هفته ملی سالمندان بهانهی خوبی است برای یادآوری زحمات و فداکاریهای پدران و مادرانی که نماد عشق و ایثار و جلوهای واقعی از لطف و کرم پروردگار جهانیان است
هفته ملی سالمندان انسان را به یاد انواع محبتها و فداکاریهای پدران و مادرانی میاندازد که اکنون در سایه بیمهری فرزندانشان روانه خانه سالمندان شدند.
هفته ملی سالمندان بهانهی خوبی است برای یادآوری زحمات و فداکاریهای پدران و مادرانی که نماد عشق و ایثار و جلوهای واقعی از لطف و کرم پروردگار جهانیان است.
پدران و مادرانی که با زحمتهای فراوان از جوانی خود برای رشد و تعالی فرزندان مایه گذاشته و هر موی سپید آنان گواه این امر است.
برای وزن و سنجش هر چیزی ملاک واحد اندازهگیری وجود دارد و خداوند ملاک اندازهگیری عشق خود را به انسان محبت مادر معرفی میکند تا آنجا که خداوند به حضرت موسی(ع) در حدیث قدسی میفرماید: من به انسان از مادرش مهربانتر هستم.
پدران و مادرانی که از لذت جوانی خود گذشته تا روزی شاهد تعالی فرزندان باشند و نیازهای آنان را فراهم کنند اکنون در دور دیوارهای بیاحساس خانه سالمندان اسیر شده و خاطرات گذشته خود را با فرزندان دلبندشان مرور میکنند.
این روز بهانه خوبی برای نشستن پای صحبتهای پدرومادران فداکار دیروز در یکی از خانه سالمندان اهواز و همچنین شنیدن صحبتهای فرزندانی بود که پدران و مادران خود را از دست داده و از دو نعمت بزرگ بیبهره ماندند.
پای صحبتهای سالمندانبه یکی از خانه سالمندان اهواز آمدیم تا ضمن تبریک این روز به بیانات و دردودلهای سالمندان گوش دهیم.
یک مادر سالمند اظهار داشت: از فرزندانم هیچ انتظاری ندارم و اگر روزی کاری برای آنان انجام دادم از روی عشق و علاقهام به آنان بود.
وی افزود: اگر آنها با ندیدن من که اکنون پیر شدهام روزگار بهتری را دارند، من هم به این امر با وجود تمایل دیدنشان پیش از مرگ قریبالوقوعم راضی هستم.
پدری اظهار داشت: دلم برای روزگاری که فرزندانم را در آغوش میکشیدم و به شوق خرید چیزی که آنان دوست داشتند شبانه روز کار میکردم تنگ شده است.
وی افزود: دوست دارم تا بار دیگر فرزندانم را در آغوش کشیده و با دادن هدیهای شاهد خندیدن و لذت آنان باشم.
مادری که در حال گذاشتن میوههای خود در یخچال بود، اظهار داشت: این میوهها و خوراکیهایی که به ما داده میشود به امید ورود فرزندانمان و نوههایمان نگهداری میکنیم تا اگر آنان روزی به دیدارمان آمدند شرمندهشان نشویم.
وی افزود: اگرچه فرزندانم دیگر من را به عنوان مادرشان قبول ندارند اما دعاهای شبوروز من بدرقه راهشان است.
پدری که بر روی ویلچر نشسته بود، اظهار داشت: چشمانم دیگر کمسو شده و از دور شما را شکل فرزندم دیدم و بسیار خوشحال شدم.
وی افزود: امیدوارم فرزندانم هیچ وقت به حال من دچار نشوند و فرزندانشان قدر زحماتشان را بدانند.
مادری که در حال قدمزدن در محوطه خانه سالمندان بود، اظهار داشت: یاد دورانی افتادم که فرزند دلبندم را یاد میدادم که چگونه گام بردارد و با هربار زمین خوردنش انگار دلم بود که به زمین میخورد.
وی افزود: عروسم از وجود من در خانه ناراضی بود و صدای غذا خوردنم به سبب دندانهای مصنوعی شکایت داشت و مرتب به فرزندم از این بابت شکایت میکرد.
مادر دل شکسته گفت: امیدوارم که هیچگاه صدایی و چیزی در زندگیشان خاطر عزیزشان را آزار ندهد و همواره شادوسلامت در کنار یکدیگر زندگی کنند.
پای صحبتهای فرزندان دل شکسته از هجران والدین در بهشتآباد اهوازفرزندی که ده سال پیش پدر خود را در حادثه رانندگی از دست داده بود، اظهار داشت: رفتار فرزندانی که با پدران خود با لحن تند صحبت میکنند باعث غضب و اندوه من میشود.
وی افزود: باید پدران و مادران را به روی دوچشم گذاشت و اینگونه صحبت با آنان برای منی که آرزوی دیدار یک لحظهای پدرم را دارم غیرقابل تصور است.
دختر نوجوانی که مادر خود را بر اثر بیماری از دست داده بود، اظهار داشت: تمام همکلاسیهایم به امید دیدار مادرشان آرزوی زودتر پایان کلاس درس را میکنند اما برای من دیگر زنگها و تعطیلی زود معنا ندارد.
وی افزود: دوست داشتم که با مادرم به خرید رفته و با وی به دردودل بنشینم اما افسوس که بزرگترین نعمت اللهی که در زندگی داشتم را خیلی زود از دست دادم.
پسری که سر قبر مادر گریه میکرد، اظهار داشت: ای کاش بار دیگر با من بر سر اخلاق جوانیم دعوا میکرد و با دستان پرمحبتش سیلی عاشقانه به من میزد.
وی افزود: دنیا بدون وجود مادرم دیگر روی زیبای خود را از من گرفته و مردن به سبب ملاقات دوبارهی مادرم برای من جلوه زیباتری دارد.
دختری که پدر خود را بر اثر بیماری از دست داده بود، اظهار داشت: پدر فداکار من در زمان اوج بیماری برای بدست آوردن روزی حلال مرتبا به سرکار میرفت و این فداکاری ناشی از سیره پاک معصومان(ع) بود.
وی افزود: چراغ محبت و فداکاریش تا آخر عمر در سینه من روشن باقی میماند و توصیه من به فرزندانی که از نعمت پدرومادر بهرمند هستند این است که قدر آنان و احترامشان را حفظ کنند.
فرمایشات قرآنی به منظور حفظ احترام والدینفرمایشات قرآنی و توصیههای معصومان مبنی بر حفظ احترام پدرومادر بسیار زیاد است که در اینجا به گوشهی کوچکی از آن اکتفا میکنیم.
احسان و تکریم به پدر و مادر از جایگاه بسیار بلندی برخوردار است و خداوند همواره پس از بیان حکم وجوب پرستش خدای یگانه، به احترام و تکریم پدر و مادر اشاره کرده و حکم می کند: و بالوالدین احسانا (بقره آیه 83 و نیز نساء یه 36)
قرآن در آیه 83 سوره بقره احسان به پدر و مادر را به عنوان پیمان خداوند با بنی اسرائیل یاد کرده است و می فرماید: و اذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل لاتعبدون الاالله و بالوالدین احسانا؛ و هنگامی که از بنی اسرائیل پیمان و عهد گرفتیم که جز خدا را نپرستند و به پدر و مادر احترام گذارند و احسان و نیکی کنند.
در این آیه و نیز در چهار مورد دیگر از جمله در سوره اسراء آیه 23 هنگامی که خداوند به مردمان فرمان می دهد که تنها او را بپرستند، بی درنگ حکم و فرمان احسان و نیکی به پدر و مادر را مطرح می سازد که بیانگر میزان اهمیت و جایگاه احسان به پدر و مادر در پیشگاه خداوند است. به این معنا که پرستش خدای یگانه و احسان به والدین در کنار هم آمده تا مردمان از جایگاه پدر و مادر آگاه شوند.
اگر خداوند به عنوان آفریدگار و پروردگار می بایست پرستش شود، پدر و مادر نیز به عنوان واسطه فیض وجود و نعمت های خداوندی بر انسان، باید مورد احترام و احسان قرار گیرند. از این رو خداوند امور چندی را که می تواند نسبت به خدا و پدر و مادر به جا آورده شود در کنار هم می آورد.
به سخن دیگر اگر عبودیت و پرستش کسی غیر از خدا جایز بود آن شخص همان والدین هستند و از آن جایی که چنین امری کفر و شرک است خداوند فرمان می دهد که به جای پرستش ایشان در حق آنان احسان شود. احسان، برترین حالتی است که پس از پرستش می توان تصور کرد. به این معنا که احسان مرتبه دوم پرستش است و اگر پرستشی به غیر خدا جایز بوده حکم به آن می شد و چون امکان پذیر نیست مرتبه دوم آن مورد تأکید قرار گرفته است.
امور دیگری که جایز است انسان هم نسبت به خدا و هم غیر خدا به جا آورد، خداوند در آیات قرآنی به آنها فرمان داده و از مردمان خواسته است تا آنها را انجام دهند. از این رو در آیه 14 سوره لقمان فرمان می دهد: ان اشکر لی و لوالدیک؛ از من و پدر و مادرتان تشکر کنید.
برخی از مفسران باتوجه به نکره بودن احسان در آیه 23 سوره اسراء بر این باورند که نکره آوردن به معنای آن است که فرزندان میبایست در همه امور در حق آنان مراعات احسان را بکنند و چیزی را فروگذار نکنند. این حکم قرآنی اختصاصی به مؤمنان نداشته و همه انسان ها را دربرمی گیرد.
قرآن به این شیوه دیگرانی را که ایمان به قرآن و خدا ندارند تشویق می کند که حداقل در حق پدر و مادر خویش به حکم وظیفه انسانی، احسان و احترام بگذارند.
روشهای احسان و تکریم والدیناحسان و احترام به پدر و مادر باتوجه به سنت ها و فرهنگ ها متفاوت است ولی اصولی انسانی است که می توان در همه جا آن را یافت و بدان پای بند بود.
برخورد پسندیده براساس عرف هر جامعه و به کارگیری واژگان زیبا و شیوا، تواضع و فروتنی در برابر آنان، مهربانی و محبت، دعای خیر کردن برای ایشان، دوری از درشت گویی و یا حتی به کار نبردن واژه اف و خسته شدم و آخ و دیگر اصوات نابهنجاری که ایشان را ناخوش آید از جمله روش های احسان و اکرام و احترام به پدر و مادر است.
فریاد زدن و درشتی کردن و اف و اخ کردن و اعتراض نمودن و دشنام و ناسزا دادن و پیشی گرفتن از ایشان در نشستن و دراز کشیدن و امور دیگر می تواند از مصادیق بی احترامی به آنها باشد که می بایست از آنها پرهیز کرد.اطاعت کامل از پدر و مادر امری است که قرآن بدان فرمان داده و تنها موردی که استثنا شده و شخص می تواند از دستور پدر و مادر اطاعت نکند و با حفظ احترام ایشان از آن سرپیچی کند دستور آنها به کفر خداست که در این مورد می توان از حکم و فرمانشان اطاعت نکرد. اما در همأ موارد دیگر می بایست از ایشان اطاعت کرد و فرمان برد.
در روایت اهل بیت(علیه السلام) احترام به پدر و مادر و احسان به ایشان به معنای برخورد نیکو و رسیدگی به نیازهای آنان پیش از درخواست، و ابراز قول کریم به معنای طلب مغفرت آمده است.
تعبیر جناح الذل نیز نگاه با رأفت و رحمت و دوری از نگاه های تیز و تند و بلند نکردن صدا و بالا نبردن دست و پیش نیفتادن از آنان معنا شده است. (کافی ج2 ص715 تا 316) بر جای بلند و برتر نشاندن از دیگر روش های تکریم و احسان به پدر و مادر و احترام نهادن به آنان است که از آیه 10 سوره یوسف می توان آن را به دست آورد.به هر حال تکریم و احترام به پدر و مادر امری است که بیش از هر کار دیگری بدان تأکید شده و نمی توان از آن چشم پوشید.
نادیده گرفتن و بی احترامی به ایشان در این دنیا موجب می شود تا شخص گرفتار مصیبت ها و بلایا گردد و خیر و برکت از زندگی او برود و در آخرت نیز خوار و ذلیل شود.