تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۳۹۲ - ۰۰:۵۰
کد خبر: ۵۰۲۶۳
تعداد نظرات: ۱۱ نظر
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
تا نگاه ما تغییر نکند، نه سرنوشت کارون و نه آینده خوزستان تغییر نمی کند
آیا ما فکر می کنیم که فقط برای رودخانه کارون است که دست مان از چاره و راه حل درست خالی شده است؟ خیر، این برای همه مسائلی است که ما خوزستانی ها به آن گرفتاریم و در اندازه ملی، برای همه ایرانیان وجود دارد. یعنی اینطور است که می خواهیم همه مسائل مان را به شیوه های مردود شده گذشته حل کنیم و هرگز هم نه خودمان بپرسیم و و نه به پرسش کسی دیگر توجه کنیم که اگر راه حل های گذشته مفید فایده بودند، پس چگونه است که ما این همه مشکل داریم؟
خوزنیوز/ خداداد شوراب: همانطور که پیش بینی می شد، برخی از خوانندگان خوزنیوز پیش از آنکه متوجه نوع نگاه اینجانب و جهت آن شوند، متوجه بعضی از جملات نوشته هایم شدند که در آنها از حق و حقوق دیگر هموطنان نسبت به رودخانه کارون دفاع کرده ام. این موضع گیری حتی از سوی کسانی که کارشناس مسائل کارون هستند هم انجام شده و آنها نیز از اینکه نوشته ام رودخانه کارون یک منبع ملی است و باید با نگاه فرامنطقه ای به آن نگریست، دلخور و گلایه مند شدند و مرا به وضع موجود کارون ارجاع داده و می دهند. این نشان می دهد که من آنطور که قرار بود نتوانستم موضوع کارون را از دیدگاهی که دارم طرح کنم یا اینکه این خوانندگان محترم که پاسخ های تند و تیزشان برایم گوارا است، هنوز هم در مسیر همیشگی و وفادار به نوع نگاهی که همه ما تاکنون نسبت به مسائل استان داشته ایم، گام برمی دارند.

1- در دهه هفتاد شمسی مانند هر خوزستانی که در آن موقع می توانست قلم بزند و و در طرح مسائل استان تلاش کند، در دفاع از کارون و مشکلاتی که با آن روبرو بود، مطلب نوشتم. اگر آرشیو روزنامه کیهان، صبح کارون و روزان در آن سالها ملاحظه شوند، این اخبار و گزارش ها بخوبی دغدغه من و همکارانم را در آن مقطع نشان می دهد که چگونه ترس مان را از وضع کنونی کارون آشکار کردیم. البته در آن وقت، هم روزنامه نگاران و هم کارشناسان خبره ای بودند که از وضع کارون می نوشتند و هشدارهای صریحی را عرضه می کردند. با این حال، بنده مسئله کارون را در عنوان نخست کار خبرنگاری و گزارشگری خویش قرار داده بودم و آنچه از آن زمان موجود است، نشان می دهد که مسئله زیست بوم کارون و کیفیت آب آشامیدنی حاصل از آن، دو مسئله اساسی بودند که خطرات ناشی از بی توجهی به آنها هشدار داده شده بود.

2- اما و علیرغم اشاره بالا، مسئله این نیست که در گذشته چقدر از این هشدارها گفته شده و چه کسی گوش داده یا نداده است. مسئله، همچنین این نیست که ما چقدر به کارون وابسته ایم و به آن علاقه داریم. مسئله حتی این هم نیست که چه کسانی از میان مسولین استانی و کشوری و نیز خود مردم استان، در وضع فعلی کارون دخالت و اثر داشته اند. مسئله ای که خواسته ام تا هم استانی های گرامی را به آن توجه دهم، این است که گذشته، هرچه بوده و هرچند هم سرشار از تجارب باشد، دیگر بازگشت به آن چاره ای از درد ما را دوا نمی کند. باید آن نوع نگاهی را که ما براساس آن به اینجا رسیده ایم، کنار بگذاریم و راه جدید و البته شیوه جدیدی را در نگرش به مسائل و از جمله به کارون پیدا کنیم. اگر گذشته حاوی راه روشنی بود که می توانست ما را به خواسته های مان برساند، ما امروز اینجا و در این نقطه بسر نمی بردیم.

یک پرسشی که ممکن است از خودمان بکنیم این است که آیا در گذشته عزم جدی و کارآمدی برای دفاع از منافع استان و یا توجه به سرنوشت کارون وجود داشته است؟ بنده در دهه 70 به هر مقام و مسئولی که در مدیریت کارون نقش داشت، نقد های تندی را وارد کردم و آنها را مسئول آینده کارون و سلامت مردمی می دانستم که از این رودخانه بهره وری آشامیدنی داشتند. اما امروز نمی توانم به همین پرسش ساده بالا پاسخ روشن بدهم. می دانید چرا؟ چون آن چه ما و شما و آنها را که مصدر کار هستند، در خود گرفتار کرده است، انگیزه های درونی و خواسته های قلبی نیست بلکه چگونه دیدن و چگونه اندیشیدن پیرامون مسائلی است که در اطراف ما هستند. اینها همه به نوع نگرش ما به خودمان و دنیای مان وابسته هستند. تا این نوع نگاه تغییر نکند و تا این نگرش جای خود را به نگرش جدید و بهتری ندهد، ما هر چقدر هم که تلاش کنیم و فریاد بزنیم، باز هم در بیراهه دیگری که حاصل نگاه گیج و وامانده مان به مسائل است، گرفتار می شویم.

3- اگر و تنها اگر کمی از آنچه هستیم فاصله بگیریم و بی آنکه کسی و یا چیزی را مقصر اوضاع کنونی مان قلمداد کنیم، به خودمان، به گذشته ای که رفته است و دیگر نیست و به آینده ای که هنوز نیامده است، بیاندیشیم، خواهیم دید که زندگی هرگز این مجال را به ما نمی دهد تا یکبار دیگر برای آنچه نبوده ایم و آنچه نکرده ایم، فرصت دوباره دهد. پس چرا این فرصت را به خودمان نمی دهیم تا به گونه ای که نبوده ایم، باشیم و به گونه ای که رفتار نکرده ایم، کارها را انجام دهیم؟ می دانید چرا نمی توانیم این فرصت را به خودمان بدهیم و مرتب با انگشت اشاره به سوی دیگران و آنها را مقصر جلوه دادن، حتی به این فرصت هم فکر نمی کنیم؟ چون نمی خواهیم به گونه ای دیگر بیاندیشیم. چون از این نگاه تازه و غیرمعمول ترس و واهمه داریم. این چیزی است که بعد از گذشت دو دهه از نگاهی که به مسائل استان داشتم، متوجه آن شدم بطوری که همه داشته های دیروز من، امروز نمی توانند کمک کنند که متوجه شوم چرا کارون به چنین سرنوشتی که دارد، دچار شده است.

این است که اگر چه با نگاه گذشته ام می توانم دهها علت را برای سرنوشت امروزی کارون برشمارم، اما اگر نگاهم را ازمسیر همیشگی اش بردارم و از دریچه و زاویه ای دیگر نگاه کنم و بیاندیشم، حتی نمی توانم به ساده ترین پرسش ها و از جمله همین پرسش بالا پاسخ بدهم که چه کسی مقصر است؟ اگر ما می خواهیم به راه همیشگی مان برویم، البته کسی نمی تواند جلوی مان را بگیرد. اما اگر باور کنیم که این راه همیشگی و معمول مان، حتی از قدرت پاسخگویی درست به ساده ترین مسائل عاجز است، آن وقت باید در راهی بجز آنچه تاکنون بوده بیاندیشیم.

4- اما چگونه می توان ذهن عادت کرده خودمان را جوری وادارکنیم که به چیزها و به موضوعاتی بیاندیشد که تاکنون از چشمان ما به دور بوده است؟ اینجانب راه حل قاطعی ندارم ولی در این حد می دانم که نقطه آغاز همه بیچارگی ها در مشکلات موجود و ناچاری ما در گزینش راه حل هایی که هیچ سودی برای ما ندارند، این است که هرگز از ندانستن ها و نفهمیدن های خود خسته و شرمنده نمی شویم. مانند این است که ما عهد و پیمانی با خود و با گذشته خود بسته ایم تا هرگز این پرسش اساسی را از خودمان نکنیم که آیا برای ما راه دیگری در فهمیدن و دانستن وجود دارد یا تنها همین یک راه موجود است که همه ما خوزستانی ها و ایرانی ها از طریق آن مسائل و مشکلات مان را می فهمیم و چاره جویی می کنیم؟

آیا ما فکر می کنیم که فقط برای رودخانه کارون است که دست مان از چاره و راه حل درست خالی شده است؟ خیر، این برای همه مسائلی است که ما خوزستانی ها به آن گرفتاریم و در اندازه ملی، برای همه ایرانیان وجود دارد. یعنی اینطور است که می خواهیم همه مسائل مان را به شیوه های مردود شده گذشته حل کنیم و هرگز هم نه خودمان بپرسیم و و نه به پرسش کسی دیگر توجه کنیم که اگر راه حل های گذشته مفید فایده بودند، پس چگونه است که ما این همه مشکل داریم؟

این است که به خودمان اجازه بدهیم و فارغ از همه منیت هایی که داریم، به خودمان بگوییم که نمی دانیم. بله، بگوییم نمی دانیم تا فرصت دانستن دوباره را بدست آوریم. فرقی نمی کند که کجاییم و به جستجوی کدام راه حل هستیم، فقط درنگ کنیم و برای یک بار و به اندازه یک نفس کشیدن، به خودمان و به کنار دستی مان بگوییم، بگذار درباره این چیزی که به دنبالش هستیم، دوباره و از نو بدانیم.

5- ما نه فقط درباره کارون، بلکه درباره همه خوزستان باید دانش و آگاهی خودمان را به روز کنیم. این خوزستان که ما درباره آن صحبت می کنیم، برای همه ما ناشناخته است. حالا اگر برخی بگویند که ما سالها است که اینجا زندگی می کنیم، عرضم این است که این تجربه شما از خوزستان حتی برای یک طرح کارشناسی هم کافی نیست چه برسد به کل گرفتاری ها. اگر حس و حال شهودی ما از چیزها برای شناخت آنها کافی بود، آن وقت چه نیازی به پژوهش، تخصص و روش های علمی داشتیم؟ مگر الآن هم که کسی می رود نزد یک پزشک و درخواست تشخیص درد می کند، خودش صاحب درد و مالک بدنش نیست؟ مگر سال ها با این بدن زندگی نکرده است؟ آیا به صرف اینکه سال ها در این استان هستیم و درد آن را در سینه مان داریم، می توانیم نظرات کارشناسی و سودمندی را برای توسعه و پیشرفت آن بدهیم؟

ما درباره خوزستان همانقدر می دانیم که این دانسته ها تاکنون بکارمان آمده اند! اگر این دانسته ها می توانستند ما را به راهی که بدان نیاز داریم، رهنمون کنند، آن وقت چه کسی می توانست ما را از این راه ممانعت کند؟ آیا باید این را باور کنیم که هرچه مسئول و مدیر در این استان آمده، یکسره مغرض و ناکارآمد بوده اند و می خواستند تا منابع و داشته های استان را بر باد دهند یا این را بپذیریم که نوع اندیشه و نگاه ما و این مدیران بوده است که ما را بجای اینکه به جلو ببرد، در مشکلاتت همیشگی مان گرفتار ساخته است؟ ما خوزستانی ها مختار هستیم که باورهای خودمان را داشته باشیم اما باید بپذیریم که این باورهای ما هستند که روشن می کنند که ما به چه راه هایی می رویم، راه هایی که برگشت از آنها ساده و کم هزینه است یا راههایی که بواسطه هزینه سنگینی که دارند، برگشت ناپذیر می شوند؟

6- سخن من در نوشته های پیشین این است که ما کارون امروز را نمی شناسیم. هر چه مشخصات و تحلیل است مربوط به دو دهه گذشته و بیشتر است. آنچه در گدشته و امروز درباره کارون وجود دارد حتی قادر به پاسخ یک پرسش ساده نیست که آیا این بهره وری که ما از کارون داریم بهترین و با صرفه ترین بهروری است که می توان داشت؟ آیا فراسوی این همه نگاهی که به سوی کارون خیره شده است، می توان جور دیگری هم به این رود بزرگ نگریست؟ جدای از این، همه ما باید این را بپذیریم که نه تنها کارون و بلکه همه منابع زیرسطحی و سطحی در کشورمان یک تعلق همگانی و ملی دارند و کارون هم از این مستثناء نیست. درست است که مشاهدات ما از کارون بر ضعف و کاهش توان آن تا حد زیاد دلالت می کند، اما این کار کارشناسی است که باید زوایای جدید کارون را برای همه ما روش و آشکار کند.

ما نمی توانیم بر منابع ملی کشور، نشان و هویت استانی و منطقه ای بگذاریم و با هموطن خود چنان رفتار کنیم که گویی دشمنی به تاراج ثروت ما آمده است. کارشناسی کارون آن هم در جهات مختلف روشن می کند که آینده و رژیم حقوقی این رودخانه بزرگ چگونه باید باشد. بدون شک دغدغه هم استانی های گرامی در این زمینه ستودنی و قابل تحسین است. شاید اگر همتی چنین در سال های گذشته برای هامون، زاینده رود و دریاچه ارومیه وجود داشت، کارها به شکل دیگری پیش می رفت. اما باید این نکته را در نظر گرفت که مسئله امروز کارون فقط در موضوع انتقال آب خلاصه نمی شود. بنده در نوشته دیگری در خصوص جهات مختلف کارشناسی کارون، دیدگاهم را با خوانندگان گرامی در میان خواهم نهاد.
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۱۱
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۲:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
0
7
سه روز به زور نفس میکشم بعد از اون بارون
رضا از اهواز
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
2
8
آقای شوراب ، همه حرف های شما قبول ، ولی واقعا دلیل اصرار شما بر ملی جلوه دادن منافع خوزستان به ویژه کارون را نمیفهمم ، آیا همزمان با قبول ملی بودن منافع کارون توسط ما خوزستانی ها ، آیا اصفهانی ها و مردم سایر نقاط کشور هم ملی بودن منافع خود را قبول کرده و به ما اجازه بهره مندی از این منافع را می دهند؟ اگر پاسخ منفی است که قطعا همینطور هم هست و تا کنون هم همینطور بوده ، پس لطفا بی جهت بر طبل بد صدای ملی بودن منافع کارون نزنید که هیچ فایده ای جز خسران برای خوزستان نخواهد داشت. به جای این موضوع سعی کنید برای اصفهانی ها مقاله بنویسید که بجای انتقال آب و تامین آب بیشتر به دنبال اصلاح مدیریت مصرفشان باشند.
پژمان
|
GERMANY
|
۰۹:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
0
6
با سلام . اقای شوراب را خیلی وقته می شناسم و با نقطه نظراتش اشنایی دارم .همواره با دید روشنفکرانه و کلان به موضوعات نگاه می کنند که ای کاش امثال ایشان در کشور ما زیاد بود آنوقت ایران می شد تکه ای از بهشت . دید ایشان در مورد کارون کلان و فرا منطقه ای می باشد که در مورد تایید ان بحثی نیست اما نگرانی های هم استانی های عزیز نبود همین دید کلان در دیگر استانها باشد و این موضوع باعث خیلی از عقب افتادگی های استان مظلوم ما شده است . به امید روزی که توزیع عادلانه ثروت و استفاده از منابع طبیعی در کشور ریشه بدواند
کارون
|
GERMANY
|
۱۴:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
1
5
من توصیه می کنم حالا که قلم خوبی دارید این وقت و انرژی رو برای جاهای دیگه و استانهای دیگه (بالاخص اصفهان) صرف کنید و اونارو روشن کنید باشد که رستگار شوید و شوند.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۱:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
0
1
معصومه ابتکار (همسر سید محمد هاشمی اصفهانی)
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
1
0
مسئله انتقال آب کارون ،‌ نه سیاسی و نه امنیتیست بلکه مقوله اجتماعی و تاریخی و فرهنگی خوزستانی هاست...
1328
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۶:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
0
0
4 نظر اخیر مورد تائید است .
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۹:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
0
0
آقای شوراب...ای کاش اول این مطلب را می نوشتید بعد آن دوتای دیگر را.
مازیار
|
UNITED KINGDOM
|
۰۵:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۷
0
0
اصلا ملی نیست حق خوزستانیاس داره پایمال میشه و....
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۷
0
0
به کی میگید ملی فکر کنید به ما خوزستانی ها!!! ما که همه ی منابعی که در خوزستان داریم ملی هستش ، جز به احتیاجات ما ملی فکر نمیشه عمل نمیشه، من واقعا متوجه نشدم چی میگی ! تا بوده خوزستانی ها ملی فکر کردن ولی هیچ استانی به خوزستان نگاه ملی نداشته همیشه مظلوم واقع بوده
شوشتری
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۷:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۸
0
0
شما ازان دسته کسانی بودیدکه ازنمایندگانی که موافق انتقال اب کارون بوده انددفاع می کردید
:
:
:
آخرین اخبار