کارگر شرکت مارون
جوانی که جان ده‌ها نفر را نجات داد؛
اولین انفجار اتفاق افتاد و شعله های سرکش آتش قدم به قدم جلو می آمد و به سایر قسمت ها سرایت می کرد. انفجارهای دیگری در راه بود. شهرام فریاد می زد و از کارگران و سار همکاران می خواست زودتر فاصله بگیرند و محل را ترک کنند. همه به سمت خروجی می دویدند اما شهرام به سمت شیر فلکه گاز هگزان می دوید. تلاشش نتیجه داد. توانست شیر را ببندد
کد خبر: ۹۴۴۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۱۹