تاریخ انتشار: ۰۸ دی ۱۳۹۱ - ۱۵:۰۹
کد خبر: ۲۶۵۳۸
تعداد نظرات: ۱۵ نظر
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
گلایه دو سردار خوزستانی از یک مستند تلویزیونی
روزهای قبل از عملیات بود. من جانشین اطلاعات تیپ 7 ولیعصر بودم. حسن باقری از نحوه شناسایی ها ناراحت بود و رفته بود پیش احمد سوداگر، حاج احمد گفته بود مسئول شناسایی ها آقای سعیدفر است. حسن باقری آمد و خیلی عصبانی به من گفت چرا شناسایی هایتان را تمام نمی کنید؟ ...
خوزنیوز / مجید فضیلت پور :

یکم/ واکنش سردار عبدالکریم فضیلت پور به مستند آخرین روزهای زمستان

قسمت آخر مستند "آخرین روزهای زمستان" پخش شد و روایتگری زندگی سردار بزرگ "حسن باقری" یا همان "غلامحسین افشردی" نیز به پایان رسید. من و پدرم سراپا گوش و چشم بودیم تا رسید به عملیات غرور آفریـن بیـت المقـدس. وقتـی راوی گفـت کـه تیـپ 27 محمـد رسـول الله (ص) در عـملیـات بیـت المقدس بعلت نرسیدن تیپ 7 ولیعصر به جاده اهواز خرمشهر و عدم الحاق با آن تیپ، تحت فشار عراقیها قرار می گیرد، پدر ناراحت شد و طی تماس تلفنی مراتب اعتراض خودش را با سردار کوسه چی جانشین فرمانده وقت تیپ ولیعصر (عج) در میان گذاشت. از آنجایی که بنده قبلا به مناسبت هفته دفاع مقدس خاطره این عملیات را از زبان پدر در همین وبلاگ نوشته بودم ضمن قرار دادن لینک خاطره فوق، تاکید می کنم که نیروهای تیپ 27 محمد رسول الله خاطرات جنگ را از دیدگاه خود نوشته اند و ای کاش دست اندر کاران مستند شهید باقری با نیروهای تیپ 7 ولیعصر (عج) نیز در این خصوص مصاحبه می کردند تا خدایی ناکرده در این مورد تحریفی صورت نگیرد.




اولین مرحله عملیات آزاد سازی خرمشهر از زبان سردار فضیلت پور:

از حوالی انرژی اتمی دارخوین از رودخانه کارون عبور کرده بودیم. شام را قبل از تاریکی هوا خوردیم. پس از خواندن نماز اول وقت در تاریکی های شب از خط مقدم خودی گذشتیم. گردان یاسر باید پس از طی 6 – 7 کیلومتر خود را به دو نیروی کمین دشمن می رساند که فاصله شان از هم فقط 200-300 متر بیشتر نبود و پس از عبور از نیروی کمین باید به جاده اهواز خرمشهر می رسید. چند کیلوتر طی کردیم که فرمانده تیپ ولی عصر (عج)، حاج آقا رئوفی با من تماس گرفت و گفت: از بالای یک نقطعه مرتفع سمت راست را نگاه کن و بگو چه می بینی؟ به همراه برادر محمد عیدی مراد از نیروهای زبده اطلاعات تیپ از بالای مرتفع ترین نقطه یک قلعه مخروبه در روستای "مشارع کهنه" به سمت راست نگاه کردم، ردیفی نورافکن متحرک را دیدم که از کارون به سمت جاده اهواز خرمشهر در حرکت هستند. به آقای رئوفی گزارش دادم و سوال کردم مگر قرار نیست حمله غافلگیرانه باشد پس این چراغ های روشن چیست؟ خندید و گفت: این کار احمد کاظمی است. این ها هم تانک های غنیمتی عملیات فتح المبین است. متوجه شدم با این وضع ما باید هرچه زودتر خودمان را به محل مورد نظر می رساندیم؛ چون هر آن ممکن بود دشمن متوجه عملیات شود و اعلام آماده باش کند و عبور ما از کمین دشمن با مشکل مواجه شود. چون گردان یاسر اجازه درگیری با نیروهای کمین و خط اول دشمن را نداشت. در اصل وظیفه ما غافلگیری دشمن از پشت سر بود. لذا سرعتمان را زیاد کردیم و بدون درگیری از کمین گذشتیم. باید خودمان را بعد از طی 11- 12 کیلومتر در عمق دشمن به جاده اهواز خرمشهر می رساندیم و با بستن جاده اصلی اهواز خرمشهر و انفجارهای غیر منتظره یکی از سلسله اعصاب (جاده اهواز خرمشهر) دشمن را قطع می کردیم. بحمدالله موفق شدیم قبل از هوشیاری خطوط اول دشمن از کمین عبور کنیم و خود را به جاده اهواز خرمشهر برسانیم.

بر سینه خاکریز بلندی که چسبیده به جاده اهواز خرمشهر بود مستقر شدیم و آرایش گرفتیم و نظاره گر عبور خودروهای مختلف دشمن از 2 متری خود شدیم. وقتی درگیری در خطوط اول که 11 کیلومتر با ما فاصله داشت شروع شد، ما با متوقف کردن خودروهای عبوری دشمن و اسیر کردن سرنشینان آنها جاده را بستیم و از رسیدن مهمات و نیروی کمکی به خطوط اول درگیری دشمن جلوگیری کردیم.

ماموریت نیروهای درگیر خودی در خطوط مقدم که پایان یافت حرکت خود را به سمت جاده اهواز خرمشهر (محل استقرار ما) آغاز کردند. آقای رئوفی تماس گرفت و از ما خواست با شلیک کلت منور محل استقرار خود را به نیروهای گردان بلال، عمار و شهدا نشان دهیم. چند گلوله منور شلیک کردیم ولی آنها ما را پیدا نکردند. به آقای رئوفی گفتم گلوله آرپی جی 7 به آسمان شلیک می کنم تا بعد از انفجار در تاریکی های شب ما را پیدا کنند. تا آن لحظه هیچ نیروی خودی به این حد از عمق عقبه دشمن نرسیده بود. ولی چون نیروهای باقیمانده دشمن در اطراف، درگیری ایجاد می کردند انفجار گلوله های آرپی جی هم افاقه نکرد. از آقای رئوفی اجازه گرفتیم تا یکی از خودروهای غنیمتی فرماندهان عراقی را بر بالای خاکریز به آتش بکشیم. اما آتش زدن خودرو همان و روانه شدن آتش توپخانه و یگان های احتیاط دشمن همان. هرچند با این انفجار و اعلام حضور در عمق 17 کیلومتری دشمن عقبه دشمن را متزلزل کردیم و به گردان های تیپ گرای خودمان را دادیم. اما دشمن بیکار ننشست و ما را زیر آتش شدید توپخانه، به شدت تحت فشار قرار داد. دیگر هوا روشن شده بود و دشمن گردان ما را زیر آتش شدید گرفته بود. ما از دو طرف محاصره شدیم و دشمن اجازه نداد تا نیروهای خودی به ما ملحق شوند. ما تا ساعت 10 صبح مقاومت کردیم. طوری شد که مجبور شدیم 2 کیلومتر عقب نشینی کنیم. و در این عقب نشینی در سطح دشت مورد حمله تیر مستقیم ضد هوایی، تیربار کالیبر 50 و کالیبر تانک، واقع شدیم و تلفات سنگینی دادیم.

هرچند در شب بعد دوباره مواضعمان را پس گرفتیم، اما آن شب خیلی به ما سخت گذشت.


دوم/ واکنش سردار حاج حبیب سعیدفر (جانشین اطلاعات تیپ 7 ولیعصر)




اول باید سردار را بشناسیم. او یکی از نیروهای اطلاعاتی 8 سال دفاع مقدس است. مسئولیت ایشان در جنگ، جانشین اطلاعات تیپ 7 ولی عصر (عج) که بعدا تبدیل به لشکر شد، بوده است. وقتی متوجه شدم "سردار سعیدفر" در خصوص گزارشات مستند " آخرین روزهای زمستان" در خصوص عملیات غرورآفرین "بیت المقدس" به شدت واکنش نشان داده اند تصمیم گرفتم با ایشان یک دیدار داشته باشم تا از نزدیک خاطرات ایشان را گوش کنم.

سردار سعیدفر می گوید: روزهای قبل از عملیات بود. من جانشین اطلاعات تیپ 7 ولیعصر بودم. حسن باقری از نحوه شناسایی ها ناراحت بود و رفته بود پیش احمد سوداگر، حاج احمد گفته بود مسئول شناسایی ها آقای سعیدفر است. حسن باقری آمد و خیلی عصبانی به من گفت چرا شناسایی هایتان را تمام نمی کنید؟ بچه های لشکر 27 تمام کرده اند. گفتم ما شیوه خودمان را داریم. اینجا با منطقه کردستان فرق می کند. دشمن روی دشت تسلط دارد. نمی شود به شیوه کردستان عمل کرد. مواضعمان لو می رود. ما اینها را تجربه کرده ایم. درحالی که حسن باقری قانع نمی شد گفت شیوه شما برای شناسایی چیست؟ گفتم ما هر شب فقط بخشی از کار را شناسایی می کنیم. مثلا امشب 30 درصد فرداشب 60 درصد و شب دیگر 100 درصد. اما دو شب قبل از عملیات به هیچ وجه شناسایی نمی کنیم. حسن گفت آمدیم عراق در این دو شب مواضعش را تغییر داد. گفتم یک شب قبل از عملیات تعداد محدودی می رویم فقط مواضعمان را چک می کنیم.
آن روز دعوا با حسن باقری تمام شد و حسن قانع نشد. من هم به حسن گفتم ما شیوه بچه های تیپ27 محمد رسول الله را قبول نداریم. آنها با نحوه عملکردشان مواضع ما را لو می دهند و دشمن از تحرکات ما با خبر می شود. من به حسن گفتم این کار را نکنید بچه ها را به کشتن می دهید.

سردار حاج حبیب سعیدفر ادامه می دهد: دشمن متوجه تحرکات نیروهای اطلاعات عملیات تیپ 27 محمد رسول الله شده بود و هیچ واکنشی از خود نشان نداده بود. به همین خاطر مواضع خودی لو رفته بود و نیروی های تیپ 27 متوجه نشده بودند. عراق شب عملیات سر خاکریزش تیربار کاشته بود و بچه های اطلاعات تیپ 27 متوجه نشده بودند. لذا روز عملیات یک گردان از تیپ 27 که در سمت چپ محور عملیات عمل می کرد توسط همان تیربار در سطح دشت زمینگیر شد و تقریبا تمام گردان(2) منهدم شده بود. لذا عراقی ها از خلاء ناشی از این تلفات استفاده کرده و از سمت چپ به نیروهای تیپ 7 ولیعصر حمله می کند طوری که ما مجبور شدیم موقتا 2 کیلومتر عقب نشینی کنیم. اما نهایتا دوباره حمله کردیم و خودمان را سر جاده اهواز خرمشهر رساندیم.

تکمیلی توسط خود سردار حاج حبیب سعیدفر:

نیروهای اطلاعات تیپ 27 از همان ابتدا شناسایی خود را تمام کرده بودند و هر شب نیروهای عمل کننده را جهت توجیه روی جاده می بردند که این موجب لو رفتن معابر می شد. این موضوع را ما به حسن باقری تذکر دادیم ولی عدم آشنایی با اصول حرفه ای اطلاعات و شناسایی در دشت موجب لو رفتن معابر سمت چپ تیپ 7 دزفول شده بود. نتیجه این نوع عملکرد را مصرانه به حسن باقری تذکر میدادم ولی به نظر می رسید خود حسن هم تحت تاثیر بچه های تهران بود. به همین خاطر در صبح عملیات با ملاقاتی که در کنار جاده با حسن داشتم، نتیجه نحوه ی غلط شناسایی بچه های تیپ 27 را به او نشان دادم. یک گردان از تیپ 27 تهران که بنا بود با تیپ 7 دزفول الحاق کند تماماً زمین گیر شدند و دلیل آن چیزی نبود جز شناسایی غلط و تیربارهای دشمن و نه دیر رسیدن بچه های تیپ 7 دزفول.

از این خلا به وجود آمده تیپ 10 زرهی گارد جمهوری عراق استفاده کرده، از جاده اهواز خرمشهر عبور کرد و بچه های تیپ 7 را محاصره نمود. اساساً نرسیدن تیپ 7 دزفول به هیچ وجه واقعیت ندارد و نحوه عملکرد بچه های تهران موجب این اتفاق شد.
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۴
انتشار یافته: ۱۵
علی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۱۶ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۸
0
14
احسنت بر شرافتت و درود بر شجاعتت استان های دیگر خوزستانی ها را همیشه ساده فرض کرده اند ولی از با هوش ترین شجاع ترین ساده ترین و کم اداء ترین مردم ایران هستیم و اصلا به اتحاد و یک دستی اعتقاد نداریم(خوزستانی با خوزستانی).
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۱:۳۲ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۹
0
6
زمانی که سردارباقری شهیدشدندسردارتوکل قلاوند که خوزستانی بودندوبدلیل تیز بینی معروف بودندبه اواکس منطقه وبرابراسنادموجود وگزارش روزنامه های درهمان زمان ایشان ازمسولان اطلاعات قرارگاه بودندهمراه باقری دران ستگرشهیدشدندولی دراین سریال اسمی ازایشان برده نشدچراهمه چیزرامیخواهندبنام تهرانیهاتمام کنندشمارابخداقسم می دهم جفانکنید
خزینه پور
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۱۹ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۹
0
5
سلام و درود بر سرداران و رزمندگان گمنام و مظلوم خوزستان، وقت آن رسیده است که جلوی مظلومیت سرداران ، فرماندهان و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس گرفته شود،آقایان نویسنده،کارگردان، بازی گر، ای اصحاب رسانه ها با مستند سازی روایات و خاطرات این بزرگواران جلوی این همه مظلومیت را بگیرید، مستند زندگی سرداران و رزمندگان خوزستانی باید هرچه سریعتر تهیه شود اگر حجب و حیای سرداران جنگ باعث مظلومیت آنهاست این حقی است که برگردن فرزندان هنرمند خوزستانی است که نگذارند حق آنان پایه مال شود ، آیا رزمنده ایی است که بتواند خدمات و ایثارگری های فرماندهانی چون سرداران عبدالکریم فضیلت پور و سعیدی فر را منکر شود حذف آنان از تاریخ و مستند جنگ ستم بر همه بچه های خوزستانیست نگذارید خدمات سرداران خوزستانی شهیدو زنده چون هاشمی،جهان آرا، سوداگر،آهوزاده،......،رضایی، شمخانی ،رشید،دانش پژو،حشمت حسن زاده،سعیدی فر،فضیلت پور،محمد پور،نجار و............به بوته فراموشی سپرده شود!
پاسخ ها
حکیمی
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۵:۱۸ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۰
درود بر شهیدان . سردار حسن درویشی و. را فراموش کردید انشالله بتوانیم به بچه های خود این شهیدان گرانقدر را معرفی نماییم
محمد زاده صفری
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۴:۰۸ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۹
0
6
متاسفانه جنگ و همه بدبختیهاش از ما خوزستانی ها بود وافتخارش برای تهرانیها . دلیلش در دست داشتن رسانه ها است که آنها می توانند در مورد قهرمانهای خودشون فیلم بسازند و ما خوزستانی ها هنوز نتوانستیم در مورد بزرگان و قهرمانان خوزستانی شرکت کننده در جنگ هشت ساله کاری انجام بدهیم . چه باید کرد دست ما کوتاه خرما بر نخیل .
محمد زاده صفری
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۵:۳۲ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۹
0
2
من از بچه هایی هستم که در سن 14سالگی اواخر جنگ در جبهه حضور داشتم 3 ماهی در گردان عمار لشکر 7 ولی عصر در منطقه پدافند دره گچینه و رشن و کانی اسکن و اواخر جنگ با گردان مالک اشتر در منطقه کوشک . متاسفانه تمام بدبختیهای جنگ هشت ساله برای ما مردم خوزستان بود و استفاده آن را تهرانیها بردند چون رسانه ملی در دست آنها است و ازنظر تبلیغاتی آنها بیشتر مورد توجه قرار گرفته اند صدها سردار خوزستانی وجود دارد که متاسفانه نامی از آنها تاکنون برده نشده است و داغ دل باید خورد براین همه مظلومیت خوزستان و مردم غیورش .
افشین
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۱:۱۹ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۹
0
2
ای کاش برادران رزمنده ارزش آن مبارزات وشجاعتها را به خاطر روایت مختلف کم رنگ نکنند هیچ کس منکر شجاعتها ورشادتهای بچه های خوزستان در جبهه ها نیست درود خدا بر روح پاک شهید حسن بتقری وهزاران شهید خوزستانی وده ها هزار شهید این اب و خاک
دسپیلی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۵
0
1
به نام خدا
سلام
پاسدارشهیدمهدی زاده شوشی یکی از مسئولان شناسایی سپاه دزفول برای شناسایی مواضع دشمن بعثی در عملیات بدر بادسته شناسایی به قلب دشمن واردمی شود که این دفعه دیده می شوند پس از لو رفتن توسط نیروهای عراقی به رگبار بسته شده و پای مهدی تیر میخورد او به نیروهای خود(سه چهار نفر)دستور می دهد سریعا اطلاعات نوشته شده را به نیروهای خودی برسانند وخودش مانع حرکت دشمن می شود افراد سریعا از دگیری خارج شده و دستور مهدی را اجرا می کنند ومهدی باقی می ماند- شهید مسعود گل گل که در عملیات های بعدی شهید شد گلوله ای بین دو انگشتش اصابت کرده بود وسوخته بود ومیگفت نمی دانیم مهدی را اسیر کردند یا شهیدشد ولی می دانستیم تا آخر می جنگد-
بعد از 17 سال جنازه اش را نیروهای تفحص در شرق دجله و محل درگیری پیدا کردند. جای یک گلوله در وسط پیشانی در حالی که سربند یا زهرا قرمزی به سرش بسته بود و به جمجمه اش چسبیده بود -روحش شاد و از ما راضی باشد
سمندر
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۲:۳۷ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۱
0
1
سلام متآسفانه همیشه مظلومیت خوزستان مرا آزار می دهد . نفت و گازمون که نفعش برای پایتخت نشینهاست و شهرهای محروم و مطلوم و فراموش شده ای مثل آغاجاری و مسجد سلیمان کماکان به نان شب محتاج اند. سرداران بزرگی مثل سرلشکر بقایی ، سرلشکر دقایقی ، درویش ، شمایلی ، فنی ، بهروزی ، صفری زاده و ... در خوزستان هستند چرا فیلم آنها را نمی سازند. باور کنید ساخت این فیلمها هم با انگیزه های خاصی صورت می گیرد و اصلاً نگاه سازندگان معلوم نیست چه هدفی رو دنبال می کنه!
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۲:۲۸ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۴
0
2
به قول سردار ممبینی
بزار گمنام بمانیم
پاسدار قدیمی هفتکلی
|
UNITED STATES
|
۰۰:۴۶ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۵
0
3
اسم سردار ممبینی رو اوردی دلم براش تنگ شده ... حاج عباس ممبینی مرد جنگ بود
صدرا
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۳:۰۲ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۵
0
0
راستش را بخواهید بعنوان یک خوزستانی بیشتر از عملکرد و گفتمان برخی هم استانیهای خودم شگفت زده ام تا عملکرد سازندگان این مستند!!
کافی ست به همین مطلب و برخی اظهار نظر های داده شده دقت کنید:
تیپ 7 متشکل از نیروهای شهرستانهای مختلف بود اما نمیدانم به چه علتی برخی از خود اعضای تیپ و دیگران اصرار دارند آنرا متعلق به یک شهر بنامند ! وقتی ما خودمان بنده شهرهایمان شده ایم و بیشتر از رضای خدا در گفتار و کردارمان به شهرت رساندن شهرمان(آنهم بدون در نظر گرفتن دیگر هم اسنانی هایمان) فکر میکنیم آیا حق انتقاد به دیگران را داریم؟
البته اینکه عدم موفقیت تیپ 7 ضرباتی به لشکر 27 زد را برخی از رزمنده گان خوزستانی نیز پذیرفته اند اما در هر صورت مطلب مهم انچیزی بود که عرض شد!
امین
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۱:۳۸ - ۱۳۹۱/۱۲/۱۶
0
0
سلام اولا با همه این حرف ها حسن باقری اعجوبه دفاع مقدس بوده ومادرطول دفاع کم نابغه نداشتیم واین همان دانشگاه بود که فرمودند واین نابغه هاراتربیت کرد...نگاهی به کتاب ردپای صاعقه کنید اونجایی که شناسایی تیپ 7 به حاج احمد میگه اینجا نمیشه کاری کرد وحاج احمد شخصا اون برادر رو برد منطقه توجیه کرد تک احاطه ای واون هم پذیرفت واز حاجی تشکر کرد تعصب نداشته باشیم و یادمان باشد که هدف حفظ اسلام بود نه اینکه من بودم یا اون-جوان27 ساله
محمد سعیدی فر از اندیمشک
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۰۹ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۸
0
0
روی صحبتم با ... است قطعا و با یقین کامل میدانم که میدانی سردار شهید توکل قلاوند همان کسی بود که تمام بجه های تهران و حاج احمد سوداگر او را اواکس دشت عباس نامیدند و رشادتهای ان دلیر مرد اندیمشکی بر هرکس پوشیده باشد که نیست بر شما و خدای شهیدان پوشیده نیست ایا نمیدانید که میدانید توکل قلاوند مسول اطلاعات و عملیات قرارگاه نجف اشرف به همراه شهید حسن باقری و مجید بقایی در یک سنگر شهید شدند؟چرا در این فیلم مستند برخی حقایق و بودنها حذف شدند؟ ایا مگر شهادت این سرداران طور دیگری بوده است ؟چون این دو شهید خوزستانی درکنار حسن باقری بودند به تحریفش می ارزید.....سردار تا کی بی تفاوتی؟
بیادشهدا
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۸:۳۰ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۲
0
0
دوستان مقصر خودمانیم .وهمرزمان دیروزمان که امروز اگر سردار خطابشان نکنیم گناه کبیره مرتکب شده ایم . سوءمدیریت و دنیا طلبی دوستان موجب شده است تا دلاورمردان عرصهءجهادو شهادت گمنام بمانند .
وگرنه شهیدان .
غیوراصلی . دقایقی .بقائی . درویش . غلامی . قلاوند. علم الهدی . هاشمی . جهان آرا . سیلاوی . طرفی . سوداگر و ده ها ابرمرد دیگر اگر نبودند .
ناگفته پیداست .........
بقول شهیدآوینی .ره .
شهرت درگمنامیست برای اهل دل ......
:
:
:
آخرین اخبار