هفته گذشته و در کمال ناباوری اطلاع یافتیم مدیرعامل شرکت لوله سازی اهواز را یک شبه برکنار کرده اند و بلافاصله هیات مدیره اش را هم منحل! به نظر می رسد چنین اتفاق نادری نه با دروس مدیریت و برنامه ریزی که در دانشگاه خوانده و تدریس می شود، همخوانی دارد و نه با مصلحت اندیشی در استانی که هر حرکتی در آن با هزاران تفسیر توأم شده و می شود. بویژه چنین تصمیم عجولانه ای در شرایطی اتفاق افتاده که استاندار خوزستان هم در سفر خارج از کشور بسر می برده. البته این قسمت از داستان را نمی توان اتفاقی تلقی نمود. همچنانکه هیچ یک از نمایندگان استان خوزستان در مجلس هم ظاهراً در جریان امر نبوده اند. بنابراین چه اتفاقی افتاده که سهامدار عمده پایتخت نشین در این برهه زمانی چنین تصمیم غافلگیر کننده ای را به انجام رسانده ، سوالی است که تا کنون برای آن پاسخی ارائه نشده است. واقعیت این است که ایجاد شوک در سازمان ها در شرایطی حاصل می آید که یک مجموعه هیچگونه ارتباط ارگانیکی با شرکت ها، ادارات، سازمان ها و اجتماع نداشته و اساساً پاسخگویی کان لم یکن بنظر برسد. اما در منطقه استراتژیکی مثل خوزستان که کیان اقتصادی و همچنین امنیتی کشور محسوب می شود این گونه تصمیمات قاعدتاً ناشی از عدم شناخت کافی از شرایط است و گرنه کارخانه ای که با هزاران فرد به گونه مستقیم و غیرمستقیم در ارتباط بوده و تولید ملی آن در ذیل شعارهای حفاظت از سرمایه داخلی می بایستی از اهتمام سهامداران برخوردار باشد چرا این گونه در گرداب شبانه تصمیمات بی برنامه قرار گیرد؟

به هر حال امید است مسئولین استانی با جدیت نسبت به این نوع شوک ها که فقط می تواند ضریب خطا و هزینه های حاشیه تولید را در خوزستان روز افزون نماید با جدیت برخورد نموده تا خدای ناکرده در شرایط محاصره اقتصادی فعلی تولید دستخوش مخاطره نشود.