما در شعرهایی که برای مقاومت و شهدا سروده شده است، غالبا وجه عاطفی را بیشتر از سایر وجوه شعری می‌بینیم. اما به ابعاد اعتقادی و نوع تفکر ما در حوزه دفاع و مقاومت و جهان‌بینی فکری کمتر توجه می‌شود. 

سال 95 هم که من این شعر را در دیدار شاعران با رهبر انقلاب قرائت کردم هم ایشان در صحبت‌های انتهای جلسه اشاره‌ای به این شعر داشتند و بیان کردند که چرا وزارت ارشاد، صدا و سیما و سایر نهادهای فرهنگی به چنین اشعاری کمتر توجه ‌می‌کنند.

 واکنش‌های مردم و جوانان به این شعر شما چه بود؟ 

  بعد از شعرخوانی در محضر رهبر معظم انقلاب واکنش‌های بسیار خوب و جالبی را از سوی مردم دریافت کردم. وقتی که در حرم‌های مطهر یا مساجد و حسینیه‌ها، یا قبل از برنامه‌های شعرخوانی حضور پیدا می‌کردم با واکنش مردم به این شعر مواجه می‌شدم که بعضی از بازخوردها بسیار خوشحال‌کننده بود و مرا سر ذوق می‌آورد، بعضی از آنها هم بسیار متاثرکننده بود.

 خاطره جالبی از این واکنش‌های مردمی دارید؟ 

  بله. بعد از یکی از جلسات شعرخوانی، جوانی جلو آمد و همان‌طور که به خاطر شعرم از من تشکر می‌کرد، به پهنای صورت اشک می‌ریخت و می‌گفت: «من به‌خاطر این شعر خیلی برای شما دعا کرده‌ام. من در عملیات شکست حصر الزهرا(س) حضور داشته‌ام و تعدادی از دوستانم در این عملیات شهید شده‌اند. با همه سختی‌ها و شهدای عزیزی که در این عملیات به شهادت نائل شدند، حرفی از این عملیات مهم و کلیدی در رسانه‌ها زده نشد. وقتی اسم آن عملیات را در شعرت شنیدم و بعد هم در پرداختن رسانه‌ها به این شعر را دیدم، احساس کردم غربت این عملیات و شهدای والامقام آن تا حدودی برطرف شد و برایت خیلی دعا کردم.»

این اتفاق باعث خوشحالی من شد و هیچ چیز برای من خوشایندتر از این نیست که مدافعان حرم از من راضی و خوشحال باشند و دعایم کنند. 

  حرف پایانی؟

  امیدوارم خدای متعال همه مردم به ویژه هنرمندان را در قدردانی از شهدا و خانواده معزز و مکرم آنها موفق کند و همچنین امیدوارم خدای متعال شهدای عزیز را شفیع و دستگیر ما در آخرت قرار دهد. 

متن شعر:

کوه باشی سیل یا باران، چه فرقی می کند

سرو باشی باد یا طوفان، چه فرقی می کند

مرزها سهم زمینند و تو سهم آسمان

آسمان شام با ایران چه فرقی می کند

قفل باید بشکند باید قفس را بشکنیم

حصر الزهرا و آبادان چه فرقی می کند

مرز ما عشق است هرجا اوست آنجا خاک ماست

سامرا، غزه، حلب، تهران چه فرقی می کند

هرکه را صبح شهادت نیست شام مرگ هست

بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی می کند

شعله در شعله تن ققنوس می سوزد ولی

لحظه آغاز با پایان چه فرقی می کند

مرجع / فـارس
:
:
:
آخرین اخبار