بحث بر سر منشا توليد ريزگردها بر فراز ايران همچنان ادامه دارد. در حالي كه عدهاي معتقدند تلاشهاي دولت ايران براي بيابانزدايي در عراق بينتيجه است - چرا كه منشا ريزگردها را شمال آفريقا و عربستان ميدانند- حالا حسين آخاني زيستشناس و عضو هيات علمي دانشكده علوم دانشگاه تهران همچون بسياري از متخصصان محيط زيست منشا توليد ريزگردها را تالابهاي نابود شده بينالنهرين حد فاصل مرز بين ايران و عراق ميداند. تالابي كه در ايران از آن به عنوان هورالعظيم ياد ميشود اما در طول 4 دهه گذشته تا 90درصد نابود شده و اكنون به كانوني از شنهاي روان تبديل شده است.
آخاني ميگويد: تاكنون براي هيچيك ازديدگاهها دلايل علمي مدون ارائه نشده و اين وظيفه دستگاههاي دولتي بود كه با روشهاي شناختهشده علمي درجهت شناسايي منشا ريزگردها اقدام كنند. اما او از آزمايش نمونههايي از ريزگردهاي منطقهاي در جنوب خوزستان – نزديكي مرز عراق- خبر داد و گفت: اين نمونهها را براي آزمايش از خوزستان به تهران منتقل كرديم.
آزمايشهاي متعددي كه با ميكروسكوپ الكترونيكي صورت گرفت، نشان داد داخل ريزگردها، دياتوم (Diatom)، نوعي جلبك كه در آبهاي شور و شيرين ديده ميشود، وجود دارد. علاوه براين، ريزگردها حاوي نوعي زئوپلانكتون به نام استراكد (Ostracod) است. اين يافتهها ثابت ميكند ريزگردها منشا تالابي دارند نه بياباني.
آخاني در عين حال، نتيجه تحقيقات را تا مقطع كنوني بسيار مهم عنوان كرد و افزود: اين تحقيقات گرچه كامل نشده، اما تا همين مقطع، نشان ميدهد كه ريزگردهايي كه در آسمان كشور ما ديده ميشود بدون هيچ ترديدي منشا تالابي دارند و به احتمال قوي از تالاب هورالعظيم در جنوب ايران و عراق نشات ميگيرند. بر اين اساس، خاستگاه ريزگردها نميتواند مناطق دوردستي نظير عربستان و شمال آفريقا باشد زيرا اساسا در اين مناطق، تالابي وجود ندارد. نكته علمي ديگري كه وجود دارد اينكه عمده ريزگردهايي كه در آسمان كشور ما مشاهده ميشوند، رسي هستند. خاكهاي رسي هم با توجه به اينكه از جنس رسوب هستند دانههايشان بسيار ريز است. در حالي كه تپههاي ماسهاي كه در بيابانهاي عربستان و آفريقا وجود دارد، دانههايشان در مقايسه با خاك رس بسيار درشتتر است به همين دليل امكان جابهجايي اين ماسهها در مسافت طولاني وجود ندارد. اين درصورتي است كه ريزگردها نهتنها در استانهاي مرزي بلكه در آسمان تهران هم ديده شدهاند.
بينالنهرين از گذشته تا امروزاينكه منشا توليد ريزگردها بيابانهاي عراق هستند يا عربستان و با بستر خشكيده بهجا مانده از مجموعه تالابهاي بينالنهرين بحث پيچيدهاي است كه حتي تصاوير ماهوارهاي هم نتوانسته به آن پاسخ دهد. چراكه در برخي تصاوير، منشا غبارها، عربستان و شمال آفريقا و در برخي زمانها، منشا غبارها بيابانهاي عراق و سوريه و گاهي نيز بستر خشك و تفيده به جامانده از تالاب بينالنهرين است. گويي مجموعهاي از عوامل دست به دست هم داده تا اين غبارها دست از سر آسمان ايران برندارند. از سوي ديگر تصاوير ماهوارهاي تهيه شده توسط سازمان منطقهاي محيط زيست خليج فارس(راپمي) نيز حكايت از اين دارد كه منشا بسياري از اين ريزگردها همان منطقه نابودشده در بينالنهرين است كه زماني نه چندان دور بزرگترين تالاب خاورميانه و امروز بياباني خشك و لميزرع است. حسن محمدي هماهنگكننده دائمي در سازمان منطقهاي محيط زيست دريايي راپمي در اين باره به آسمان ميگويد: خشكشدن مجموعه تالابهاي بينالنهرين، در چند سال گذشته به دليل ساخت سدهاي بزرگ بر روي دجله و فرات توسط دو كشور عراق و تركيه منجر به بروز توفانهاي شن در منطقه شده كه از طريق خليجفارس وارد ايران ميشود.
به گفته محمدي از ديگر دلايل بروز گرد و غبار در ايران، كاهش آب رودخانهها، عدم مالچپاشي و كاشتن گياهان و كناركشيدن سوريه و عربستان از حل مشكل و درگيري عراق با جنگ است. وي ميافزايد: جا به جايي خاك به علت تردد زياد خودروهاي جنگي در جريان جنگ خليجفارس فاجعهآميز بود و منجر به افزايش توفان شن در منطقه شد، آن هم در منطقهاي كه بياباني شده بود، تردد هزاران تانك و خودرو باعث شد توفانهاي شن تشديد شود كه البته استفاده بيرويه از آبهاي زيرزميني در كشورهاي منطقه نيز مزيد بر علت شد تا بيابانزايي تشديد شود.
هشدارها داده شد، اما بيفايده!در همين زمينه حدود 10 سال قبل برنامه محيط زيست سازمان ملل (UNEP) با انتشار گزارشي از وقايعي كه در سطح مجموعه تالابهاي بينالنهرين در حدفاصل بين دو كشور ايران و عراق رخ داده بود، به كشورهاي منطقه هشدار داد كه عواقب اين تخريبها در كمتر از يك دهه آينده به يك بحران تبديل خواهد شد. سازمان ملل در اين گزارش كه متن كامل آن در 50 صفحه به همراه دهها تصوير ماهوارهاي منتشر شده بود، خاطرنشان كرد: فاجعهاي كه در منطقه بينالنهرين به وقوع پيوسته فاجعهاي در مقياس فجايع درياچه آرال و جنگلهاي آمازون كه بزرگترين فجايع زيست محيطي تاريخ هستند به شمار ميرود.
«يونپ» در گزارش خود اعلام كرد اين يكي از بدترين فجايع زيست محيطي مهندسي شده توسط بشر است كه عواقب آن براي هميشه در خاطره جهان باقي خواهد ماند. واقعهاي كه با نابودي 90 درصد تالابهاي بينالنهرين در خاورميانه رقم خورد، نمونهاي از يك بحران خانمانسوز است كه ميتواند به افزايش درگيريها و جنگ در منطقه، افزايش آلودگيهاي زيست محيطي، تهديد جوامع بومي، نابودي سايتهاي باستانشناسي و زيستگاههاي جانوري و گياهي و افزايش شمار پناهندگان زيست محيطي و تهديد حقوق بشر بينجامد.
همان زمان سازمان ملل اعلام كرد اميدوار است، انتشار اين گزارش به عنوان يك فراخوان براي كشورهاي منطقه و همسايگان دجله و فرات جدي تلقي شود و راه را براي برقراري ارتباط هر چه بيشتر بين آنها به منظور بهرهبرداري عادلانه از منابع آب و برقراري صلح و امنيت هموار كند. اما متاسفانه اين هشدارها از سوي هيچ يك از كشورهاي منطقه جدي تلقي نشد، درست همانطور كه هشدار «يونپ» نسبت به نابودي درياچه اروميه هنوز بعد از گذشت 4 ماه جدي تلقي نشده تا روزي ديگر در سالهاي آتي با بحران جديدي به نام «طوفانهاي نمك درياچه اروميه» در شمال غرب ايران مواجه شويم!
اما در گزارش UNEP آمده بود كه سدسازي و احداث شبكههاي زهكشي و آبياري، 90 درصد از بزرگترين و زيباترين تالاب خاورميانه را به بيابان و نمكزار تبديل كرده است. تالابهاي بينالنهرين در منتهياليه رودخانه كرخه و دجله و فرات قرار دارند و در 40 سال گذشته تركيه و عراق بيش از 32 سد بزرگ روي دو رودخانه دجله و فرات احداث كردند و پروژههاي بزرگ انتقال آب مانند كانال صدام، نيز وسعت اين مجموعه تالابها را به يك دهم مقدار طبيعي خود تقليل داد.
ايران نيز با ساخت سدهاي متعدد در حوزه آبريز كرخه، ورودي آب هورالعظيم را كاهش داده است. اكنون تنها مقايسهاي بين تصاوير ماهوارهاي منتشرشده توسط سازمان ملل متحد از تالابهاي بينالنهرين در ايران و عراق در سالهاي 1973 و 2000 ميلادي عمق فاجعه را به خوبي نشان ميدهد. فاجعهاي كه امروز باعث شده تا از آن همه زيبايي وصفناپذير تالابهاي هورالعظيم، هورالحمر و هورمركزي در ايران و عراق كه زماني پايهگذار تمدنهاي بيشماري از جمله تمدن بابليها و سومريها بود تنها يك بيابان و شورهزار وسيع به وسعت 500 هزار هكتار باقي بماند.
تغييرات از چه زماني آغاز شد ؟سازمان ملل در گزارش خود ميافزايد: در آغاز هزاره جديد ميلادي تراژدي نابودي تالابهاي بينالنهرين به عنوان يكي از بزرگترين فجايع زيست محيطي جهان محسوب ميشود. ساخت سدها و شبكههاي زهكشي يكي از بهترين تالابهاي جهان را كه زماني به بهشت افسانهاي زمين شهرت داشت و از مهمترين كانونهاي تنوع زيستي در سطح جهان به شمار ميرفت امروز به يك صحراي خشك بدل كرده است. به گزارش يونپ، تاثير بشر روي اكوسيستمهاي شكننده زمين بيش از اين ديگر نميتواند به تصوير كشيده شود چرا كه داستان بينالنهرين و آنچه بر سر آن آمده به ما هشدار ميدهد تا به نابودي سياره زمين بيش از پيش توجه كنيم.
تغييرات عمده در بينالنهرين از دهه 50 ميلادي آغاز و تا قرن 21 ادامه يافت. ظرفيت سدهايي كه روي رودخانه فرات احداث شده هم اكنون 5 برابر بيشتر از جريان سالانه آب فرات است. همچنين حجم مخزن سدهاي روي دجله نيز دو برابر بيشتر از جريان سالانه آب موجود دجله است.
اگر چه تا سال 1977 سدها و كانالهاي آبياري متعددي در حوزه آبريز دجله و فرات در ايران و تركيه و عراق و سوريه ساخته شد اما عمده تغييرات رخ داده در بينالنهرين از سال 1977 آغاز شد. هر چند افكار عمومي، فاجعه نابودي بينالنهرين را تنها به حكومت صدام حسين در دهه 90 ميلادي نسبت ميدهد اما گزارش سازمان ملل نشان ميدهد كه دولت تركيه بيشترين سهم را در سدسازي و مسدودكردن جريان آب دجله و فرات داشته است. طرحهاي مديريت منابع آب دجله و فرات در تركيه در سال 1977 آغاز شد و تا سال 1989 در قالب اين برنامه 22 سد و 19 نيروگاه آبي ساخته شد كه آب موردنياز 7/1 ميليون هكتار از اراضي كشاورزي را با حجم ذخيره مخزن 32 ميليارد مترمكعب تامين ميكرد. در قالب همين پروژه در سال 1992 سد آتاتورك با حجم مخزن 30 ميليارد متر مكعب به همراه تونل انتقال آب Sanliurfa احداث شد. مهمترين سازه انسان ساخت روي دجله نيز سد Ilisu در تركيه است. ميتوان گفت عمده تغييرات تالابهاي بينالنهرين در فاصله سالهاي 90 تا 95 ميلادي به وقوع پيوست به طوري كه در اين زمان از 3121 كيلومتر مربع هور مركزي تنها 98 كيلومتر مربع باقي ماند كه نشان ميدهد حدود 97 درصد آن در مدت 5 سال از بين رفته است. در حال حاضر از تالاب هور مركزي و هورالحمر تنها 3 و 6 درصد و از تالاب هورالعظيم در ايران نيز تنها 30 درصد باقيمانده است.
اما گزارش سازمان ملل نشان ميدهد كه همين مساحت اندك باقيمانده نيز با ريسك بالاي ناشي از فعاليتهاي انساني مواجه است بهطوريكه اخيرا سد كرخه و كاهش آب ورودي به هورالعظيم و نيز برنامههاي آتي دولت ايران براي انتقال آب كرخه به كويت يك تهديد بزرگ براي همين اندك تالاب باقي مانده محسوب ميشود. اين درحالي است كه سازمان ملل همچنين اعلام كرده هماكنون تنها فرصت باقيمانده براي ايران حفاظت از تالاب هورالعظيم در مرز بين ايران و عراق است. با اين وجود كماكان شاهد نابودي تالاب هورالعظيم هستيم چراكه با وجود تشديد پديده گرد و غبار، دولت ايران در گذشته با واگذاري 7500 هكتار از تالاب هورالعظيم به وزارت نفت براي عمليات اكتشاف نفت موافقت كرد. اين اراضي به مدت 30 سال به وزارت نفت واگذار شد كه نتيجه آن تشديد بيابانزايي و نابودي هر چه بيشتر تنها قسمت باقيمانده تالاب هورالعظيم است.
مرجع/ هفته نامه آسمان