تاریخ انتشار: ۱۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۱:۵۱
کد خبر: ۲۹۰۷۳۵
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
در خون تپیده‌ایم شبیه مولای خویش


این خون سرخ ماست که در رگ‌های خشک زمین جاری‌ شده. خونی که امتدادش می‌رسد به سجاده‌ی علی (ع). سحرگاه رمضان. و شمشیر زهرآلودِ آغشته به کینه‌ای که پیشانی عدالت را شکافت. به ما خوب نگاه کنید؛ در خون تپیده‌ایم شبیه مولای خویش.
خبرگزاری فارس: این خون سرخ ماست که در رگ‌های خشک زمین جاری‌ شده. از مدینه و عراق و ایران و یمن و فلسطین و لبنان و سوریه تا هر خاکی، که انسانی، بر آن، «هل من ناصراً ینصرنا» بخوانَد و دست‌هایش را برای یاری جستن به سوی‌مان دراز کند. خونی که از آن، بذر کرامت می‌روید. خونی که حرمت دارد. خونی که امتدادش می‌رسد به سجاده‌ی علی (ع). سحرگاه رمضان. و شمشیر زهرآلودِ آغشته به کینه‌ای که پیشانی عدالت را شکافت. به ما خوب نگاه کنید؛ در خون تپیده‌ایم شبیه مولای خویش.
و «که» را از «چه» می‌ترسانید؟! آیا جز این است که بدن‌ها برای مرگ آفریده شده؟ آیا این تن، به فنا، مبتلا نخواهد شد؟ و از یاد نخواهد رفت؟ و زیر خروارها خاک، به پوسیدن، خو نخواهد گرفت؟ پس ای شمشیرها، ما را دریابید، و بگذارید، در راه حق، این، گوشت و پوست و استخوان ما باشد که تکه تکه می‌شود.
نوادگان حیدر را چه به در بستر مُردن؟ روییدن ما در آن هنگامه‌ای‌ست که رگ‌هایمان بشکافد و خون گرم‌مان چون نطفه‌ای آماده به جوانه زن، با تن خاک، هم‌آغوش شود. آه از نادانانِ رویش سبزِ خون‌ِ شیرمردانِ شیعه. آه از آنان که گمان می‌کنند گلوله‌های مِید این آمریکایشان، تاریخ را رقم خواهد زد.‌ ما، اگر، برای ایستادنِ در برابر شیطان، تنها تن‌هایمان را داشته باشیم، همان‌ها را سپر خواهیم کرد، اما شما چطور؟ کرامت ما شهادت است، اما شما چطور؟
آنچه را که «پایان» می‌انگارید، «آغاز» ماست؛ و آنچه شما پیوسته از آن بیم دارید، ما بدان، خوش‌حالیم. آیا نمی‌بینید که چگونه مادران‌مان بر تابوت‌های تشییع خون، لالایی می‌خوانند؟ آیا نفهمیده‌اید که هر تابوتی از ما، در زمین کاشتید، از آن، صدها گهواره بر روی همان زمین رویید؟ کدامین تعریف، شما را در برابر ما، به خطا انداخته؟! که گمان برده‌اید با جاری کردن خون‌مان، تمام‌مان خواهید کرد.

آیا آسمان تمام خواهد شد؟ آیا هوا خفه خواهد شد؟ و آیا خورشید نخواهد تابید؟ با دست‌هایتان جلوی وسعتِ که را گرفته‌اید؟ ما فرزندانِ تاریخِ کش‌دارِ ولایتیم. شما که باید «علی» (ع) را بهتر از ما بشناسید! او، پدر ماست. و آیا، در پسر، ردی جز از شکوه جوان‌مردی پدر، خواهید یافت؟ حالا، تمام خانه‌های ما «محراب» است، و ذکر لب‌هایمان «فُزت و ربّ الکعبه». ما را دیده‌اید؟ دیده‌اید که چگونه آغاز یافته‌ایم؟ مثل ذرات خورشید بر شانه‌ی یخ‌بسته‌ی کوهستان. مثل آب در شریان زمین. و مثل هوا در ریه‌ی جهان. تبدیل شده‌ایم به «بهروز واحدی»های بسیار، در حجمِ انبوهِ صف انتظارِ مصاف با پنجه‌های شیطان. انگار که از ازل، برای مردانگی آفریده شده‌ایم. و انگار، تمام نمی‌شویم؛ این، تمام ماجرای ماست؛ آیا، ما را، خوب دیده‌اید؟

:
:
:
آخرین اخبار