تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۸:۱۷
کد خبر: ۷۵۲۷
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
بومی سازی دانشگاهها ، درست یا نادرست؟!
جواد غلامی
بومی سازی یا بومی گزینی مسئله ایست که از چند سال قبل در کشور مطرح شد و هم اکنون نیز در حال پیگیری می باشد . در این مدت فواید بسیاری برای این طرح گفته اند و لزوم اجرای آن را به همه گوشزد کرده اند ولی متأسفانه آسیب های این طرح کمتر عنوان شده و یا به صورت کمرنگ مطرح شده. به همین سبب برآنیم تا در این متن یک بررسی نقادانه و البته منصفانه داشته باشیم . به امید آنکه به گوش مدیران و مسئولان فرهنگی کشور برسد .

اولین نکته ای که با اجرای این طرح به ذهن هر دانشجو می رسد این است که آیا این طرح یک تبعیض نیست؟

هم اکنون که با گذشت مدتی از اجرای کم و بیش این طرح تعداد زیادی دانشجو وارد دانشگاه ها شده اند بهتر می توان در مورد این موضوع سخن گفت . با اجرای این طرح افرادی که حائز تراز حداقلی برای ورود به یک رشته ی خاص نیستند ، به خاطر موقعیت جغرافیایی خود می توانند در این رشته تحصیل کنند و در کنار افرادی قرار بگیرند که با تراز و رتبه ای بهتر(اما از یک بوم دیگر) وارد همان رشته شده اند . مسلما این امر باعث تغییر در سطح علمی دانشگاه ها می شود . ممکن است خیلی از مباحث و نکات درسی به خاطر ضعف علمی موجود در کلاس بیان نشود و این یعنی فاجعه .همچنین با اجرای این طرح بسیاری از دانش آموزان مستعد فقط به خاطر موقعیت جغرافیایی خود از امکان تحصیل در بعضی از دانشگاه ها محروم می شوند . و در اصل قربانی محل سکونت و بوم خود می گردند .

خواه ناخواه یک جوان باید برای زندگی مشترک، برای پدر بودن و مادر بودن آماده شود و متأسفانه این امر در آموزش و پرورش اتفاق نیفتاده . البته دانشگاه های ما نیز تا کنون در صدد راهی برای تربیت همسر و پدر و مادر نبوده اند . اما یکی از محیط هایی که بستر لازم برای این تربیت و رشد را دارد خوابگاه می باشد . چون در خوابگاه دانشجو باید بتواند کارهایی را که تا امروز خانواده برای او انجام می داده خود شخصا انجام دهد یعنی تقریبا می تواند یک استقلالِ نسبی را تجربه کند . این تجربه می تواند فرد را برای استقلالِ کامل در آینده و حضور در خانواده آماده کند .

مهارت دیگری که برای زندگی مشترک و البته برای حضور در جامعه و محیط کار ضروری است ، توانایی برقراری ارتباط با دیگران می باشد . زندگی خوابگاهی یک فرصت مناسب برای یادگیری این مهارت می باشد . دانشجو باید بتواند با وجود اختلاف عقیده و سلیقه با دیگران در این محیط زندگی و درس بخواند . این مهارت به سادگی به دست نمی آید و ممکن است در ابتدا تنش هایی هم بین افراد به وجود بیاید . اما هنرِ دانشجو این است که بتواند با این مسائل کنار بیاید و محیطی آرام و سالم برای درس خواندن و زندگی کردن فراهم کند .

البته بنده منکر مشکلات خوابگاه نیستم . بسیاری از افراد نمی توانند در این محیط  آرامش لازم را کسب کنند و این امر باعث به وجود آمدن اختلاف و درگیری می شود حتی ممکن است فرد بر اثر زندگی با یک شخص سیگاری ، سیگار هم بکشد . البته این امر خوشایند نیست ولی واقعیت این است که مسئولان باید بستر مناسب را فراهم کنند و با آسیب شناسی صحیح مانع این مشکلات شوند . من خودم بسیاری از این سختی ها را از نزدیک لمس کرده ام اما نباید مسئولان فرهنگی! به خاطر ضعف خود در مدیریت فضای خوابگاه ها ، اقدام به تعطیلی تدریجی آن کنند . باید از فضای موجود استفاده کنند و بیش ترین تأثیر را بر وضعیتِ فرهنگی کشور بگذارند .

ایران کشوری متشکل از آیین ها و آداب و رسوم متنوع می باشد . چیزی که مسلم است این است که وقتی شخصی می خواهد برای آینده کشور طرح یا برنامه ای ارائه دهد باید یک دید حداقلی نسبت به همه ی این فرهنگ ها و دیدگاه ها داشته باشد وگرنه طرحی که ارائه می شود ناقص بوده و فقط برای بخشی از کشور قابل اجرا می باشد .

این شناخت فرهنگی در یک مدت کوتاه و یا با مطالعه ی چند کتاب حاصل نمی شود بلکه باید با آن ها زندگی کرد . از طرفی امکان حضور همه ی دانشجویان در همه ی شهرها وجود ندارد، پس باید محیطی را فراهم کرد تا دانشجویان علاوه بر تحصیل علم، تحصیل فرهنگ هم داشته باشند . بهترین محیط برای این امر خوابگاه های دانشجویی می باشد که بدون صرف پول و وقت اضافه فرهنگ های مختلف در کنار یکدیگر قرار می گیرند . البته باید مسئولین زیرساخت هایی را نیز فراهم کنند تا این تعامل و شناخت به صورت صحیح اتفاق بیفتد.

اما مسئله ی بعد بحث جریانات دانشجویی می باشد .از زمان تأسیس دانشگاه تا به امروز همواره شاهد حضور فعال و البته تأثیرگذار دانشجویان در عرصه های مختلف بوده ایم . و نکته ای هم که در این میان همواره نقش مهم و حیاتی ایفا کرده، خوابگاه های دانشجویی می باشد . همواره جریانات فکری و سیاسی از این فضا برای نشر و مبارزه استفاده کرده اند . علت آن هم واضح است .یک دانشجویی که در محل سکونت خود تحصیل می کند ، بعد از فراغت از تحصیل مستقیما به خانه می رود و تقریبا ارتباط وی با دانشگاه قطع می شود اما یک دانشجوی خوابگاهی بعد از فراغت از تحصیل تازه وارد یک زندگی جدید در بخش دیگری از دانشگاه می شود . این زمان فراغت بهترین زمان برای رشد فکری ، اعتقادی ، هنری ، ورزشی ، سیاسی ، فرهنگی و خلاصه همه ی ابعاد ضروری برای یک جوان می باشد .بسیاری از گروه های هنری و یا ورزشی موفقیت خود را مدیون همین اوقات فراغت می باشند . هم چنین جریانات و تشکل های دانشجویی از دلِ همین خوابگاه ها و همین زمان ها ظهور کرده اند . آیا مسئولان فرهنگی! کشور می دانند که با ادامه و اجرای کامل این طرح چه ضربه ی بزرگی به این فعالیت ها وارد می شود ؟ آیا راه چاره ای برای آن اندیشیده اند ؟

هم اکنون بسیاری بر این باورند که جریانات دانشجویی نسبت به قبل بسیار ضعیف شده اند و تأثیر گذاری گذشته ی خود را از دست داده اند .البته بدون شک در این میان جریانات انحرافی هم همواره بروز کرده اند و این یک امر طبیعی است . هر گاه ما جبهه ی حق را تضعیف کنیم ، جبهه ی باطل قدرت می گیرد . دشمن هیچ گاه آرام و قرار ندارد . باید حوزه و دانشگاه دست در دست هم بدهند و از این فضاها حداکثر استفاده را ببرند .

البته همانطور که ابتدا گفته شد، مسئله ی بومی سازی دانشگاهها فوایدی دارد که نگارنده با آگاهی از آنها این مطلب را نوشته وهدف این بود تا مسئولان فرهنگی کشور به آسیبهای آن هم توجه داشته باشند. به نظر می رسد شرایطی که در حال حاضر، دانشگاهها به سر می برند، عجله در چنین تصمیم مهمی شایسته نباشد و نیاز به بررسی و ایجاد راه حلهایی برای کم کردن مضرات این طرح باشد.

در پایان خوشحال می شوم ، اگر نظرتان را راجع به جنبه های مختلف طرح عنوان کنید.


:
:
:
آخرین اخبار