تاریخ انتشار: ۰۱ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۱:۳۵
کد خبر: ۶۰۹۸
تعداد نظرات: ۲۱ نظر
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
قاتل داداشی: طاقت این همه عذاب را ندارم!
با پایان تحقیقات در مورد پرونده قتل قوی‌ترین مرد ایران، متهمان به زودی صحنه حادثه را بازسازی می‌کنند و پرونده آنها با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران ارسال می‌شود.

به گزارش جام جم، متهمان این پرونده 3 پسر به نام‌های علیرضا، ناصر و علیرضا 17 و 18 ساله هستند. آنها شنبه‌شب گذشته هنگام تردد با خودروی پراید در 45 متری گلشهر کرج با خودروی روح‌الله داداشی، قوی‌ترین مرد ایران و سرنشین همراه وی به‌صورت سطحی تصادف کردند که میان آنها مشاجره درگرفت.

در این حادثه 3 پسر جوان با قوی‌ترین مرد ایران درگیر شدند و یکی از آنها به نام علیرضا با 3 ضربه چاقو به قلب و گردن روح‌الله داداشی، او را مجروح کرد و همراه دوستانش متواری شد. داداشی در راه انتقال به بیمارستان از شدت جراحات درگذشت اما با تلاش ماموران، متهمان در کمتر از 30 ساعت دستگیر شدند و به اتهام وارده اعتراف کردند.

با عامل این جنایت گفت‌وگو شده است:

خودت را معرفی کن؟
علیرضا هستم و 18 سال دارم.

میزان تحصیلات؟
تا سال سوم راهنمایی درس خواندم و به دلیل این که علاقه‌ای به ادامه تحصیل نداشتم، درس خواندن را رها کردم و اکنون کارگری می‌کنم.

رابطه شما با خانواده‌ات چطور بود؟
بد نبود و اختلافی با هم نداشتیم.

چطور با علیرضا و ناصر ـ همدستانت ـ آشنا شده بودی؟
در بوستان نزدیک خانه‌مان با هم دوست شده بودیم. آنها نیز مانند من به درس خواندن و ادامه تحصیل علاقه‌ای نداشتند.

چرا چاقو حمل می‌کردی؟
یک روز برای ملاقات با دوستانم ـ ناصر و علیرضا ـ به بوستان نزدیک خانه‌مان رفته بودم ‌که مشاهده کردم مردی غریبه راه یک پسر نوجوان را سد کرده و با تهدید چاقو از وی پول زور می‌خواهد. ترسیدم و فرار کردم و از همان موقع برای دفاع از خود سلاح حمل می‌کردم.

از شب حادثه بگو؟
آن شب از برادرم خواستم تا خودروی پرایدش را به من امانت دهد تا مادر بیمار یکی از دوستانم را به بیمارستان ببرم. با این ترفند خودرو را از برادرم گرفتم و سراغ ناصر و علیرضا رفته و برای تفریح به یکی از بوستان‌ها رفتیم و پس از آن با خودرو در سطح شهر می‌گشتیم.

حادثه چگونه رخ داد؟
ساعات پایانی شب شنبه بود. در بازگشت به خانه‌مان در منطقه 45 متری گلشهر ناخواسته آینه کناری خودرو من به یک خودروی آزرا برخورد کرد و همین موضوع باعث درگیری ما با راننده و همراه وی شد. بعد از طی مسافتی خودروی هر دویمان در خیابان پونه در همان حوالی متوقف شد.
با بالا گرفتن درگیری‌مان وقتی مقتول قصد نزدیک شدن به من را داشت با دیدن هیکل تنومند وی ترسیده و برای نجات جان خود و دوستانم با چاقو به او حمله کردم و سپس فرار کردیم.

خانواده‌ات از ماجرا خبر داشتند؟
نه، وقتی به خانه‌مان آمدم خواب بودند. بلافاصله لباس خون‌آلودم را در سطل زباله انداخته و در خیابان گذاشتم و تا صبح خوابم نمی‌برد و چهره مرد جوان مقابل چشمانم بود. گمان می‌کردم مردم او را به بیمارستان منتقل کرده و نجاتش داده‌اند.
روز بعد پول و لباس‌هایم را درون ساکی گذاشته و از خانه بیرون زدم و به مادرم گفتم به مسافرت می‌روم. سرگردان کوچه و خیابان‌ها بودم از دوستانم نیز خبری نبود. به شدت احساس ترس کرده بودم.

چطور از مرگ روح‌الله داداشی با خبر شدی؟
من نام مقتول را نمی‌دانستم و او را نمی‌شناختم. صبح دوشنبه وقتی سوار تاکسی شدم، از طریق رادیو شنیدم مردی که از قوی‌ترین مردان ایران و جهان بوده به طرز مرموزی کشته شده است، با شنیدن این خبر به شدت شوکه شده و می‌ترسیدم او همان مردی باشد که من با چاقو به او حمله کرده بودم.

بعد چه شد؟
با پیاده شدن از خودرو به سمت کیوسک روزنامه‌فروشی رفته و چند روزنامه خریدم و با خواندن خبر قتل و دیدن عکس مقتول دیگر مطمئن شدم او همان مردی بوده که با وی درگیر شده بودم. چند بار با تلفن دوستانم تماس گرفتم اما پاسخی نمی‌دادند. با احتمال این که آنها از سوی پلیس شناسایی و دستگیر شده‌اند، به فرار ادامه دادم تا این که هنگام خروج از کرج در میدان امام خمینی (ره) از سوی ماموران شناسایی و دستگیر شدم.

اکنون که دستگیر شده‌ای چه احساسی داری؟
تا پیش از دستگیری عذاب وجدان داشتم و چهره مقتول یک لحظه از مقابل چشمانم دور نمی‌شد، اما اکنون کمی آرام‌تر شده و فقط منتظرم هر چه زودتر مجازات شوم. دیگر نمی‌خواهم زنده باشم.
من شرمنده خانواده‌ام هستم. با لحظه‌ای غفلت، کاری از من سر زد که باعث شد جوان بی‌گناهی را قربانی و زندگی خود و دوستانم را نیز تباه کنم.

سابقه کیفری داری؟
نه، ندارم. 

حرف آخر؟
طاقت این همه عذاب را ندارم، ‌از مسوولان قضایی می‌خواهم مرا مجازات کنند، کاش چاقویی حمل نمی‌کردم، کاش کسی به من می‌گفت در زندگی سرانجام خلاف و حمل چاقو مرگ است، از همه خجالت می‌کشم...
غیر قابل انتشار: ۴
در انتظار بررسی: ۵
انتشار یافته: ۲۱
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۴۹ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۷
1
2
اخه مگه روح الله ازشان پول خواسته بود یا با چاقو سر راهشان ایستاده بود................................................................
دروغ گو
سلطنت
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۳۲ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۸
1
1
واي واي واي
صادق پیشداد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۱۹ - ۱۳۹۰/۰۷/۰۳
0
8
سلام علیکم-من وقتی حادثه تلخ قتل قوی ترین مردایران وجهان، داداشی عزیز راشنیدم مثل همه بسیار ناراحت شدم .اومایه افتخار ایران اسلامی بودسلام ورحمت خداوند براوباد خداوندبه خانواده اش صبری جمیل واجری جزیل عنایت فرماید.امابابت قاتل نیزبیش از اینکه به اجرای قصاص او فکر کنم برایش ناراحت بودم که چراقدر جوانی خود راندانست وبجای اینکه عمرخودرا درراه خودسازی وعبادت خداوندسپری کندآنچه را که منفی بودوقرآن واهلبیت(ع)از عاقبت شوم آن خبرداده اندمثل دوست وقرین بد وشراب که سرچشمه هر گناهی است همراه شدو دیدیم که چه راست می گویندقرآن کریم واهلبیت(ع)که عامل این حادثه ناگوار وسرانجام قصاص خودش همین دوعامل بود والبته ازموثرترین آنها پدرومادر ودیگراعضای خانواده اش بودندکه او را به حال خود واگذاشته ونهی از منکر نکردند.خدایاعلیرضا جهالت کردوقصاص شد.تو درحقش گذشت کن واوراببخش اوازکارخود پشیمان بودوتوبه کردودرآخرین لحظات نام مبارک امام حسین(ع)رابرزبان جاری کردپس اورا بیامرز.واین وعده تو است درقرآن کریم.الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبه عن عباده ویاخذ الصدقات وان الله هو التواب الرحیم(سوره توبه ایه104)آیامردم نمی دانندکه خداوند حتماًتوبه رااز بندگانش می پذیرد وکارهای نیک راازآنان قبول میکند.که اوبسیار توبه پذیز ومهربان است.آزاه وجانباز چهل درصد-صادق از یزد
پاسخ ها
غلامرضا
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۰۶/۳۰
باتشکرازشماصادق مطالب تان مفیدودرجهت اصلاح افراداست توجه شمابه دوست نادرست ستودنی است
اسدالله فاطمی
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۲
ممنون آقاصادق نظرشمابا آیه ای ازقرآن که وعده بخشش درآن است من رابه رحمت خدا امیدوارکرد.
تصمیم گرفتم از هرچه رفیق ناباب دارم دست کشیده و قیدشون بزنم.
محب
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۰۳ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۶
0
5
منم باصادق پیشدادازحدی تاحدودی موافقم.
اکبری
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۵۱ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۴
0
6
سلام مطالب صادق تکان دهنده است!
قندان پور
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۱
0
5
سلام
آنچه صادق گفته، گفته همه ماست ولی کوگوش شنوا؟
مشهدی
|
United States of America
|
۲۲:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۱
0
3
سلام به عزیزان
مطالب جناب صادق رواگه ازابتدا به بچه هامون یاد بدیم کاربه این جاهانمی کشه خدارحممون کنه.
فاطمه صدری
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۴
1
3
راستی ببینم علیرضارا اگر اعدامش نمی کردند چی میشدواجب بود؟
پریسا شجاعی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۳
0
4
فاطمه خانم صدری اگراعدام نمی شدازکجامعلوم که دوباره ازقضا باچاقو سر راه خودتون نمی گرفت؟
پوروافرانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۷
0
4
آره واجب که نه ولی مستحب بودخانم صدری چون شایدفردابه یکی دیگه گیرمیدادقبول دارید؟
مریم نیایش
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۳
0
4
من هم قبول دارم شراب خواری و ولگردی درخیابون آخرش بن بسته
امید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۳۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
0
2
وای ازاین شراب ورفیق بازی وپرسه زدن های جوانان خداعقلشون بده
گلستان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۳۷ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۷
0
3
مرگ شیطون هر جفتشون.
جوان یک لحظه غضب بیجا رو ببین! و الکی و بیخودی جوش نیا !! که مثلا چی؟
بعدش هم با الواط بی سر و پا خوش و بش نکن! که اینه آخرش!
نگاه کن ببین صادق چی گفته؟
پس عبرت بگیر! باشه؟
پاسخ ها
سعیدیان فر.م.تهران
| United States of America |
۲۳:۲۷ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۹
آقای محترم جناب گلستان حرف آقاصادق عزیز و شمامتین وقبول، وحق باشماست.
ولی قبول کنیددرگوش خر یاسین خوندن هیچ تاثیرنداره من که خودم گرفتاریک الواط لا ابّالی شده ام می فهمم یعنی چی؟
چون نه رعایت من که همسرش هستم و همیشه همراش بودم داره ونه حداقل دلش بحال بچه هاش میسوزه!موندم طلاق بگیرم یابخاطربچه هام صبرکنم؟
والبته من بخاطربچه هام که الحمدلله باباشون نرفتندومثل دایی هاشون مومن ومسجدی وعاقل هستندصبرمی کنم وبسیارخوشحالم بعکس این بابا، این بچه هام بسیار فهمیده وپشتوانه خوبی برام هستند.تشکر
مروتی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۷
0
2
سلام هم وطن های من به این سخن آخر علیرضاخوب توجه کنیم وعبرت بگیریم که گفته:
"کاش چاقویی حمل نمی‌کردم، کاش کسی به من می‌گفت در زندگی سرانجام خلاف و حمل چاقو مرگ است"
عمران نژاد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۱
0
2
وای چه زودگذشت! الان 4 سال است که مرحوم داداشی از دست مان رفته خداوند روحش شادکندخدا از علیرضاهم بگذردخب جوانی وجهالت کرد.الفاتحه
مرتضی صفوی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۶/۰۵
0
2
بیت الله عباسپور هم که ازقوی ترین مردان و از افتخارهای ایران بوددرسن جوانی بعلت بیماری نادری ازدنیارفت وقتی من چهره مرحوم عباسپور رادیدم برای خودش و نیزبرای داداشی خیلی متاثرشدم روحشان شاد
پاسخ ها
صالح شمایل
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۰:۵۲ - ۱۳۹۴/۰۹/۲۰
بله آقامرتضی عباسپور هم از دستمون رفت خدا رحمتش کنه ولی هرچه بود فوت این بزرگوار به علت بیماری بودوتحملش شایدبسی راحت تر. ولی کسی را مثل مرحوم داداشی ناجوانمردانه با چاقو بزنندخیلی دردناک است.
سرباز
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۲۳ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۴
0
2
نوشته که علیرضا گفته:
کاش کسی به من می‌گفت در زندگی سرانجام خلاف و حمل چاقو مرگ است، از همه خجالت می‌کشم.
خب یعنی واقعا باباش ومامانش یک دفعه هم بهش نگفته بودندبچه آدم وشو وبا خودت چاقوحمل نکن؟
پس بایدباباش ومامانش رو اعدام کنندنه این بیچاره!
:
:
:
آخرین اخبار