تاریخ انتشار: ۱۶ تير ۱۳۹۲ - ۰۹:۳۹
کد خبر: ۴۳۶۵۰
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
امتناع روحاني از ملاقات با حاميان فتنه
روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:
مرسي چوب دوستي با آمريکا قطر و سلفي‌ها را خورد

«دنباله‌روي از کشوري ذره‌بيني مثل قطر، چاپلوسي سلفي‌هاي نزديک به سعودي، و خودباختگي و نرمش در برابر آمريکا از علل عمده سقوط مرسي و کابينه اخواني وي بود.»

پايگاه خبري ميدل ‌ايست آن‌لاين در بسط اين تحليل خود نوشت: رهبري اخوان‌المسلمين اشتباهات بزرگي داشت از جمله اينکه نتوانست بفهمد کسي که حاکم کشوري به گستردگي و جايگاه مصر است، نبايد دنباله‌رو يک کشور کوچک و ذره‌بيني مثل قطر باشد. رهبري اخوان در حکم يک وابسته و مجري سياست‌هاي شبه‌جزيره قطر و امير بي‌سواد اين کشور ظاهر شد و با اين شيوه‌اي که در پيش گرفت، به جايگاه مصر به عنوان بزرگ‌ترين کشور منطقه آسيب زد.

شايد هم قرضاوي به سبب نفوذي که در اخوان‌المسلمين داشت، توانست مواضع اخوان‌المسلمين را در جهت اجراي طرح‌هاي قطر در منطقه سوق دهد. به طوري که مواضع مصر، تکراري طوطي‌وار از مواضع وزارت امور خارجه قطر شده بود و اين مسأله در خصوص همه مسائل منطقه از مسأله فلسطين گرفته تا مسأله سوريه، صدق مي‌کرد.»

اين تحليل مي‌افزايد: از آن گذشته، ‌قطر در امور داخلي سياسي و مالي مصر نيز دخالت مي‌کرد و با اعطاي تسهيلات غيرمعمول به بازارهاي مالي مصر و شرکت در مناقصه‌هاي کانال سوئز و حفاري براي کشف گاز و ديگر سرمايه‌گذاري‌ها در مسائل حياتي، مخالفت اکثر نويسندگان و فرهنگيان و سياستمداران مصري را برانگيخت و اين در حالي است که شماري از اين معترضان به صورت سنتي وابسته به جريان اسلام‌گرا شناخته مي‌شوند. اگر اسناد مالي يافت شده در هنگام حمله تظاهرکنندگان به ساختمان مرکزي اخوان‌المسلمين، صحت داشته باشد، ثابت مي‌شود که رهبران ارشد اخوان‌المسلمين، پاداش‌هاي مالي منظمي از امير قطر دريافت مي‌کرده‌اند.

به گزارش العالم، نويسنده مي‌افزايد: اخوان‌المسلمين همچنين متوجه نبودند که چاپلوسي و نزديک شدنشان به سلفي‌ها، به اعتبار آنان ضربه زد و آن‌ها را وابسته به فرهنگي متفاوت نشان داد در حالي که مصر، عربستان نيست. در حالي که رويکرد سلفي به تندروي شهرت دارد، اکثر رهبران صف نخست اخوان‌المسلمين دچار وابستگي به اين جريان شدند و جامعه مصري نتوانست اين تندروي ديني و رفتارهاي آنان را به راحتي برتابد. اين جريان همچنين سبب بروز شخصيت‌هاي تندرويي در ميان اخوان‌المسلمين و هم‌پيمانان سلفي آنان شد که بخش مهمي از مردم مصر را تهديد مي‌کردند و تصوير وحشتناکي از آينده ارائه مي‌کردند.

ميدل‌ايست آن‌لاين در توضيح علت بعدي نوشت: خودباختگي اخوان در برابر سياست و اوامر آمريکا و نرمش شديد در رفتار با اسرائيل، نه تنها آمريکا را قانع نکرد بلکه نتوانست رضايت مردم مصر را جلب کند. اين رفتار سبب شد، اخوان، نزد آمريکا به عنوان منافقاني شناخته شوند که رفتار ظاهري مغاير با تفکرات دروني دارند.

نزد طرفداران خود نيز به عنوان دروغگوياني شناخته شدند که رويکردي خلاف غرب‌ستيزي که در سخنانشان موج مي‌زند، دارند. مسئولان اخوان در طول دهه‌هاي گذشته، در سخنراني‌هاي خود به آمريکا و اسرائيل حمله کرده و همواره به مردم وعده داده‌اند که در صورت به قدرت رسيدن اسلام‌گرايان، آسايش، استقلال و رهايي از وابستگي بر کشور حاکم مي‌شود.

 آن‌ها همچنين همواره براي آزادي قدس و پشتيباني از مقاومت شعار سر مي‌دادند. اما به محض آن که به قدرت رسيدند، سفير مصر را از سوريه فراخواندند و براي مصر در اسرائيل سفير تعيين کردند و به نام ملت مصر، نامه‌هاي محبت‌آميز به اسرائيل نوشتند و مرسي رئيس جمهور مصر خود را دوست مخلص شيمون پرز رئيس رژيم صهيونيستي معرفي کرد.در ادامه اين تحليل آمده است: مرسي همچنين در دام آشکار اردوغان افتاد، دامي که فقط ساده‌لوحان و احمق‌ها گرفتار آن مي‌شوند.

امتناع روحاني از ملاقات با حاميان فتنه در قم

حجت‌الاسلام والمسلمين روحاني در سفر به قم با مراجع عظام ديدار کرد و به دبيرخانه مجلس خبرگان رفت و با بزرگان طيف اصولگرا ملاقات کرد اما به ملاقات با برخي چهره‌هاي شبه اصلاح‌طلب و حامي فتنه نرفت.

پايگاه اينترنتي مباحثات که به حوزه علميه قم نزديک است، با ذکر جزئياتي از سفر دکتر روحاني به قم، بي‌آنکه به نام يوسف صانعي و اسدالله بيات زنجاني اشاره کند، نوشته که وي در اين سفر به ديدار طيف مذکور نرفت. اين دو نفر از حاميان فتنه و آشوب سال 88 بودند.

«مباحثات» در گزارش خود نوشت: حجت‌الاسلام والمسلمين روحاني در ابتداي ورود به قم به زيارت حرم حضرت معصومه(س) رفت و در نخستين برنامه کاري خود ترجيح داد به دبيرخانه مجلس خبرگان در کوچه آمار خيابان صفائيه برود. اين ساختمان براي او ناآشنا نيست چرا که وي سال‌هاي متمادي در جلسات مربوط به مجلس خبرگان و در اين ساختمان شرکت کرده است. در اين ديدار که بدون اطلاع خبرنگاران برگزار شد وي با حضرت آيت‌الله يزدي ديدار و گفتگو کرد؛ ديداري که با حضور آيت‌الله استادي و حسيني بوشهري نيز همراه بود.

سپس در معيت آيت‌الله استادي به ديدار آيت‌الله‌العظمي صافي گلپايگاني رفت. اين اقدام معنادار روحاني از آن جهت قابل توجه است که آيت‌الله يزدي از بزرگان طيف اصولگرا بوده و رياست جامعه مدرسين را برعهده دارد؛ جامعه مدرسيني که در سال‌هاي گذشته منتقد جدي اصلاح‌طلبان بوده و تا مرحله نامشروع خواندن سازمان مجاهدين انقلاب نيز پيش رفت. دکتر روحاني با درک صحيح از مسائل درون حوزوي در نخستين گام ترجيح داد با بزرگان جامعه مدرسين از جمله آيت‌الله يزدي ديدار داشته باشد.

در ادامه اين گزارش آمده است: ديدارهاي آقاي روحاني با مراجع عظام تقليد نيز در نوع خود معنادار بود. نخست از آن جهت که همراهان وي در اين ديدارها کساني نبودند جز حجت‌الاسلام والمسلمين اختري دبيرکل مجمع جهاني اهل بيت و حجت‌الاسلام حسين نمازي يکي از اعضاي مجلس خبرگان و در اين بين برخي از روحانيون اصلاح‌طلب در قم و مدعي حمايت از دکتر روحاني از همراهي او بازماندند تا گام‌هاي دقيق و حساب شده دکتر روحاني در اين سفر حساس براي همه مشهود شود.

از سوي ديگر ديدار وي با مراجع عظام تقليدي که مورد توجه جامعه متدينين بوده‌اند و عدم ملاقات با برخي علماي مدعي که در سال‌هاي گذشته تلاش کردند مرجعيت خود را با موضع‌گيري‌هاي تند سياسي تثبيت کنند نيز قابل توجه است. او برخلاف انتظار اصلاح‌طلبان عمل کرد. حجت‌الاسلام والمسلمين روحاني پس از ديدار مراجع تقليد ترجيح داد تا در ساختمان مرکز تحقيقات مجلس خبرگان واقع در ميدان رسالت قم بار ديگر با جمع ديگري از نمايندگان مجلس خبرگان ساکن قم و تعدادي از علما ديدار داشته باشد و ناهار را با آنها ميل کند.

و نه مشارکتي و سازمان مجاهديني

زيباکلام درباره اينکه اوايل خرداد گفته بود «حتي با وجود حمايت هاشمي و خاتمي از روحاني، اصلاح‌طلبان از روحاني حمايت نخواهند کرد و حسن روحاني را اصلاح‌طلب نمي‌دانم» توضيح داد.

وي در مصاحبه با «فردا» و در پاسخ اين سؤال که «قبل از انتخابات در گفتگويي که با ما داشتيد اعلام کرديد حسن روحاني را يک اصلاح‌طلب نمي‌دانيد، الان بعد از گذشت چند هفته از انتخابات همچنان اين نظر را داريد» اظهار داشت: «ببينيد من همچنان مي‌گويم که آقاي روحاني يک اصلاح‌طلب به معناي کسي که دوم خردادي باشد، عضو جبهه مشارکت يا سازمان مجاهدين انقلاب باشد و يا اين که به آقاي خاتمي نزديک باشد نيست.

ولي ايشان از جهات مختلفي به اصلاح‌طلبان نزديکي بسياري دارد. اعتدال‌خواهي و ميانه‌روي، تنش‌زدايي، خواهان تفاهم داشتن با همسايگان و برخي ديگر از خصوصيات، ايشان را فردي نزديک به اصلاح‌طلبان کرده اما به معناي واقعي اصلاح‌طلب نيستند.»
او افزود: در عالم سياست قطعيتي وجود ندارد. آن زمان هيچ کس از اتفاقاتي که در حال رقم خوردن بود آگاهي نداشت. کسي فکر نمي‌کرد آقاي هاشمي رد صلاحيت شود و آقاي عارف به نفع حسن روحاني کنار بکشد.

در آن زمان پيش‌بيني من اين بود که اصلاح‌طلبان در انتخابات کانديدايي نخواهند داشت اما وقتي آقاي عارف به نفع آقاي روحاني کنار رفت و وقتي آقايان خاتمي و هاشمي به حمايت از حسن روحاني پرداختند، نظر بنده روي آقاي روحاني مثبت شد.زيباکلام چند ماه پيش گفته بود حسن روحاني اصلاح‌طلب نيست و حتي 2 ميليون رأي هم ندارد.

وقتي ايرنا به خبري که خود منتشر کرده انتقاد مي‌کند!

يک حامي فرصت‌طلب اسفنديار مشايي، به خاطر انتشار اظهارات نخست‌وزير رژيم صهيونيستي از سوي کيهان، به مديرمسئول اين روزنامه حمله کرد.

کيهان با اشاره به مصاحبه نتانياهو نوشته بود «بنيامين نتانياهو در مصاحبه با سردبير واشنگتن‌پست گفت:... «مشايي» و ساير نامزدهاي ديگر که متمايل به نزديکي با غرب و رژيم اسرائيل بودند از رقابت‌هاي انتخاباتي حذف شدند و نامزدي که حاکميت اجازه داده بود توانست در اين انتخابات شرکت کند... آنان صدها کانديدا را حذف کردند و 7 نفر را نگه داشتند. سپس رئيس‌جمهور سابق علي‌اکبر هاشمي و مشايي را حذف کردند آقاي روحاني را نگه داشتند.»

«عبدالرضا-د» طي مطلبي که شبکه ايران و ايرنا منتشر کرده‌اند، مدعي شده عبارت «که متمايل به نزديکي با غرب و رژيم اسرائيل بودند» در اصل مصاحبه وجود ندارد و کيهان آن را به متن اضافه کرده تا مشايي را تخريب کند. وي همچنين مي‌نويسد: مديريت روزنامه کيهان براي تداوم پروژه تخريب مهندس مشايي حتي از حرف گذاشتن در دهان نتانياهو نخست‌وزير رژيم صهيونيستي نيز ابايي ندارد تا به زعم خود مهندس مشايي را کانديداي مورد حمايت اسرائيل معرفي کند! نامبرده پس از آن اقدام به اهانت نسبت به کيهان کرده است.

درباره اقدام آقاي «د» و ادعاي او چند نکته وجود دارد: اول اينکه کيهان مطلب مذکور را عينا از خبر ايرنا استفاده کرده و عجيب است که ايرنا هم نقش منتشر کننده خبر و هم محکوم کننده آن را بازي کند! ثانيا ماجراي دوستي آقاي مشايي با «مردم (؟!) اسرائيل» روشن‌تر از آن است که نياز به شرح و بسط داشته باشد. با اين وجود کيهان هيچ اشاره‌اي حتي به آن ماجرا نيز نکرد و صرفا اظهارات نتانياهو را آن هم با مضمون تخطئه انتخابات ايران و اظهار اين مطلب که «متأسفانه منتخب جديد ايراني‌ها [روحاني] همسو با رهبري است» مورد توجه قرار داده و منتشر کرده است.

اما موضوع مهم‌تر فرصت‌طلبي و حق‌العمل‌کاري امثال آقاي «د» است که موجب شد او - پس از کنار گذاشته شدن از کيهان- به معاونت خبرگزاري و سپس صندوق بازنشستگي کشور و از آنجا به حلقه نزديکان آقاي مشايي و ستاد کذايي وي منتقل شود و ضمنا مديريت روزنامه هلال‌احمر را در آستانه انتخابات برعهده گيرد و البته به اسم حمايت از مشايي و رئيس‌جمهور، به اصولگرايان حمله کند. اين روزنامه قبل از انتخابات به ترويج مواضع اصلاح‌طلبان پرداخت و اکنون نيز سعي مي‌کند با عوض کردن خط و خطوط، بندبازي‌هاي سابق را در دوره مديريت جديد دولتي ادامه دهد.

و بالاخره بايد گفت ضربه‌اي که احمدي‌نژاد از همين قبيل عناصر فرصت‌طلب خورد، قابل جبران نيست هرچند که آنها خود را به عنوان موافق و حامي جا زده باشند. اين طيف نقش وسيعي در تصويرسازي اغراق‌آميز و غيرعقلاني از يک سو و بدگمان کردن افکار عمومي نسبت به دولت از سوي ديگر ايفا کردند.

گفتني است همين آقاي «د» طي سخناني که نوار آن موجود است، مشايي را بسيار هوشمندتر از احمدي‌نژاد معرفي کرده و با نمک‌ناشناسي نسبت به رئيس جمهور اعلام مي‌کند اشتباهات احمدي‌نژاد نظر شخصي خود اوست و آقاي مشايي با اين مواضع رئيس جمهور به شدت مخالف بوده است!

برچسب ها: روحانی ، حامیان ، فتنه
:
:
:
آخرین اخبار